آنهایی که تکلیفشان با خودشان روشن است و برای آینده برنامه دارند،همچنین نتایج کنکور یا سوابق تحصیلیشان به آنها اجازه انتخاب آزادانه را میدهد، حتما با موشکافی و دقتنظر تصمیم میگیرند اما کسانی که یا مترصد ورود به دانشگاه به هر قیمتی هستند یا همچنان اعتقاد دارند که باید برحسب علاقه شخصی انتخابرشته کنند، ممکن است بیگدار به آب زده و بیتوجه به بازار کار، برای ورود به دانشگاه خیز بردارند.البته هیچ تضمین صددرصدی وجود ندارد تا کسانی که با برنامه انتخابرشته میکنند پس از ورود به دانشگاه و کسب مدرک تحصیلی، حتما جذب بازار کار شوند اما حقیقت این است که این گروه از آنجا که با برنامه و هدفمند پیش میروند حتما برای آینده شغلی خود نیز مقدمهچینی کردهاند؛ حال چه این مقدمهچینی، ارتقای مهارتهای فردی باشد و چه یافتن رابطه و آشنا برای رزرو کردن شغل.
در این میان کسانی که پازل انتخابرشته و برنامهریزی برای آینده را درست نچیدهاند به احتمال زیاد پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در زمره تحصیلکردههای بیکار و جویای کار قرار میگیرند که آمارشان در کشورمان بالاست. مرکز آمار ایران در خروجی درگاه اینترنتیاش اعلام کرده که نرخ بیکاری در بهار۱۴۰۲، ۸.۲درصد بوده است که اگر سهم ۴۰درصدی فارغالتحصیلان دانشگاهی از جمعیت بیکار کشور را بر این آمار سوار کنیم میزان بیکاری این افراد در بهار امسال نیز همچون فصول و سالهای قبل قابلتوجه بوده است. حتی اگر این آمارها در دسترس هم نبود میزان بیکاری دارندگان مدارک دانشگاهی با دقت در وضعیت عمومی جامعه قابل رصد بود، چراکه اکنون در هر خانه یا در هر خانواده میتوان جوانان مدرکبهدستی را سراغ گرفت که از قطار اشتغال جامانده و بر عمری که اینچنین بر باد رفته، حسرت میخورند.
بهروزترین آماری که از جمعیت بیکار در کشورمان در دسترس است از وجود دومیلیون و ۳۰۰هزار شخص جویای کار حکایت دارد که به گفته معاون اشتغال وزیر کار، ۴۰درصد از آنها معادل حدود یکمیلیون نفر، فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند. در این میان وضعیت بیکاری و شغلیابی فارغالتحصیلان رشتههای مختلف نیز قابلتوجه است چراکه همه کسانی که دوران تحصیل را پشتسر گذاشتهاند به یک اندازه بیکار نمیمانند. تازهترین آمارها نشان میدهد که ۳۳درصد از دارندگان مدرک کاردانی، ۵۷درصد از کارشناسان ارشد و ۶۷درصد از دارندگان مدرک تحصیلی دکتری موفق به ورود به بازار کار میشوند. این آمار البته روی دیگری نیز دارد که بیکاری ۶۷درصدی کاردانها، بیشغلی ۴۳درصد از فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد و بیکاری ۳۳درصد دارندگان مدرک دکتری را روایت میکند. این در شرایطی است که کاردانها، کارشناسان ارشد و دکترها در همه رشتههای تحصیلی چنین وضعیتی ندارند، چراکه میزان بیکاری و شغلیابی آنها از رشتهای به رشته دیگر متفاوت است. بهطورمثال شانس اشتغال فارغالتحصیلان رشتههای علومپزشکی ۶۳درصد است درحالیکه این شانس برای درسخواندههای زیرشاخههای علومانسانی ۴۵درصد و برای دارندگان مدارک دانشگاهی فنی و مهندسی ۴۱درصد است. رشتههای هنر، علومپایه و کشاورزی نیز که کاملا از این قافله جا ماندهاند بهطوریکه در بازار کار، برای جذب فارغالتحصیلان این رشتهها کمترین تقاضا وجود دارد.
در زمانی نهچندان دور با «تصدیق شش» که گویای اتمام مقطع ابتدایی بود نوجوانها و جوانها جذب بازار کار میشدند. در همین زمان اگر کسی تا دریافت دیپلم پیشمیرفت حتما کارمند رسمی دولت میشد و اگر تحصیلات بالاتر داشت حتما جایگاهی درخور، در صنعت یا دانشگاه کسب میکرد. اکنون اما این معادله کاملا بههمریخته و میزان تحصیلات ارتباط مستقیمی با بهدستآوردن شغل ندارد. بااینحال از آنجا که میل به ورودبه دانشگاه همچنان در جامعهمان بالاست وتحصیلاتعالی راهی است برای بهتعویقانداختن بیکاری، هر سال افراد زیادی در رشتههای مختلف و دانشگاههای گوناگون جذب میشوند. البته شدت بالای بیکاری میان فارغالتحصیلان دانشگاهی باعث شده که در چند سال اخیر سیاست پالایش رشتههای تحصیلی اجرایی شده و رشتههایی که کمترین متقاضی یا بیشترین احتمال بیکاری را دارند حذف شوند. بهاینترتیب امسال به گفته معاون آموزشی وزیر علوم، حداقل ۲۰درصد از رشتههایی که فاقد متقاضی بودند یا استانها و مناطق کشور به آنها نیاز نداشتند یا اشتغال برای آنها وجود نداشت از اعلام پذیرش دانشجو حذف شدند. این روش البته تا حدی کارساز است، چراکه بهطورنسبی مانع تولید فارغالتحصیلان جویای کار میشود اما قاعدتا نمیتواند همه مشکل بیکاری فارغالتحصیلان را حل کند چراکه معادله اشتغال، پیچیده و دارای ابعاد گوناگونی است.
برای نمونه یکی از این ابعاد به این حقیقت اشاره دارد: «جمعیت دارای تحصیلات عالی بعد از انقلاب ۱۴برابر شد که این میزان برای مردان حدود ۱۰برابر و برای زنان ۲۳برابر است اما ظرفیتهای بازار کار به این نسبت پیشرفت نکرده است.»
در موردی دیگر، آمارها نشان میدهد: «تمایل به تحصیل در برخی رشتهها بهصورت تصاعدی افزایش یافته، مثلا متقاضیان تحصیل در رشتههای گروه بهداشت و پزشکی ۱۷برابر شده اما بازار کار برای این بخش به این میزان به وجود نیامده است.»
بنابراین درست است که همواره توپ ماجرای بیکاری فارغالتحصیلان به زمین مردم و انتخابهای بیبرنامه آنها انداخته میشود اما حقیقت بزرگ جامعه ما این است که اگر قرار است دانشگاهها به رقابت فعلی برای جذب دانشجو ادامه دهند، یکی هم باید برای بازار کار فارغالتحصیلان دانشگاهی برنامهریزی کند، بهنحویکه یا پذیرش میلیونی دانشجو تا چند سال متوقف شود یا اینکه فرصتهای جدید شغلی برای ورود درسخواندهها به بازار کار به وجود آید.
گرایش افراطی به تحصیلات دانشگاهی و غفلت از مهارتآموزی
بیتوجهی جوانان به ظرفیتهای بازار کار حین انتخاب رشته تحصیلی
گرایش شدید به برخی رشتههای دانشگاهی و انباشت تقاضا برای کار
رشد مداوم تحصیلات عالی و بیتناسبی بازار کار با این رشد
فقدان عزم جدی متولیان برای ایجاد فرصتهای جدید شغلی
بیبرنامگی درصد قابلتوجهی از افراد تحصیلکرده پیرامون آینده شغلی
غفلت دولتها از پایش وضعیت بازار کار رشتههای مختلف دانشگاهی
افزایش گرایش به کارشناسی و کارشناسیارشد و بالارفتن سطح توقعات
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد