سردار شهید نورعلی شوشتری که سالهای متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امامرضا(علیهالسلام) را نیز عهدهدار بود، بارها در جمع همرزمانش گفتهبود: آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکهتکه شود.سردار شوشتری و سردار رجبعلی محمدزاده و ۱۰نفر از برادران شیعه وسنی ۱۴سال پیش در تاریخ ۲۶ مهر۱۳۸۸ در یک حادثه تروریستی توسط عوامل مزدور استکبار جهانی در شهرستان سرباز استان سیستان وبلوچستان هنگام دیدار با سران طایفههای بلوچ به شهادت رسید.
«نورعلی» اسم فرزندان سران طوائف شد
در گذر از سالها، حدود ۱۰۰۰ کیلومتر دورتر از روستای «ینگجه» نیشابور، زادگاه سردار نورعلی شوشتری، روزی را دید که مردمان دیار سیستان به یاد فرمانده، نام فرزندانشان را «نورعلی» بگذارند. سردار مجتبی غفورپور در این باره میگوید: «نفوذ اجتماعی سردار شوشتری در سیستان باعث شد بارها سران طوایف نام فرزندانشان را نورعلی بگذارند، درحالی که معمولا اسم بلوچها عبدالرحمان و عبد الحمید و... است. حاج آقا چنان خودش را در دل مردم جا کردهبود که در آنجا هرکسی میخواهد خودش را منسوب به انقلاب اسلامی کند، از سردار شوشتری نام میبرد. وی از اسفند ۱۳۸۷ تا مهر ۱۳۸۸ با حفظ سمت، فرمانده قرارگاه قدس شد، اما در این هشتماه، چنان اثری جاودانه از خودش بین مردم سیستان وبلوچستان به جا گذاشت که بعد از ۱۲ سال هنوز نام آقای شوشتری زنده و پاینده است.»
سربازی در تهران
نورعلی سال۱۳۲۷ در روستای ینگجه به دنیا آمد. مادرش زهرا و پدرش حاج فرج ا...، کدخدای این روستا در بخش سرولایت نیشابور بود. از دوره نوجوانی اش به جبهه رفت و دلباخته دفاع از میهن شد. پس از گذر سالها، دوره سربازی نورعلی جوان در تهران آغاز و به این ترتیب مجوز ورود به مرحله بعدی زندگی برای او صادر شد. او در بیست و ششم بهمن ۱۳۴۹ ازدواج کرد.عروس، دختر یکی از دوستان دوران تحصیل حوزه پدر نورعلی و محضردار همان روستای زادگاهشان بود و داماد هم کسی که رفته رفته به عناوین و مسئولیتهای مهم نائل شد: «همین شوشتری فرمانده گردان، لشکر و جانشین نیروی زمینی سپاه شد و موهایش را توی جنگ سفید کرد.» آن قدر در مسیر دفاع از میهن و انقلاب قدم برداشت تا چکیده زندگی سردار از زبان علیرضا دلبریان، راوی روزهای جنگ برای نسلهای بعد چنین شد.
یاد نور علی در روستای ینگجه
نورعلی هنوز اینجاست؛ در روستای ینگجه. در ذهن و خاطر دهقانان پیر روستا؛ بین خاطرات همرزم هایش؛ جایی بین همین درختان گردو؛ میان همین رودخانه جاری پای مزارع و گندمزارها. نورعلی اینجاست در دل و جان مردمان روستا که قاب عکسش را روی طاقچه خانههایشان گذاشته اند.نورعلی انگار هنوز زیر سایه یکی از درختان گردو، چشم به کشاورزان دوختهاست، آنچنان که باغبان به هر رهگذری گوشزد میکند: به نهالها آسیب نزنید، شاخهها را نشکنید، برگها را نکَنید؛ نورعلی راضی نیست حتی شاخهای بیفتد یا نهالی آسیب ببیند.باغبان طوری تذکر میدهد که انگار نورعلی آن طرف ایستادهاست و به رفتار رهگذران با درختان نگاه میکند. پیرمرد کشاورز منتظر بود نورعلی جمعه بعد، برایش نهال بیاورد. چند باری نهال آورده و به این کشاورز دادهبود تا زمینهای خشک و خالی اش را آباد کند. گفتهبود جمعه بعد که آمدم، باز هم برایت نهال گردو میآورم. از آن جمعهای که میخواست بیاید، حالا ۱۲سال گذشته و دیگر نورعلی نیامده....حالا نهالهایی که برای مردم آوردهبود، قد کشیده اند و به بار نشستهاند. مسیر زادگاهش را با گذر از کنار این باغات گردو و درختان سرسبز درپیش گرفته ایم. جایی در حوالی نیشابور و در فاصله ۱۸۰ کیلومتری مشهد، تابلویی رسیدنمان به روستای ینگجه، زادگاه سردار شوشتری، را خوشامدگویی میکند.
شفاعت امام برای نورعلی
او از فرماندهان ارشد عملیات مرصاد بود و زمانی که گزارش پیشرفت عملیات به امام خمینی(ره) رسیدهبود، ایشان خطاب به سردار شوشتری فرمودهبودند: «در این دنیا که نمیتوانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشتهباشم، در آن دنیا قطعا شما را شفاعت خواهم کرد.»
فرماندهی لشکر ۵ قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و سپس جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از مسئولیتهای بارز فرمانده خراسانی است که در طول خدمتش کوشید نگاه مردم به سیستان وبلوچستان را تغییر دهد. چون همیشه گفتهبود: «مردم این منطقه میگویند «خاک ما، مادر ما» برای همین من باید امنیت را به مردم بدهم تا از این خاک دفاع کنند.»
فرمانده قرارگاه قدس
سال ۱۳۸۴ سردار شوشتری جانشین نیروی زمینی سپاه بود که حادثه تاسوکی، حمله انتحاری گروهک تروریستی شبه نظامی جندا... در جاده زاهدان ــ زابل رخ داد. او برای جلوگیری از تکرار حوادث این چنینی، مسائل سیستان وبلوچستان را از نزدیک رصد میکرد. اواخر سال۱۳۸۷ به این جمعبندی رسید تا چند یگان دیگر ازجمله لشکر ۵ نصر درآنجا حضور پیدا کنند.همچنین دو سه تیپ از خراسان شمالی و جنوبی مستقر شدند و سردار شوشتری هم با حفظ سمت، به عنوان فرمانده قرارگاه قدس در منطقه حاضر شد. سردار غفورپور که در آن زمان فرمانده تیپ بودهاست، میگوید: «حاج آقا بیشتر ما را توصیه میکرد به مردم داری. میگفت از قوه قهریه حداقل استفاده را کنید و هرقدر میتوانید به مردم خدمت کنید. پنج سال بعد از سردار شوشتری در منطقه خدمت کردم و متوجه شدم نام سردار شوشتری مترادف با نام انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است. بیشتر فلکه ها، خیابانها حتی توی دهات این استان نام سردار شوشتری است. هنوز هم که ۱۲ سال میگذرد، سیاستهای آقای شوشتری پیگیری میشود. چون برای رضای خدا بود. سردار به ساختار قوم بلوچ توجه کرد و باعث شد معضلی اساسی از جمهوری اسلامی حذف شود.»
برای این مردم کارآفرینی کنیم
شوشتری فقط یک نظامی نبود. ریش سفیدمآبانه رفتار میکرد. از سران طائفهها کمک میگرفت تا توانمندی مردم و منطقه را با برگزاری همایشهای مختلف نشان بدهد. وحدت و امنیت را با هم رقم میزد و با مردم، صمیمی رفتار میکرد. هدف از برگزاری همایشهای سران طوایف و عشایر این بود که همه دور هم جمع و توانایی هر طایفه سنجیده شود. در بعضی روستاهای اطراف سراوان با کارهای فرهنگی سردار پس از ۲۰سال دوستیهای تازه شکل گرفت. آنها که او را از نزدیک دیدند، جملاتش را به یاد میآورند که گفتهبود: «فقط دنبال این نیستیم که مقابل افرادی با ۳۰۰-۲۰۰ لیتر بنزین که با موتور و هزار مکافات بیرون از مرز میفروشند، بایستیم. ما باید برای این مردم کارآفرینی کنیم تا بتوانند خرج زندگی خودشان را دربیاورند، حال اگر کار برای آنان فراهم شد و باز هم قاچاق کردند، به صورت سخت با آنان مقابله میکنیم.» سردار غفورپور هم درباره کارآفرینیهای شهیدشوشتری میگوید: «حاج آقا ابا داشت از اینکه مناسبات امنیتی را رعایت کند و یکی از علتهایی که شهید شد، همین بود. او به آرزوی خودش رسید، ولی انقلاب یکی از یارانش را از دست داد.
گوارا باد این پایان با ارزش
رهبر معظم انقلاب در پی شهادت سردار شوشتری فرمودند: «گوارا باد این پایان با ارزش برای این انسان مجاهد، این شهید عزیزمان.» با به شهادت رساندن سردار نورعلی شوشتری، تعدادی از فرماندهان ازجمله سردار محمدزاده فرمانده سپاه استان سیستان و بلوچستان، فرمانده سپاه ایرانشهر، فرمانده سپاه سرباز، فرمانده تیپ امیرالمؤمنین(ع)، علی علویان فرمانده تیپ صاحب الزمان سپاه ثارا... استان کرمان، حسین اسدی معاون تبلیغات و روابط عمومی نمایندگی ولیفقیه در قرارگاه قدس و حسین مرادی فرمانده قرارگاه داخلی و جمعی از پاسداران و عشایر منطقه پیشین جان باختند.