قلیان، قمار و جای پارک انگیزه جنایت‌های تهران بود

۴قتل در ۱۹ساعت پایتخت

گفت‌و‌گو با سرکرده باند سارقان خشن خانه‌ها

فقط پول و طلا مهم بود

خشن بودند و هیچ چیز برای‌شان مهم نبود. وقتی وارد خانه می‌شدند و برق طلا را می‌دیدند، فرقی نداشت روبروی‌شان مرد، زن یا حتی بچه باشد. با خشونت تمام و تهدید به قتل، سرقت را انجام داده و از خانه خارج می‌شدند. پس از طرح شکایت‌های مشابه از اعضای این باند، ماموران وارد عمل شده و سارقان خشن را دستگیر کردند. در ادامه گفت‌وگو با سرکرده باند پنج‌نفره سرقت مسلحانه را می‌خوانید.
کد خبر: ۱۴۲۶۵۳۰

خودت را معرفی کن.
محمود ۳۸ ساله هستم.

سابقه‌داری؟
بله. چندبار به جرم سرقت و زورگیری دستگیر شدم.

چی سرقت می‌کردی؟ 
در قدیم هرچه بود، می‌دزدیدیم. موبایل، طلا و لپ‌تاپ. 

چطور سرقت می‌کردید؟ 
با همدستانم شبانه وارد خانه‌ها می‌شدیم و با ایجاد رعب و وحشت و تهدید به قتل با اسلحه، طلا، پول و لوازم با ارزش خانه‌ها را سرقت و فرار می‌کردیم.

با همدستانت کجا آشنا شدی؟
با دو نفرشان در زندان آشنا شدم. به آنها گفتم که نقشه‌ام چیست، قبول کردند با من همکاری کنند و رئیس باند شدم. دو نفر دیگر هم از آشنایان همبندی‌هایم بودند.

سرقت‌ها را مسلحانه انجام می‌دادید؟ 
دو قبضه سلاح برای محکم‌کاری خریدیم که از آن برای ترساندن استفاده می‌کردیم. تا سوژه‌ها زودتر تسلیم و اموال با ارزش‌شان را سرقت کنیم. حتی یک تیر هم شلیک نکردیم. فقط می‌ترساندیم.

چطور وارد خانه‌ها می‌شدید؟
نیمه‌شب وارد خانه‌ها می‌شدیم و با ایجاد سر و صدا و تهدید، طلا و پول‌ها را سرقت می‌کردیم.

مقاومت نمی‌کردند؟ 
چرا. چند نفری خواستند مقاومت کنند که با چاقو چند خط روی آنها انداختیم و از ترس جان‌شان تسلیم خواسته ما شدند. گاهی هم سراغ زن و فرزندان آنها می‌رفتیم تا مردان مقاومت نکنند. بعد هم طلاهای زن و بچه‌ها و پول نقد را سرقت کرده و فرار می‌کردیم.
 
دلت برای مالباخته‌ها نمی‌سوخت؟
وقتی برق طلا و رویای پولداری بعدش را تصور کنی، اصلا دلسوز نمی‌شوی، البته یک‌بار وارد خانه زن و شوهر جوانی شدیم که زن فرار کرد و در اتاق‌خواب مخفی شد. عصبانی شدیم و در را شکسته و با چاقو دو ضربه سطحی به زن زدیم که اگر مقاومت نمی‌کرد، این اتفاق نمی‌افتاد. دلم برای این زن خیلی سوخت.

در کدام مناطق سرقت می‌کردید؟ 
بیشتر در شهرهای شمالی کشور و روستاهای اطراف آنها. وقتی می‌فهمیدیم کسی زن و بچه‌اش طلا دارد و ممکن است وضع مالی خوبی داشته باشد، شبانه وارد خانه اش می‌شدیم و سرقت را انجام می‌دادیم.

از چند خانه سرقت کردید؟
فکر کنم ۱۲ خانه.

چقدر گیرت آمد؟
سهم من دو برابر بقیه بود و با فروش اموال سرقتی، چند ماهی را بدون دغدغه زندگی کردم. تا این‌که دستگیر شدم.

چطور دستگیر شدی؟
پلیس رد یکی از همدستانم را زد و با دستگیری او و اعترافاتش، پلیس را بالای سر خودم دیدم و دستگیر شدم. خیلی زود دستگیر شدیم و خودم فکر می‌کردم حالاحالاها بتوانیم به سرقت‌های مان ادامه دهیم.

پشیمانی؟
بعد از دستگیری هر مجرمی پشیمان می‌شود اما بعد از گذشت مدتی وسوسه کار خلاف به سراغش می‌آید. درست مثل راننده‌هایی که با سرعت بالا رانندگی می‌کنند. با دیدن صحنه تصادف تا چند کیلومتری آرام رانندگی می‌کنند و بعد از چند کیلومتر به حالت قبل برمی‌گردند.

newsQrCode
برچسب ها: قاتل قتل جنایت
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها