هولوکاست در لغت یعنی سوختن و سوزاندن و در بطن خود مفاهیم تلخی را متبادر میکند: برای وقوع هولوکاست، در وهله اول یک گروه قومی، مذهبی یا نژادی از بقیه جدا میشوند. این جدایی کار یک روز و دو روز نیست. شاید چند دهه تبلیغات انجام شود تا سرانجام عدهای مطرود شوند. آنگاه هر چیزی محسوب میشوند به جز انسان. حالا اگر این دیدگاه در یک قوم نسبت به کلیت بشریت وجود داشتهباشد یعنی خود را تنها قوم برتر دنیا و دیگران را در حد چهارپایان یا کمتر بدانند، ببینید چه فجایعی در طول تاریخ رقم میخورد. وقتی انسانها از نظر این قوم ارزش انسانی نداشته باشند، دیگر هیچ مانعی بر سر راه رفتارهای غیرانسانی وجود ندارد. فرصت همیشه مناسب است تا در اردوگاههایی با محیط امنیتی، محصور و محدود شوند. این حصر خلاف فطرت و طبیعت آدمی است. تحمل آن سخت خواهدبود. پس هر گاه اعتراض و شورشهایی رخ میدهد. این شورشها باید سرکوب شود تا مبادا گروه طردشده حس انسان بودن کند و از آن بدتر مبادا بقیه انسانها متوجه فاجعه انسانی آنها شوند.
نسلکشی در روز روشن
این رویه هولوکاستی در تاریخ زیاد رخ دادهاست. قدیمیترین آن نسلکشی ایرانیان به دست قوم یهود در داستان استر از کتاب عهدعتیق است و برساختهترین آن کشتار یهودیها در زمان هیتلر و جدیدتریناش کشتار دو میلیون نفر در غزه است. در این فاصله کشتار سیاهپوستان و سرخپوستان و بومیان استرالیا و سرخپوستان کانادا و... بیشمار نسلکشی دیگر قرار میگیرند. اما نقطه اشتراک نسلکشیها در تاریخ رد پای یهودیان متعصب است. در قرن جدید، جلوی چشم دوربینها و رسانههای برخط، زنی محجبه به زبان عربی بالای جسد خونین کودکش زار میزند و جهان فقط تماشا میکند. چون از سالها قبل خاورمیانهای بودن، مسلمان بودن، عرب بودن در ذهن اکثریت جهان مذموم و ترسناک شدهاست و به همه اینها فلسطینیبودن هم اضافه میشود. رژیم جعلی اسرائیل و همه همکاران و همراهانش سالهاست روی کمارزش بودن جان فلسطینیها با عنوان «تروریست» در ذهن جهانیان سرمایهگذاری کردهاند و سالها از آن بهره بردهاست. اینگونه است که بیپروا یک بیمارستان را مورد هدف قرار میدهند.
قوم برگزیده
تفکر «برتری و فرادستی» شاکله ایدئولوژیک صهیونیستهاست. آنها با دستکاری تورات و تاریخ برای همه پیروان و علاقهمندان خود، این طور جا انداختهاند که قوم برگزیده و محبوب خدا هستند. معتقدند خداوند همه انسانها و نژادهای دیگر را برای خدمت به آنها خلق کردهاست.
شأن انسانی خود را بالاتر از بقیه میدانند و طبیعتا مرگ و زندگی خودشان مهمتر از مرگ و زندگی بقیه است. در این میان فرقی بین هوادار و مخالفشان هم نیست. تفاوت فقط در میزان و زمان مقابله صهیونیستها با آنهاست است؛ «مخالف را زودتر بکش. هوادار را اگر لازم شد، درنگ نکن.»با این معیار دوران بردهداری مردمان آفریقا و کشتار سرخپوستان در آمریکا و ...توجیه میشود و شگفتا که هرگاه یهودیان متعصب به حکومتها نزدیک شدهاند کار به یک نسلکشی و ظلم بشری و جنایت ختم شده است .
لذت قصاوت
امروز همین تفکر باعث میشود فعال رسانهای صهیونیست با انتشار عکس جسد خونین کودکان فلسطینی ابراز خوشحالی کند که «نسل عربها و آدمکشهای آینده را از بین برده و آینده بدون تروریست (!) خواهد بود.»
آموزش سیستماتیک برتری به کودکان
برای اینکه این حس برتری و ندیدن شأن انسانی بقیه در نسلهای متمادی حفظ شود، نباید گذاشت لوح ضمیر بیقضاوت کودکان دست نخورده باقی بماند. پس در مدارس، در جشنها و مناسبتها، در موعظهها به کودکان زاده در بستر صهیونیست میآموزند که تو برتری، تو باید غالب باشی و تو برای حفظ خود و سرزمین موعودت، باید مزاحمها را از سر راه برداری. در این حالت آن کودک از زخم پای یک سگ غصه میخورد اما بدن متلاشی یک عرب فلسطینی کوچکترین حسی در او برنمیانگیزد.
همه فدای یک قوم
کودکانی که با این بیتفاوتی و نفرت عظیم بزرگ میشوند، در بزرگسالی وظیفهای دیگر دارند: سرباز در خدمت ماشین کشتار.فرق نمیکند دختر باشند یا پسر، پیر یا جوان، داخل سرزمینهای اشغالی زندگی کنند یا کیلومترها دورتر در کشوری دیگر. آنها نیروی ذخیره ماشین کشتارند، در هر حال به وقت نیاز، باید لباس نظامی به تن کنند و برای حفظ خاک مقدس صهیونیستها، اعراب نحس را حذف کنند. هرچه باشد از نیل تا فرات و حتی تا همدان ایران هم برای آنهاست. این نظامیهای بالفطره باید همیشه آماده رزم باشند و برای حفظ وطن خود با همه قوا به میدان بیایند. این پیرمرد ۹۵ ساله یکی از اعضای گروهک تروریستی لحی بوده که از زمان اشغال فلسطین کنار گروه تروریستی اشترن، فلسطینیهای زیادی را کشته است و امروز درپی فراخوان نیروی احتیاط، لباس پوشیده و اسلحه در دست گرفته .
هولوکاست قرن۲۱؛ غزه ۲۰۲۳
شنبه ۱۵ مهر۱۴۰۲ مصادف با ۷ اکتبر۲۰۲۳، ساعت۶صبح اتفاقی رخ داد که در تاریخ فلسطین، غرب آسیا و حتی شاید دنیا بینظیر است. زمانی نام اسرائیل و همه نهادهای امنیتی و نظامی آن، مساوی با رعب و وحشت بود. مخالفان حضور و وجودش در منطقه یا جرات نداشتند به مبارزه و مخالفت با آن فکر کنند یا سازشکاری را ترجیح میدادند. در چنین شرایطی، گروههایی بودند که آرمان وطن آزاد را فراموش نکردند و اجازه ندادند نسلهای بعدیشان هم فراموش کنند. یکی از ارثیههای مهم مادرهای فلسطینی به فرزندانشان، کلید خانه اجداد آوارهشدشان است. فلسطینیهایی که سال ۱۹۴۸ برای حفظ جان مجبور شدند از خانه و زمینشان فرار کنند، کلید خانهها را به نسلهای بعد سپردند. آن خانهها شاید دیگر نباشند اما کلیدها روحیه تملک را حفظ میکنند. حالا نوادگان آن فلسطینیهای سرکوبشده و آواره از گذر دههها سربرآوردهاند. با انگیزه بالایی که داشتند توان خود را بالا بردند. واقعه ۱۵ مهر، همان که «شکست غیرقابل ترمیم» اسرائیل نام گرفت، تبدیل شده به تبری بر درخت به ظاهر تناور ولی از درون پوسیده رژیم جعلی. عملیات طوفانالاقصی به وجهه اسرائیل آسیب جدی زد که بهراحتی قابل جبران نیست. این بار اسرائیل برای جبران این شکست، دست به دامن رسانه شده است.
بالهای پرنده وحشی
صهیونیسم دو بال دارد که مایه تفاخرش است: قدرت تسلیحاتی و سلطه رسانهای. به اعتبار این دو ۷۵ سال است نهتنها در فلسطین که علیه همه دنیا هر کاری دلش بخواهد، میکند. میزند، میکشد، ترور میکند، شورش راه میاندازد و بعد با کمک رسانههایش مظلومنمایی میکند.
اول تو دروغ بگو
گریزی بزنیم به کتاب «برخیز و اول تو بکش». رونن برگمن، نویسنده کتاب حدود هزار مصاحبه با چهرههای سیاسی و ماموران مخفی انجام داد و هزاران سند را بررسی کرد تا این کتاب را بنویسد. در این تحقیق مفصل شرح ترورهای موساد را علیه رهبران سیاسی دنیا، سران حماس، حزبا... لبنان و دانشمندان هستهای ایران میخوانیم.رسانههای لابی صهیونیست این منش را در خبرپراکنی هم استفاده کردند. در همه شبکهها، روزنامهها و شبکههای اجتماعی دروغهایی را مبنی بر جنایتهای حماس علیه غیرنظامیان اسرائیلی نشر دادند تا روایت اول و غالب را از آن خود کنند. در واقعه اخیر هم حجم زیادی از اخبار جعلی را شاهد هستیم. نمونه بارز آن نحوه خبررسانی در روزهای اول عملیات طوفانالاقصی است. همه خبرگزاریهای غربی بدون هیچ اشارهای به سابقه نسلکشی و جنایتهای صهیونیسم، حمله حماس را محکوم کردند، اسرائیل را در جایگاه قربانی قرار دادند و یکصدا از حق اسرائیل برای دفاع مشروع در برابر متجاوز سخن گفتند. حتی در نوع تیترزنی هم تلفات اسرائیل را «کشته» و تلفات فلسطینی را «مرده» نامیدند. یکی از بزرگترین شایعههای این جنگ، دروغ سربریدن ۴۰ نوزاد اسرائیلی بهدست نیروهای حماس است. خبری که بعد از ۱۰روز هنوز فصلالخطاب بسیاری از طرفداران اسرائیل برای دفاع از این جنایتکارها و محکومیت حماس است. این خبر اولبار توسط یک خبرنگار مقابل دوربین مطرح شد. حتی بایدن هم از این خبر اظهار تاسف و اعلام کرد تصاویر وحشتناکی از جنایت دیده است. بعد از پیگیریها مشخص شد هیچ عکس و فیلمی در کار نیست و خبرنگار هم از یک نظامی صهیونیستی نقلقول کرده است.
خبر تکاندهنده دیگر هم تجاوز به زنان اسیر در دست حماس است. نتانیاهو و رسانههای صهیونیست ادعا کردند حماس به زنان حاضر در جشنواره موسیقی حمله کرده، آنها را ربوده یا به آنها تجاوز کرده است. اما نیروی دفاعی اسرائیل (IDF) هیچ شواهدی برای این حرف پیدا نکرده است. این دروغ هم مورداعتراض رسانههایمختلف حتی رسانههای همسو با اسرائیل قرار گرفت.
بزن و انکار کن
در دهمین شب نسلکشی مردم غزه، اسرائیل اعلام کرد بیمارستان الاهلی در مرکز غزه را نمیزند. بسیاری از مردم برای در امان ماندن به این محل مراجعه کردند، اما قصاب خاورمیانه آنجا را دو بار بمباران کرد. برای بار چندم بود که رژیم غاصب، منطقهای را امن اعلام و بعد تجمع مردم همانجا را بمباران میکند. اما اینبار فاجعه بیمارستان چنان وحشتناک بود که حتی صدای آمریکا و اروپا هم درآمد. تا پیش از اعتراض جهانی به این جنایت، اسرائیل با افتخار اعلام کرد کار خودش است، اما با دیدن واکنشهای مردم خشمگین، توییتهایش را پاک و ویدئوهایی جعلی منتشر کرد که طبق آنها مدعی شد حماس زیر بیمارستان مهمات داشته و از همانجا به اسرائیل میخواسته راکت بیندازد، اما راکت به اشتباه بیمارستان را منهدم کرده است.
شر مطلق
شاید تا این لحظه نمیفهمیدیم چرا امام موسی صدر گفته بود بین اسرائیل و شیطان، ما کنار شیطان میایستیم، اما با وجود همه این جنایات علنی و زنده نمیتوان هیچ حقی برای این شر مطلق قائل شد.