اعتراضها نیز دقیقا به همین الزام است، زیرا تا پیش از این دانشآموزانی که در آزمون ورودی سمپاد در پایه هفتم موفق میشدند یکسره تا پایه دوازدهم در همین مدارس تحصیل میکردند و مجبور به گذراندن هیچ آزمونی نبودند. برگزاری این آزمون ممکن است باعث ریزش عدهای از دانشآموزان مدارس سمپاد شود، دانشآموزانی که سه سال با برچسب دلنشین تیزهوش، درس خواندهاند و اطمینان دارند که در همین مدارس دیپلمه میشوند و آنوقت قطعبهیقین یکی از رتبههای برتر کنکور یا یکی از ۳۰۰۰ رتبه برتر کنکور میشوند که سالهاست پرطرفدارترین رشتهها در برجستهترین دانشگاهها را قبضه کردهاند.
دیوان عدالت اداری اما رای خود را صادر کرده و آن را در روزنامه رسمی کشور به چاپ رسانده که احتمال برگشتن آن را ضعیف میکند. خانوادهها و فرزندان سمپادی آنها نیز به همین علت است که دست از اعتراض برنمیدارند چون باور دارند آزمون ورود به پایه دهم، «حمایتنکردن از نخبهها، پایمالکردن حقوق آنها و ترتیبدادن جشنی برای مافیای کنکور است.»
یکطرفه نباید به قاضی رفت
همهجور برچسبی میتوان به رای دیوان عدالت اداری چسباند اگر یکی از خانوادهها یا دانشآموزان مدارس سمپاد و درواقع یکی از ذینفعان این ماجرا باشیم. ولی این رای را میتوان از زاویهای دیگر نیز تحلیل کرد که نگاه بیطرفان و درواقع کارشناسان است.
علی زاهدی، کارشناس حوزه سمپاد که سابقه نزدیک به ۲۰ سال تدریس در مدارس استعدادهای درخشان را دارد با همین نگاه بیطرفانه و براساس آنچه که در دو دهه از عمرش در این مدارس مشاهده کرده، ماجرای اخیر را تشریح میکند. او به جامجم میگوید: «در سالهای قبل که دانشآموزان از پایه پنجم به کلاس اول راهنمایی میرفتند و در سالهای اخیر که دانشآموزان پایه ششم در آزمون ورودی شرکت میکنند و در صورت قبولی وارد پایه هفتم در مدارس سمپاد میشوند همیشه دو دسته بودهاند. دسته اول آنهایی که استعداد ذاتی دارند و جزو همان ۲ درصد از جمعیت جامعه هستند که تیزهوش محسوب میشوند و بهراحتی در آزمون ورودی قبول میشوند و دسته دوم دانشآموزان سختکوش و درسخوانی که تیزهوش نیستند اما با حمایتهای خانواده و انواع و اقسام آموزش در این آزمونها پذیرفته میشوند. پس با اینکه هر دو گروه از این دانشآموزان وارد مدارس تیزهوشان میشوند اما در حقیقت گروه اول ظرفیت بقا در این مدارس را دارد؛ همانهایی که اگر برای ورود به پایه دهم بازهم قرار باشد در آزمون ورودی شرکت کنند حتما پذیرفته میشوند.» این کارشناس در واقع میگوید نگرانیهای ایجاد شده فعلی باید بیشتر از سوی کسانی باشد که احتمالا نسبت به موفقیت در آزمون مجدد تردید دارند.
آزمونهای دورهای الزامی است
سالهاست در مدارس استعدادهای درخشان رویه این است که دانشآموزان پایه نهم اگر معدل ۱۸ کسب کنند، به صورت خودکار وارد دوره متوسطه دوم میشوند اما رای دیوان عدالت اداری تاکید دارد همه افراد حتی دارندگان معدلهای بالاتر از این هم باید در آزمون ورودی شرکت کنند.
علی زاهدی، کارشناس مسائل سمپاد با وجود موافقت با این آزمون، به برگزاری آزمونهای دورهای در این مدارس هم اعتقاد دارد؛ چرا که به باور او سنجش مکرر دانشآموزان، تیزهوشان واقعی را غربال میکند. او مثال میآورد:« بارها در طول سالهای تدریس با دانشآموزانی روبهرو بودم که در برخی دروس نمرات ۱۵ یا ۱۶ کسب میکردند اما به راحتی وارد پایههای بالاتر میشدند در حالی که در مدرسه تیزهوشان این نمرات به هیچ وجه جایگاه ندارد.»
زاهدی اصرار بر حضور چنین دانشآموزان در مدارس سمپاد را نوعی ظلم در حق آنها نیز میداند و میگوید:« در مدارس استعدادهای درخشان، فشارهای درسی و توقعات استادان پرتوان به قدری بالاست که اگر دانشآموزی استعداد ذاتی نداشتهباشد، حتما سرخورده میشود و آسیب میبیند. به همین علت ضروری است آزمونهای ارزیابی مکرر از دانشآموزان گرفته شود تا آنهایی که استعداد خاص و ویژه دارند، در این مدارس باقی بمانند.»
مهاجرت و ضعف مدارس عادی دولتی
البته از آنجا که سمپادی بودن یک امتیاز محسوب میشود و شانس قبولی در کنکور و پذیرفته شدن در برترین رشتهها را بالا میبرد، تقریبا هیچ خانواده ای نیست که به جدایی فرزندش از این مدارس رضایت دهد؛ مخصوصا این که پایان تحصیلات در مدارس استعدادهای درخشان اغلب اوقات مساوی است با مهاجرت به کشورهای خارجی. گرچه این آمار متعلق به سال۱۴۰۰ است و پس از آن این آمار به روز نشده اما هنوز هم میتواند آمار قابل استنادی باشد؛ «آمار مهاجرت ۷۰درصدی دانشآموختگان مدارس سمپاد به اروپا و آمریکا» که الهام یاوری رئیس سازمان مدارس استعدادهای درخشان آن را اعلام کرده است. به آمار رصدخانه مهاجرت ایران هم که نگاه کنیم ردپای مهاجرت دانشآموزان مدارس را خواهیمدید؛ آماری که نشان میدهد ۳۷درصد المپیادیها، ۲۵درصد اعضای بنیاد ملی نخبگان و ۱۵درصد رتبههای یک تا هزار آزمونهای سراسری در کشورهای خارجی مقیم هستند. با این وصف میتوان احتمال داد یکی از دلایل تمایل مجدانه خانوادهها به ادامه تحصیل فرزندانشان در مدارس سمپاد، مسأله مهاجرت است. به جز این اما شرکت در آزمون مجدد و احتمال پذیرفته نشدن میتواند نوعی عقبگرد برای دانشآموزان سمپادی محسوب شود که احتمالا ورود به مدارس دولتی عادی را کسر شان میدانند و به احتمال از پس هزینههای مدارس غیردولتی خاص نیز برنمی آیند. اینجاست که ضعف مدارس دولتی عادی یک بار دیگر توی ذوق میزند؛ زیرا اگر این مدارس نیز توان پرورش استعدادهای برتر را داشتند، خانوادهها این همه بر ایزوله شدن فرزندانشان در مدارس سمپاد پافشاری نمیکردند؛ چرا که مطمئن بودند در مدرسه دولتی عادی نیز از استعدادهای غفلت نمیشود و برای دانشآموزان کوشا، برنامههای ویژه تدارک دیدهمیشود.