آیا نهادهای دولتی و خصوصی چون نهاد جشنواره فجر یا استودیوها و تهیهکنندگان در مسیر این مقاومت انقلاب اسلامی برابر ضد دین و ضد انقلاب عمل میکنند؟ آیا میتوان مدعی جمهوری اسلامی بودن بود ولی به نهادهای جامعه، رها از دغدغه حلال و حرام نگریست و مقاومت علیه دمدمه شیطان و شیطنت انسانی را در همه نهادها و در موضوع مورد بحث ما، سینما ندیده گرفت؟
سینمای مستقل حیات نو مییابد؟
گروهی میکوشند با مصطلحات فقهی به صورت خام، تن دادن به موازین سینمای پیرامونی غربگرا و پذیرش نقشهای گوناگونش و تسلیم به ساختار بحران زایش را توجیه کنند. مثلا با قاعده قابل اکل بودن گوشت میته به وقت مرگ از گرسنگی. اما در صورت عدم تولید و مصرف آثار سینمایی حرام و مروج فحشا، ایران نمیمیرد تا تن دادن به سینمای حرام را ناگزیر قلمداد کنیم بلکه با سینمای مستقل حیات نو مییابد. پس چنین برخورد فرصتطلبانه و کلاه شرعی نامشروعی، دین را ابزار سوءاستفاده بیباوران به دین و دنیاپرستان و طریق زیر پا نهادن احکام الهی میکنیم. چنین است که ما نیازمند سینمای مقاومت اسلامی هستیم... سینمای مقاومت مطلقا دارای معنای منحصر بفرد سیاسی نیست و مقاومت برابر ضد توحید مدرن و ضد اسلام و قدرتهای سلطه و ضد اخلاق و ظلم همه جانبه اقتصادی و فرهنگی و اخلاقی و علمی و... را در بر میگیرد.
ساختار بیمارگونه توسعه سینما
راه کار برون شد از وضعیت ناپایدار کژ کنونی و ساختار بیمار، توسعهسینما مقاومت و زیرساخت سینمای مقاومتی است. این به معنای مقاومت همه جانبه در برابر وساوس شیطان مدرن است. واقعا نسبت سینمای مقاومتی با اقتصاد مقاومتی چیست؟ در توصیف اقتصاد ناپایدار نویسندهای سخن هوشمندانهای بر قلم جاری کرد که به درد بحث سینمای ما میخورد.حکایت اقتصاد ما، حکایت آن ظرف آشغال است که بوی تعفن و مگسهای اطرافش باعث آزار و فرار همه شده است اما برای جمع کردن این ظرف متعفن هیچکس پا پیش نمینهد. این ظرف اشغال نظام اقتصاد لیبرال سرمایهداری در جامعه ماست که غنی را غنیتر و فقیر را فقیرتر میکند.باید گفت انقلاب اسلامی، تصور دو قطبی از جهان را برهم زد. زیرا علیه نظام بحرانزده مذکور است. تنها راهی که جهان مدرن در برابر نظام لیبرال میشناسد اقتصاد تمرکزگرای دولتی است. فورا در این راهکار ساختارهای سوسیالیستی ظاهر میشود. اما اسلام از مالکیت خصوصی مشروط با قواعد دقیق پرداخت حقوق اجتماع و مخالفت سیستمی با تکاثر و گنجداری و اسراف و پرداخت خمس و زکات و.... و از رقابت بخش خصوصی دفاع میکند. ضمن مخالفت با سرمایهسالاری لیبرال، به سود مرکزیت عدالت اجتماعی و کنترل دولت و نه تصدیگری و انجام یافتن نقش سرمایه در تحقیقات علمی و اختراعات و رهیافتهای نو تکنولوژیک و اختصاصات توسعه فرهنگی و....دفاع میکند. و در مقتضیات کلان زمانی ایفای نقش سرمایه رقابتی است در رفع نیاز اجتماع تا جایی که به فعالیتش مربوط میشود. در زمانه ما فعالیت ضد سلطه و گسترش تولید مستقل و پیروی از برنامه اقتصاد مقاومتی، مهمترین محتوای فعالیت بخش خصوصی است. زیرا این راهکار کلان راه حل اسلامی است که سیاست کلان کشور را طراحی میکند و بخش خصوصی که نقش بزرگ مردمیاش اصل است، واجب است ز به دستور دین و دولت دینی در مقاومت برابر کفر محارب عمل کند.اینها جزئی از تمایزات اقتصاد اسلامی است با سرمایهداری لیبرال که ضمن حفظ نقش فعال مالکیت خصوصی بر عکس اقتصاد کمونیستی تکالیف جدی به گردنش میاندازد.
سینما و اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی دو تکلیف بزرگ دارد بسیج مردم و صاحبان صنایع و مالکیت کشاورزی برای رشد تولید ملی و ارتقای تکنولوژی تولید که محصول رشد علم بومی است و دوم تکلیف بزرگ مقاومسازی اقتصاد ملی برابر تکانهها و سلطهخواهیهای بینالمللی. این مقاومسازی با اقتصاد فقر محور فرق دارد اما ضمنا علیه جامعه مصرفی و به سود اقتصاد قناعتپیشه به اقتصاد فردی و اجتماعی شکل میدهد.اقتصاد ریاضی در شرایط غیر جنگی اقتصادی منفی و ضد مردمی به سود استبداد اقتصاد دولت محور است. اسلام با این نقش تحمیلی به مردم راضی نیست و نمیخواهد برای رفع کسری بودجه خود به کاهش خدمات عمومی بپردازد و مدام با افزایش مالیات و اخراج کارکنان و بیکار کردن مردم مشکلاتش را حل کند و.....سینمای مقاومتی ملهم از این سیاست کلان مقاومت انقلابی در انقلاب اسلامی است. ببینیم ویژگی سینمای مقاومتی چیست؟ آیا سینمایی فقیر و عقبمانده و حکومتی است؟مطلقا چنین نیست. سینمای مقاومت همان که سینمای ریاضت برای رفع مشکلات دولت نیست.
نمودهای بد داوری در رویدادهای سینمایی
از نمودهای این داوری بد که حتی بدون دیدن فیلمها هم میتوانید به آن پی ببرید تقسیم جوایز است به شیوه نه سیخ بسوزد نه کباب و به هر کس سهمی برسد و هوای زبیرهای سینما را نگه داشتن و بند و بست و بهدست آوردن رضایت دل اغیار و خود شیرینی برای کسانی است که به دشمنی با انقلاب برخاستهاند و تحت پوشش دانشگاههای آمریکا پول سیا را خرج میکنند و اینجا ذلت چنین مدیری به خواست خدا افشای دوریاش از اسلام پیش چشم همگان است که حتی کلمه حول را در حول حالنا الی احسن الحال درست تلفظ نمیکند و داوران که به جای ارزشهای سرزنده آثار جوان در کارگردانی به نامهای رانتخوار جایزه میدهند و سهم ویژهخواری طلحه را کنار میگذارند. ذهن کهنهشان را مانع اعاده حق جوانان و پایان دادن به حکمرانی سلبریتیها میکنند و مجید انتظامی را قربانی جایزه ناحق به صبح اعدام وتوجیه آن مینمایند.این روابط بهمعنی حقکشی وبیعدالتی است.همان چیزیکه درجامعه سالم اصلا نباید ریشهکن.
وظایف سینمای استراتژیک
جشنواره فجر باید با نگاهی نو به خود و به وظایفش بنگرد و از روحیه جهالتآلود و کوتاهبینی و کار بروکراتیک و سرهمبندی و شانه خالی کردن از وظایف استراتژیک دست بشوید و تلاش و شور عقلگرایی دینی و انقلابی و توسعه استعداد و رشد زیباشناسی فیلم را پیشه خود سازد.سینمای ایران باید خود را مخاطب بعثت و دعوت رسولا... ببیند و نه فرمان بر کفر مدرن. این است هدایت در خود انقلاب اسلامی برای همه گونهها و اهالی سینما و مسئولان سینمایی !تلاش برای ارتقای زیباشناسی فیلم، جهاد برای خلاقیت و کمال، آموختن بهترین تخصصها و تجارب جهان ذیل رهنمود ا... و حفظ حیات ناقه انقلاب اسلامی و نگرش قرآنی به هستی و انسان و طبیعت تکلیف این سینماست نه لفاظی و شعار و سخنرانی و فراموش کردن حق متعال و نشر باطل شیطان مدرن با نقاب جمهوری اسلامی. در سینمایی مبتذل یا نیستانگار و روشنفکرانه که خود بدترین ابتذال است و ضد اسلام و ضد انقلاب .
سیمای سینمای مقاومتی
اما سینمای مقاوم علیه سینمای فاسد و سینمای تقلیدی و سینمای شیطانی جهانی و سلطهجوی غربی و شرقی است.
۱_سینمای مقاومتی اولین ویژگیاش شکوفایی استعدادهای بومی است و در مسیر درونزایی و به سود استقلال ملی واستقلال زیباییشناسی اسلامی و توسعه عقلی و شناختی و فکری جامعه ایرانی / اسلامی گام بر میدارد.
۲_سینمای مقاومتی، سینمای رشد خلاقیت درونی جامعه ماست که برابر نظام پیرامونی و شبه مدرن و ضدتوحیدی هنر مدرن و یعنی نظام وابستگی و بردگی مادی و معنوی تقلیدی میایستد .
۳_سینمای مقاومتی بر اساس مشارکت مردمی و قدرت و استعداد فرزندان ایران و نه هدایت نهادهای قدرت استکباری و جشنوارههای غربی و سنخیت با منافع، با ایدئولوژی و سیاست و سود اقتصاد سلطه توسعه مییابد.
۴_سینمای مقاومتی، سینمای خصولتی و رانتی و نفتی نیست. سینمای زندگی و کسب خشنودی مردم از نمایش عالی رنجها و امیدهای انسانی است که پولش را از مردم و تماشاگران آثار جذاب در میآورد.
۵_سینمای مقاومتی سینمایی مستقل و تولیدی با ساختار منظم است که از حمایت دولت برخوردار است نه قیمومت حکومت.
۶_نقش بانکها در سینمای مقاومتی چیست؟ همان جذب سرمایههای سرگردان مردم و مشارکت آنان در سرمایهگذاری فیلم و رهایی دولت از بار اضافی بر دوشش و رهایی سینما از اسارت تصدیگری دولت.
۷_در سینمای مقاومتی سفارتخانهها محل نفوذ ضد ملی بر سینمای ملی نیست، بلکه محلی برای رایزنی برابر جهت همکاری بینالمللی است.
۸_در سینمای مقاومتی هنر آفرینی و زیبایی اثر و خرد فیلم، جانشین سلبریتیها میشود.
۹_در سینمای مقاومت،برنده شدن فیلمی در جشنواره خارجی به سبب رانت سیاسی، مایه بیآبرویی است نه افتخار.
۱۰- در سینمای مقاومتی نقد فیلم جریان خردمحور، شجاع و پیشروان و مستقل و محصول تفکری خلاق است نه تقلیدی از نقد غربی و یا بند و بست زیر میزی.
۱۱_سینمای مقاومتی افقی جهانی دارد چه در تولید و چه توزیع، چه در زیباشناسی و ساختار و چه در تفکر و گفتوگو با مخاطب.
۱۲_سینمای مقاومتی محصول تغییر ساختار پیرامون به ساختار نوین خود است.
۱۳_این سینما ربط محکم با منابع حیات مستقل ایران یعنی اسلام و انقلاب دارد و با غربگرایی مقابله میکند اما نه با گفتوگوی برابر با اندیشه و زیبایی در غرب و شرق.
۱۴_سرمایه در سینمای مقاومتی در خدمت هنر و تعقل است نه برده کردنشان برای منافع مالی و مادی.
۱۵_یک ساختار شبه مدرن، یک مدیریت کهنه، یک تفکر نومیدکننده بوروکراتیک، که هیچ اعتباری برای عقل نوری و عدالت در داوری قائل نیست و کارکرد مغزی و نکراء و محاسبات بیتقوا را در دادن جایزه، اصل میداند و میراث داوری رانتی و ناعادلانه را با تکبر حق حکمرانی خود رآی در سینما میفهمد، از ابتداییترین فسادها در داوری جشنواره فجر است .