رویهای که تناقضات آشکار این کشورها را نشان میدهد و به ادعایی نقاب از رخ حقیقی آنها میافتد. موضوع آزادیبیان در کشورهای غربی هم مصداق چنین رویهای است، کشورهایی که عموم انتقادهایشان از کشورهای مستقل دیگر شکایت از عدم رعایت آزادیبیان است در بزنگاههای سیاسی رفتاری صدچندان بدتر از کشورهای مورد شکایت از آنها رخ میدهد. نگاهی به نوع برخورد با دگراندیشان آمریکایی میتواند صحت این موضوع را در آمریکا بهخوبی نشان دهد، در کشوری که اگر با قرائت دولت این کشور همسو نباشید بدون شک مشکلات بسیاری متوجه شما خواهد شد. جنگ غزه هم نمود بیرونی این گزاره است. برخورد با اساتید دانشگاه، بازیگران سینما و حتی ورزشکارانی که پشت جنایت رژیم صهیونیستی نایستادند، میتواند نمونه روشنی باشد از آنچه ما حالا به آن سرکوب آشکار آزادیبیان میگوییم. نتایج پیمایش مسائل بحرانی در دانشگاه مریلند، خودسانسوری بیش از ۷۰ و ۸۰ درصدی را درخصوص صحبت درباره خاورمیانه، فلسطین و اسرائیل نشان میدهد. بخشی از این خودسانسوری منشأ عرفی و غیررسمی دارد که بیش از نیمی از پاسخدهندگان آن را بر خودسانسوری مؤثر دانستهاند. عامل بسیار مهم دیگر، نگرانی از فشار گروههای مدافع خارجی است و عامل سوم از حیث اهمیت، امری است که یک پا در عرصه رسمی دارد و پای دیگرش در عرصه غیررسمی یعنی نگرانی از مجازات از سوی مدیران دانشگاه دیده میشود. مدیران دانشگاه، از یکسو، همکاران محققان دانشگاهی محسوب میشوند و امکان فشار و مجازات غیررسمی را دارند و محققانی که با ارزشها و باورهای رایج همنوایی نمیکنند، ممکن است فشار ناهمنوایی را از سوی مدیران دانشگاه ــ بهعنوان همکارانشان ــ تحمل کنند. از سوی دیگر، مجازاتهای قانونی که در اختیار مدیران قرار دارد، احتمالا انگیزهای قوی برای تظاهر محققان و بروز ندادن عقاید واقعیشان باشد.
دلایل خودسانسوری نخبگان در رابطه با موضوع فلسطین و اسرائیل
محدودیتهای قانونی دولت در مورد گفتار مجاز۱۵.۷%
نگرانی بابت مجازات شدن از سوی مدیران دانشگاه۴۰.۸%
نگرانی در مورد تاثیرگذاری بر جذب اعتبارات مالی دانشگاه۱۸.۹%
نگرانی درباره عرف دانشگاهی و توهین دانشجویان۵۹.۷%
نگرانی در مورد فشار از سوی گروههای مدافع خارجی۵۳.۲%
نیازی به سانسور کردن صحبتها نیست۱۶.۸%