اودر جلسه دادگاه با اینکه تاکید داشت دیوانه نیست، سعی میکرد طوری رفتار کند که خود را مجنون نشان دهد؛ جنونی که از سوی کارشناسان پزشکی قانونی رد شد.به گزارش خبرنگار جامجم، تحقیقات جنایی در این پرونده از هشتم مهر ماه سال ۱۴۰۰ و با انتقال مرد جوانی به یکی از بیمارستانهای پاکدشت آغاز شد. اسماعیل با ضربه چاقو مجروح شده و تلاش پزشکان برای نجات جان او بینتیجه ماند. هویت قاتل خیلی زود شناسایی شد. سعید۳۵ ساله همسایه مقتول، او را با ضربه چاقو کشته بود. دوست مقتول در تحقیقات گفت: امروز درحال رفتن به محل کار بودیم که سعید سدراه ما شد و با چاقویی که در دست داشت ضربهای به اسماعیل زد و با چاقو بالای سرش ایستاد. بعد از چند دقیقه دوستم را به بیمارستان رساندیم اما فایده نداشت و فوت شد. سعید دستگیر شد و در تحقیقات به قتل پسر همسایه اعتراف کرد. او در تحقیقات طوری رفتار میکرد که تصور شود در زمان قتل تعادل روانی نداشته است. به همین خاطر به پزشکی قانونی معرفی شد و پزشکان اعلام کردند او در زمان قتل جنون نداشته است.با تکمیل تحقیقات در دادسرای پاکدشت، برای متهم کیفرخواست صادر و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران، پدر و مادر اسماعیل برای قاتل پسرشان درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و درحالی که سعی میکرد خود را مجنون نشان دهد، گفت: من خیلی آدم آرامی هستم. میخواهند مرا دیوانه نشان دهند. اسماعیل را چند بار در کوچه دیده بودم. چند سال قبل یکبار به صورتش سیلی زدم اما دیگر کاری با او نداشتم تا آن موضوع را فهمیدم.
رئیس دادگاه: چه موضوعی؟
متهم به قتل: نمیتوانم در حضور پدر و مادر مقتول بگویم.
رئیس دادگاه سپس از پدر و مادر مقتول خواست چند دقیقهای دادگاه را ترک کنند و فقط برادر اسماعیل در دادگاه باشد. متهم درباره انگیزهاش گفت: اسماعیل مزاحم زنم شده بود. شب قبل زنم را خفه کردم. بعد بردمش بیمارستان. بعد از خفه کردن همسرم همه چیز برایم تمام شد. از آشپزخانه چاقویی برداشتم و در کوچه به اسماعیل حمله کردم. او روی زمین افتاد و من چاقو را در شکمش فرو کردم. قصدم از چاقو زدن به اسماعیل این بود که خاموشش کنم.
رئیس دادگاه: از کجا فهمیدی مزاحم همسرت شده؟
متهم به قتل: حسی به من گفت، اسماعیل مزاحمش شده و به هردویشان حمله کردم. حس من هیچوقت اشتباه نمیکند.
رئیس دادگاه: سابقه بیماری روانی داری؟
متهم به قتل: یکبار همسرم قهر کرد و به خانه پدرش در اصفهان رفت. به دنبالش رفتم که پدر و برادرزنم مرا در بیمارستان بستری کردند.
سپس وکیل متهم در جایگاه ایستاد و گفت: وقتی موکلم را در زندان دیدم فهمیدم زوال عقل دارد. در روز حادثه شیشه و متادون مصرف کرده و قوه تمیز نداشته است. به همین خاطر تقاضای برائت او را دارم. قاضی سپس از متهم خواست برای آخرین بار از خود دفاع کند که سعید بیان کرد: من در زندان غذا نمیخورم و گاهی یک دودی میگیرم تا آرام باشم. به من داروی خواب دادند که میخورم. قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.