ازعطار چه میدانیم؟
زندگی عطار چنان درپشت ابرهای ابهام و افسانه پنهان شده که اطلاعات دقیق وقابل اتکا درباره زندگی او بسیار اندک است. تقریبا مطمئنیم که او محمد نام داشته وپدرش ازشخصیتهای مورداحترام نیشابور بوده است.بازمیدانیم که پیشه خانوادگی آنان داروسازی و عطاری بوده و زندگیاش در میانه درگیریهای پشتسر هم که خراسان را دستخوش ناامنی طولانی کرده بود، با تنش وسختی همراه بوده است. کودکی عطاردرزمانهای بودکه خراسان آماج تهاجم قبایل بیابانگرد شرق ایران بود. قصیده مشهور انوریابیوردی خطاب به خاقان سمرقند، رکنالدین قلج طمغاجخان پسرخوانده سلطانسنجر بیان وضعیت وحشتناک خراسان درزمانه حملات پیاپی همین اقوام است که به آنان غزها میگفتند.انوری دراین قصیده استوار که یکی ازبهترین شعرهای تاریخ زبان فارسی است، وضعیت شرق ایران را چنین توصیف میکند:
به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر
نامه اهل خراسان به بر خاقان بر
نامهای مطلع آن رنج تن و آفت جان
نامهای مقطع آن درد دل و سوز جگر
نامهای بر رقمش آه عزیزان پیدا
نامهای در شکنش خون شهیدان مضمر
نقش تحریرش از سینه مظلومان خشک
سطر عنوانش از دیده محرومان تر
ریش گردد ممر صوت از او گاه سماع
خون شود مردمک دیده از او وقت نظر
تاکنون حال خراسان و رعایا بودهست
بر خداوند جهان خاقان پوشیده مگر؟...
قصه اهل خراسان بشنو از سر لطف
چون شنیدی ز سر رحم به ایشان بنگر
این دلافکار جگرسوختگان میگویند
کای دل و دولت و دین را به تو شادی و ظفر
خبرت هست که از هرچه در او چیزی بود
در همه ایران امروز نماندهست اثر؟
خبرت هست کز این زیروزبر شومغزان
نیست یک پی ز خراسان که نشد زیروزبر؟
بر بزرگان زمانه شده خردان سالار
بر کریمان جهان گشته لئیمان مهتر
بر در دونان احرار حزین و حیران
در کف رندان ابرار اسیر و مضطر
شاد الا به در مرگ نبینی مردم
بکر جز در شکم مام نیابی دختر
مسجد جامع هر شهر ستورانشان را
پایگاهی شده نه سقفش پیدا و نه در
خطبه نکْنند به هر خطه به نام غز از آنک
در خراسان نه خطیب است کنون نه منبر
کشته فرزند گرامی را گر ناگاهان
بیند، از بیم خروشید نیارد مادر
آنکه را صد ره غز زر ستد و بازفروخت
دارد آن جنس که گوییش خریدهست به زر
بر مسلمانان زآن نوع کنند استخفاف
که مسلمان نکند صد یک از آن با کافر...
البته انوری نمیدانست که اندکی بعد، غزها جای خود را به مغولان میدهند و چنان کشتاری در خراسان و بخشهای مرکزی ایران به راه میافتد که تا چند قرن این مناطق توان برخاستن از جای خود و تجدید حیات را از دست میدهند. به هرحال نیشابور در دوران کودکی عطار نیشابوری بارها مورد هجوم غزها قرار گرفت و درتاریخ کشتارهای سخت وخونینی که غزها به راه انداختند، ثبت است اما نیشابور به عنوان یکی از قطبهای بزرگ فرهنگ وتمدن ایرانی واسلامی از این بلاها جان بهدر برد ولی هجوم مغولان، این ابرشهر شرق ایران اسلامی را به ویرانهای تبدیل کرد که دیگر نتوانست مانند گذشته سرپا بایستد.
اهمیت عطار در سپهر فرهنگی ایران
عطار در چنین وضعیتی زیست، وضعیتی که ابتدای آن با غارتگری غزها همراه بود و پایانش با حمله مغولان. میدانیم که عطار یکی از چندصد هزار ایرانی بود که به دست سربازان مغول کشته شد. مغولان در کشتن عطار مصمم بودند؛ چراکه گفته میشود بخش قابلتوجهی از آثار او را بعد از کشتنش سوزاندند. آنچه از عطار به جای مانده است، بخشی از آثار او بود که در زمان زندگیاش از محدوده خراسان خارج و در دیگر مناطق ایران بزرگ آن زمان تکثیر شده بود و باتوجه به اینکه میدانیم او نویسنده و شاعری پرکار بوده است، این حجم آثار باقیمانده تنها بخشی از نوشتههای او بوده است. حجم آثاری هم که همین الان به دست ما رسیده - آثاری که یقینا میدانیم نوشته عطار است و از آثار منسوب یا مشکوکالانتساب نیست - کم نیست. این امر نشان میدهد عطار در زمانه خود، ادیب و شاعر مشهوری بوده و نهتنها در حوزه فرهنگی خراسان، بلکه در عراق عجم، عراق عرب و حتی شام او را میشناختهاند. در قرون بعدی نیز میبینیم که بسیاری از مشهورترین شاعران و چهرههای فرهنگی ایران همواره درباره عطار و نوشتهها و سرودههایش صحبت کرده و بر این امر تأکید کردهاند که از آثار او بهره بردهاند. سؤال این است که مگر عطار چه ویژگی خاصی داشت که او را در بیان همعصرانش برجسته کرده بود؟
کار بزرگی که شیخ نیشابور کرد
در روزگار عطار که گفتیم، با ناامنی، جنگ و خونریزی همراه شده بود، تغییرات برجسته و بزرگی در وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران و بالاتر از آن کل جهان اسلام بهوجود آمده بود. از بین رفتن اقتدار نظام خلافت و تکهپاره شدن قدرت در ششگوشه جهان اسلام از یک سو و فراوان شدن انشعابات فکری و برآمدن گروهها و فرقههای مختلف، زمینه را برای رشد تفکر عرفانی و صوفیگرایانه در جهان اسلام بهخصوص در ایران فراهم کرده بود. سنت عرفانی خراسان که از یک قرن پیش رفتهرفته رشد و یارگیری خود را آغاز کرده بود، به یک سنت قدرتمند و بخشی از موازنه قدرت در شرق جهان اسلام تبدیل شده بود. از یک قرن قبل، عارفان توجه خود را به وارد کردن آموزههای فکریشان در قالب ادبیات معطوف کرده بودند. اندکی پیش از عطار، ابوالمجد مجدود بن آدم سناییغزنوی این کار را با قصاید مستحکم، مثنویهای اندرزآمیز وغزلیات قلندرانهاش آغاز کرده بود اما هنوز کار بزرگی باقی بود که انتقال مضمونهای اصلی شعرفارسی، ازقصاید طبیعتگرای مدحی قرن چهارم و پنجم به غزلیات و مثنویهای پرشورعرفانی که به زبان تمثیل از عشق الهی سخن میگفتند،صورت بگیرد.این کار بزرگ به دست عطارصورت گرفت وبرای همین است که شاعران عارف در قرنهای بعد همواره خود را زیر سایه عطار احساس میکردند و او را میستودند.
شعر فارسی زیر سایه گفتمان عرفانی
عطار، دریچههای ادب و شعر فارسی را به روی مضمونهای عرفانی باز کرد. این کار جز با سرودن، نوشتن و خلق اثر هنری درخشان ممکن نبود. نمیشد با سخنرانی و مقاله نوشتن و کارهایی مانند آنچه امام قشیری در رساله قشیریه انجام داد، ادبیات را به خدمت تفکر عرفانی درآورد. عطار با آثارهنرمندانه وشعرهای سخته ونثراعجابآور ودلکشش این کارراصورت داد. رباعیهایش در مختارنامه، داستان تمثیلی وباشکوه سفرمرغان درجستوجوی سیمرغ درمنطقالطیر،بازگوییحکایتهایعرفانی در مصیبتنامه و اسرارنامه و الهینامه و نثرشیرین، موجز، زیبا و قدرتمندش در تذکرهالاولیا این انتقال مضمونی را در شعر فارسی ممکن کرد. عطار دروازه بزرگی را به روی شعرفارسی بازکرد وگفتمان اصلی شعرما راتا دوران مشروطیت به گفتمان عرفانی تبدیل کرد.
عطار پشتوانهای غنی برای هنرهای تصویری
بدون شک اگر در سالهای اخیر نگاهی اجمالی به متنهای نمایشی و سینمایی که با اقتباس از آثار شعرای کلاسیک ایران نوشته شده، بیندازیم، آثار عطار نیشابوری از گستردگی بیشتری برخوردار است. این در حالی است که شاهنامه و حتی خمسه نظامی نیز جنبههای دراماتیک بسیاری دارد اما شیوه نگاه عطار به روایت زندگی باعث شده تا آثار او همچنان سخنهای زیادی برای جامعه امروزی داشته باشد و از همین رو در عرصه تئاتر و سینما منبع اقتباسی قابلتوجه است.نگاهی به سابقه اقتباس از متون ادبی در هنرهای نمایشی ازجمله سینما، تلویزیون و تئاتر در جهان نشان میدهد که اقتباس میتواند خلأهای متنی موجود در بخش تئاتر و سایر انواع نمایش را به بهترین وجه پر کند. در ادبیات فارسی، بهرغم توصیفی بودن متون ادبی، کم نیست آثاری که ظرفیتهای نمایشی زیادی دارد و میتوان با بهرهگیری از آنها به غنای متون نمایشی افزود. یکی از این آثار که به دلیل شهرت منطقالطیر و تذکرهالاولیاء، ارزشهای ادبی و هنری آن کمتر شناختهشده، الهینامه عطار نیشابوری است. این اثر سرشار از حکایتهای داستانی است که برخی از آنها از ظرفیتهای نمایشی بسیاری برخوردار بوده و تاکنون موردتوجه پژوهشگران قرار نگرفته است.