تحقیقات جنایی درباره این پرونده ازبهمن۱۴۰۱و با گزارش قتل مرد جوانی در یکی ازمحلههای اسلامشهر آغاز شد. در ادامه تیمی از کارآگاهان در محل جنایت حاضر و با جسد مردی حدودا ۳۴ساله روبهرو شدند که کتو شلوار به تن داشت و با ضربههای چاقو به قتل رسیده بود. در فاصله نزدیکی از او، زنی جوان زخمی با ضربههای چاقو افتاده بود که سریعا به بیمارستان منتقل شد و با تلاش پزشکان نجات یافت. مرد صاحبخانه در همان تحقیقات مقدماتی با اعتراف به قتل گفت: همسرم و این مرد به من خیانت کرده و مستحق مرگ بودند. بعد ازحمله به آنها، خودم با پلیس تماس گرفتم.تحقیقات در این رابطه آغاز و با شناسایی هویت مقتول مشخص شد او متاهل است و چندی است با همسر متهم به نام نسترن ارتباط پنهانی دارد. زن و مرد خیانتکار درمدت سه روز بیش از ۱۰۰بار با هم تماس تصویری داشتند.
همسر مقتول درتحقیقات گفت: وضع مالی و زندگیمان خوب بود تا اینکه ازچند روزقبل نسترن باشوهرم وارد رابطه شد و با تماسهایش زندگیمان را سیاه کرد.
با تکمیل تحقیقات مقدماتی در دادسرای اسلامشهر برای متهم به نام مازیار کیفرخواست صادر و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.متهم در شعبه۱۳پای میز محاکمه قرارگرفت ودرابتدای این جلسه مادر مقتول برای مازیاردرخواست قصاص کرد.
سپس مازیار در جایگاه قرار گرفت و گفت: همسرم یک بار به من خیانت کرد که مچش را گرفتم و بعد از محاکمه در دادگاه کیفری ۲ به شلاق محکوم شد. بعد از این ماجرا به دلیل علاقهای که به او داشتم و ضربه نخوردن دو دخترم او را بخشیدم و فرصتی دوباره به او دادم. زندگیمان روال عادیاش را داشت تا اینکه چند روز قبل از قتل دوباره به رفتارهای نسترن مشکوک شدم. او با شمارهای که به نام دختر در گوشیاش ذخیره کرده بود، مدام زنگ زده بود. میگفت با این زن به تازگی آشنا شده است. یک روز با او تماس گرفتمکه ادعا کرد در محل کارش است. شب که به خانه آمدم و با دوقلوهایم صحبت کردم فهمیدم همسرم آن روز به محل کارش نرفته و در خانه بوده است. این دروغ و تماسهای زیادش باعث شد به ماجرا بیشتر شک کنم.
متهم به قتل ادامه داد: روز حادثه با همسرم تماس گرفتم که مدعی شد در خانه است. سریع به خانه آمدم که با دیدنم شوکه شد. وضع مناسبی نداشت. از او خواستم از خانه بیرون برویم. دستپاچه به دستشویی رفت. با باجناقم تماس گرفتم تا به خانهمان بیاید. بعد به زور وارد دستشویی شدم و با مردی کت و شلواری روبهرو شدم. در عصبانیت با چاقو به آن مرد و همسرم حمله کردم و آنها را با چاقو زدمکه باجناقم سر رسید و مانعم شد. خودم با پلیس تماس گرفتم و از کشتن آن مرد پشیمان نیستم.
قضات دادگاه بعد ازدفاعیات متهم،رسیدگی به پرونده رابه جلسه بعد موکول کردند تا وضعیت پرونده نسترن و ادعای مازیار بررسی شود. پس از تکمیل تحقیقات، مرد جوان برای دومین بار پای میز محاکمه قرار گرفت که در این جلسه مادر مقتول دوباره درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: همسر متهم پسرم را فریب داده و به خانه کشانده بود تا در آنجا کشته شود. برای قاتل پسرم درخواست قصاص دارم.
سپس مازیار درجایگاه ایستاد و با تشریح دوباره ماجرا گفت:من یک باربه همسرم فرصت دادم اما اشتباه کردم و او دست از خیانت برنداشت. من از کشتن مرد غریبه پشیمان نیستم و اگر آزاد شوم نسترن را هم میکشم. این خیانت در روحیه دخترهایم تاثیر گذاشته است. آنها هم تایید کردهاند که چند بار مرد غریبه رادر خانه دیدهاند.حتی وقتی به همسرم شککردم با باجناقم تماس گرفتم و خواستم به خانهمان بیاید تا شاهد باشد. وقتی میخواستم وارد سرویس بهداشتی شوم همسرم مانع میشد که داخل نروم و بعد از ورود با مرد غریبه در خانهمان روبهرو شدم. اتهامم را قبول دارم و به آن افتخار میکنم.
پس از آخرین دفاع متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.