دکتر پزشکیان، رئیسجمهور منتخب کشورمان در یادداشت خود در روزنامه تهرانتایمز، به نکته مهمی در حوزه دیپلماسی فرهنگی اشاره کرده است:«بهعنوان کشورهایی که از منابع فراوان و سنتهای مشترک برخاسته از تعالیم صلحآمیز اسلامی برخوردارند، باید متحد شویم و به جای منطق قدرت، به قدرت منطق تکیه کنیم. با بهرهگیری از ظرفیت هنجارسازی خود، میتوانیم از طریق ترویج صلح، ایجاد محیطی آرام برای توسعه پایدار، تقویت گفتوگو و مقابله با اسلامهراسی نقش مهمی در نظم جهانی پساقطبی ایفا کنیم.»
در این خصوص سه نکته اساسی باید مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه بستر جهانی و فرامتنی که حیات دولت چهاردهم در بطن آن تعریف میشود، در حال تغییر است. این دگردیسی و دگرگونی بهخوبی ازسوی نظام جمهوری اسلامی درک شده است. جهان چندقطبی و همافزاییهای خلاقانه و فرصتمحور جای خود را به نظم سلطهمحور غرب داده و مناسبات کلان نظام بینالملل را تغییر داده است. دیپلماسی دیگرمحصوردرمناسبات رسمی کشورها نبوده و انتقال پیام ملتها و دولتها به یکدیگر، از طریق ظرفیتها و مجاری جدیدی صورت میگیرد. دال مرکزی نظم جدید جهانی، سلطهگریزی و مقابله جهانی با ظلم است. نفرت عمومی نهادینهشده علیه رژیمصهیونیستی در جریان جنگ غزه خود را در پنج قاره جهان نشان داده و حتی دولتهای منفعل را وادار به کرنش در برابر مطالبات عظیم و عمیق مردمی ساخته است و خوشبختانه مواضع اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران علاوه بر ادای وظایف دینی و انسانی، فرصتهای بیشماری را فراهم کرده است که مهمترین آنها تثبیت «قدرت منطق» کشور عزیزمان است.
نکته دوم به ترویج هدفمند اسلامهراسی ازسوی جریانهای معاند و مخالف آخرین دین آسمانی بازمیگردد. در این خصوص با شبکه امنیتی، رسانهای و تبلیغاتی گستردهای روبهرو هستیم که از یکسو مانع از روایتگری واقعی از ماهیت و متعلقات دین اسلام شده و از سوی دیگر درصدد القا و تحمیل روایتگری کاذب خود در افکار عمومی جهان است. امروز، زمان پس زدن این روایتهای کاذب و تثبیت و تقویت روایتهای صحیح از قرآن کریم و دین مبین اسلام است. این روند، بهصورت خودکار شکل نمیگیرد و نیاز به تبیین، تصدیق و همافزایی فرامرزی دارد. تاکید مکرر رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی بر مقوله جهاد تبیین در سطح کلان و جهانی، برگرفته از همین حقیقت محض است که بهنظر میرسد در ادبیات دولت چهاردهم تاکید و تکرار میشود.
نکته پایانی اینکه جمهوری اسلامی ایران یک مدل حکمرانی برآمده از گفتمان عمیق ایرانی اسلامی است. در اینجا ما از یکسو با «قدرت ذاتی» تمدن ایرانی ـ اسلامی و از سوی دیگر با «قدرت اکتسابی انقلاب اسلامی» مواجه هستیم. قدرت ذاتی ما در این روند، همان مذهب و تمدنی است که خود سلطهگریز بوده و صلابت در برابر ظلم را برای جهانیان تجویز میکند. قدرت اکتسابی نظام و ملت ایران نیز مرهون تکیه بر سنتها و هنجارهای مشترک دینی و فطری و هدایت این ظرفیتهای احصاء شده در مسیر گذار به نظم نوین جهانی است. بنابراین در اینجا ظرف و مظروف باید بهصورت همزمان مورد توجه و مداقه قرار گیرد تا در نهایت ترکیب قدرت ذاتی و اکتسابی ما در این پیچ مهم تاریخی و جهانی به بهترین نحو ممکن تبلور پیدا کند. دیپلماسی فرهنگی نه بهمثابه یک ابزار یا روش، بلکه بهمثابه بستر انتقال و حامل اقتدار معنوی نظام، مهمترین تأثیر را در خلق این منظومه کارآمد ایفا خواهد کرد و نقش سازنده ایران امروز را در ساخت جهان فردا در بستر تعاملات منطقهای و جهانی، بهخوبی نمایان خواهد ساخت. انشاءا... .