شهید راه عدل جهانی موعود، شهید پیروزی یقینی خدا و خلیفه منتظر او ولیعصر(عج)، امام مستضعفان زمین. بیتردید که این همان کلمات الهی است که لرزه بر ارکان قاتلان تبهکار صهیونیست، لرزه بر وجود شیطان بزرگ و بر جان سگان وحشی و متجاوز و درنده سلطه جهانی میافکند.
شهید عدل جهانی
«طا، سین، میم این آیات کتاب روشنگر است. از داستان موسی و فرعون برای گروهی که ایمان دارند بر تو بهدرستی میخوانیم. بیگمان فرعون در زمین گردنکشی ورزید ... به یقین او از تبهکاران بود. ما برآنیم بر آنان که در زمین به ناتوانی کشیده شدند، منت گذاریم. آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان زمین کنیم.» و این وعده راست خواهد بود به رهروان راه همان فرمانده ظلمشدگان که وعده نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین به آنان داده شده است و طبق روشنگری امام خامنهای برای شهید هنیه در گفتوگویی دونفره، بهیاد داریم که برهان آوردند از آنجا که وعده به مادر حضرت موسی(ع) که در قرآن مجید آمده راست بوده و تحقق یافته، پس وعده عذاب و شکست غایی به بنیاسرائیل عاصی علیه پیامبر خود، راست است. وعده قرآن حکیم محقق خواهد گشت و عذاب در پیش گرفتن راه وحشیانهتر از فرعونگذشته، بهوسیله صهیونیستها و همدستی در جنایت فرعون معاصر، قطعا تحقق خواهد یافت و شکست صهیونیستها جزئی از شکست کفر اسلامستیز پیشاظهور عدل جهانی است. بدینسان شهادت شهید هنیه در ایران به دست صهیونیستها مقام او را از شهید قدس مثل سردار سلیمانی به شهید عدل جهانی ارتقا داده است و شیاطین مکر خدا را نمیبینند که راه اتحاد برای تحول یکشبه قیام آخرالزمان علیه نظام وحشی و ظلمات فرعونی جهانی را هموار مینماید. حالا شهادت مهمان در خانه ما، معنای تازهای یافته بود و یاد حکمتا... دل را مطمئن میکند. این موهبت و طرح الهی عظیم بوده و باید چون آیهای آن را برای تحکیم مقاومت جهانی تفسیر نمود.
تمدن ظلمانیشان درو خواهد شد
جنگ این کافران محارب با خدا احمقانه است. آنان نمیدانند با ظلم جهانی راه انقلاب جهانی موعود را هموار میکنند. اسماعیل هنیه شهید انقلاب امت اسلام علیه کفر محارب با خدا است. شهید انقلاب جهانی اسلام است و این امر هراس مرگباری از ظهور و انتقام امام موعود عدل جهانی(عج) بر جانشان میافکند. حالا عبدالسلام، ابوالعبد، هنیه، عبدی اسماعیل و اسماعیلی حسینآسا، قربانی راه آن رهبر جهانی(عج) هستند.خون ریختهاش بر زمین ایران، جاری و پیوسته به خون پاشیده بر آسمان کربلا شده است و رازی در دل دارد. شیاطین او را در ایران به شهادت رساندند تا نقار و بدگمانی و تحقیر کنند. تفرقه امت اسلام را تشدید و فلسطین و ایران را جدا سازند. اما نمیدانند اتحاد برای نابودی تمدن ظلمانی کافرانهشان درو خواهند کرد و اسماعیل هنیه را به شهید انقلاب جهانی اسلام تبدیل کردهاند و نهتنها شهید فلسطین.
عبد سلام، به سلام آمده بود
از حالم وقت آوار خبر در صبح تا این حال و درک مقام هنیه یعنی معنای شهادت در تهران چون نشانهای غیبی، راهی صعب و حالی توانفرسای پیمودم. گوشی زنگزد و صدای تسلیت تنها یک چشمبههمزدن منگم کرد؟ علیاکبر چه میگوید؟ طوفان هزار گمان مرا در هم پیچید؟ کی؟ کی؟ کی ... آه.
آه و واویلا... .دلم میخواست خود را به دیوار بکوبم و نباشم. نمیدانم در میان همه حفرهها، حفره شهادت آن عبد سلام، که به سلام آمده بود و ایران ما، خانه ما برای او باید سلام میماند مرا میپیچاند. خجالت میکشیدم بر زبان بیاورم چه شوربختی نازدودنی، چگونه شرمساری ناشایستگی حفاظت از مهمان عزیزمان را به دوش کشیم. آنهم چه مهمانی، چه مهمانی؟ مطلبی خواستند و از محبتم به هنیه و اهل غزه و حماس باخبر بودند. از چیزی که باخبر نبودند، طوفانی بود که مرا در هم میپیچید و تاب هر سخنی را از من گرفته بود. در اتاقم تا نماز ظهر میچرخیدم و حال دیگری داشتم که ربطی به نوشتن نداشت. خود را سرزنش میکردم که این حال کجا و آن حال بندگان مسرور خدا کجا که الحمد لله علی کل حال ترجمان احوالشان در همه مصائب است. آمیزه خشم و خون دل و احساس شکست در حفاظت از جان رهبری گرانبها در جهاد و مقاومت علیه ظلم بر فلسطین در من میجوشید. از خود نومید بودم که چرا وجود لاشهوار یاوهای هستم و چرا هستم و بیکارهای بیهودهام. نمیتوانستم یک کلمه بنویسم. صدای اذان آمد و رفتم به مأوای نماز پناه بردم... .
خونهایی که جهان را در مینوردد
بالاخره در سینهام شرجی پدیدار شده است. ناگهان همه جنایت را جور دیگری دیدهام: لایوم کیومک یا اباعبدا...!
اما روز حسین داشت از حقیقتی در این روز اسماعیل و نسبتی پرده برمیداشت و از حکمت شهادت هنیه عزیز با من میگفت. حالا حال انالله و انا الیه راجعون داشتم.حالا میدیدم این شهادت در ایران تصادفی و بیبنیان نیست؛ مشاهده میکردم خون ممزوج حاج قاسم و ابومهدی در عراق، خون موسوی در لبنان، خون مغنیه در سوریه، خون خالد مشعل رنتیسی، خون فرماندهان ایرانی مقاومت در دمشق، خون رئیسی در آذربایجان و خون هزاران هزار مجاهد فیسبیلا... یمنی، فلسطینی، ایرانی، لبنانی، عراقی، سوری، افغانی، کشمیری، پاکستانی، عربستانی، اهل جزایر خلیجفارس و... درهم میآمیزد و جهان را مینوردد.
شهیدی که به کاروان کربلا پیوست
حال طنین سخنرانی شهید هنیه در روز تشییع شهید حاجقاسم در دانشگاه تهران را میشنیدم که او را شهید قدس نامید و اکنون صدای شهید قاسم سلیمانی در جهان طنین میافکند که شهید هنیه را شهید انقلاب جهانی اسلام شهید قیام جهانی عدل موعود، شهید راه امام عصر(عج)، شهید امت اسلام میخواند.این سرنوشت متعال شهیداسماعیل هنیه بودکه به کاروان کربلامیپیوست تا پادگان سربازگیری صاحبالزمان برای انقلاب جهانیاش را بعد از شهادتش فرماندهی کند و یکی از فرماندهان همیشه زنده این راه مقاومت جهانی علیه ظلم جهانی فرعون معاصر باشد. ادراک این حقیقت و آینده مقاومت هر اندوه وتالم وحزن ودردی را تحملپذیر میکند. این نوشداروی صبر است. ما شهیدها دادیم مطهریها، بهشتیها، رجاییها، دستغیبها،مدنیها، چمرانها، زینالدینها، صیادها، باباییها، ستاریها فخرینژادها، شهریاریها، کاظمیها، سلیمانیها و رئیسیها دادیم تا ملت امام حسین و امت صاحبالزمانی شویم و اکنون هنیه از این ملت است. این است راز پذیرش شهادت او در تقدیری فراتر از آزادی قدس که بهزودی محقق خواهد شد و آن تقدیر آزادی زمین از فرعونیت معاصر است که اکنون راهش از قدس میگذرد.
شهید در غربت
ملتهای فلسطین، عراق، یمن، لبنان، افغانستان و پاکستان و حتی غرب مثل ملت ایران میآموزند که همه دارایی و همه کوچک و بزرگ و همه فرماندهان و رهبران بزرگشان را اگر ایثار کنند چیزی از دست ندادهاند، بلکه مقام عظیم حسینگونه برای زندگی ابدی فراهم آوردهاند. هنیه حسینگونه هرچه داشت فدا کرد و از مقام و میراثهای دنیوی و علم و فرزندان و خاندانش گذشت و او شایسته بود درایران بهدست جانیان کافر فاسدحرامکارشهید شود.همچون حسین درغربت وضمنا نشان همراهی با لشکر آخرالزمانی حسین(ع) که درهمراهان و یارانش ازمسیحی،عثمانی،ایرانی، یمنی، عراقی، حجازی و...گردآمده بودند و رهسپار آینده جاودانه در بهشت محمدی و کنار حوض کوثر بودند و نیز پیش از آن رهسپار قیام عدل جهانی هستند علیه دوزخ زمین و بهشت عدل در کره ارض و خاکستر کردن جانیان چون نتانیاهو و روسای شیطان و قدرتهای تبهکار جهانی .