مادربزرگ که چهرهاش از خطوط گذر زمان پرشده و برموهایش گرد سپیدی نشسته، اما صورتش لبریز از آرامش است. آرامشی که ازنگاه کردن به چهرهاش به ماهم منتقل میشود، آرامشی ازجنس آرامش و سلامت معنوی است.درست مانند پدر ومادر و همه آدمهای با ایمانی که در اطرافمان میشناسیم.آنهایی که درناملایمات وبیماری وسختیها همیشه میگویند هر چه خدا بخواهد و انگار تکتک سلولهایشان به قدرت خداباوردارد.آنهایی که میتوان سلامت معنوی را در لحظهلحظه رفتار و سلوکشان به روشنی دید و لمسکرد.
بهبود سلامت جسمانی با ارتقای سلامت معنوی
درپژوهشی نقش والدین درارتقایسلامتمعنوی کودکان موردبررسی قرارگرفت که نتایج این پژوهش نشان دادوالدین بهعنوان نخستین و مهمترین مربیان هدایتگر و پرورشدهنده فطرت فرزندان، درجهت حفظ، نگهداری و حمایت از روح و روان آنها، در کنار تأمین رفاه، میتوانند معرفت و تقویت فرهنگی رانیز با آموزش تدریجی وسالمسازی محیط داشته باشند و در ارتقا و پرورش سلامت معنوی فرزندان،نقش محوری ایفا کنند.درپژوهش دیگری مؤلفههای اثرگذارسلامت معنوی برسلامت انسان موردبررسی قرارگرفت که نتایج این پژوهش نشان دادارتقای سلامت معنوی درافرادمیتواند درسلامت عمومی،بهبود روند بیماریها وسلامت روان تاثیرگذار باشد.
گرایش به معنویت برای درمان
آنطور که دانشمندان علوم تجربی میگویند علایق مذهبی و باورهای دینی درکاهش یا حتی رفع بیماریهای مختلف روحی و جسمی تاثیر زیادی دارد.برخی از روانشناسان نیز برای درمان بیماریها گرایش به معنویت را توصیه میکنند.دین و باورهاى مذهبى به زندگى انسانها معنا میبخشد و بـه انـسـان آرامش روانى میدهد؛ زیرا زندگى بدون اعتقاد به مذهب و بـاورهاى قلبى و ایمانى در بعد مادى خلاصه شده و در هرفراز و نشیبى بهشدت تحت تأثیر قرار میگیرد وآسیب میبیند. در آیات متعددى از قرآن، خداوند به سلامت فردى و اجتماعى و بهداشت جسمى و روحى انسانها اشاره کرده که توجه به آنها میتواند راههای درمان و دستورالعملهای بهداشتى در مقابله با آسیبهاى جسمی و روانی باشد.
سلامت معنوی والدین در سلامت روان فرزندان
فرزندان در سایه مهر و محبت والدین و با تربیت و پرورش درست است که به رشد و تکامل جسمی و روحی میرسند. یکی از وظایف مهم والدین، توجه به سلامت فرزندان است. به همان میزان که توجه به سلامت جسم در فرزندان مهم است، توجه به سلامت روان آنها نیز اهمیت دارد. یکی از مهمترین عوامل موثر در سلامت روان فرزندان، داشتن والدینی است که خود از سلامت کافی برخوردار باشند. یکی از ابعاد مهم سلامت والدین، سلامت معنوی آنهاست.
بعد چهارم سلامت
باورهای دینی از دیرباز بهعنوان عمیقترین باورهایی مطرح بودهاند که در نظام ارزشی ذهن ما نفوذ میکنند و شاکله شخصیت معنویمان را تشکیل میدهند. بر همین اساس باور به قدرتی معنوی بالاتر و برتری که هیچ کاری از عهده اراده او خارج نیست، میتواند در وجود انسان آرامشی عمیق ایجاد کند. بر همین اساس است که ما مسلمانان باور داریم اسم خداوند دوا و ذکر او شفاست و همین باور معنوی هم به حفظ سلامت انسانها کمک شایانی میکند. همچنان که در دنیا پژوهشهای فراوانی پیرامون سلامت معنوی انجام گرفته که تاثیر مثبت دعا، نیایش و باورهای مذهبی را در سلامت روح و روان و حتی سلامت جسمانی تایید میکند. بر این اساس سلامت معنوی را بعد چهارم سلامت میدانند.
ایجاد احساس امیدواری
یکی ازریشهایترین دلایلی که سلامت معنوی هم میتواند برسلامت جسمانی آثار مثبتی بگذارد، این است که معنویت بر ابعاد مختلف زندگی بهعنوان عامل اساسی درایجاد حس امیدواری، ارتقای سازگاری و تطابق، تقابل بادردو رنج ناشی از بیماریهای صعبالعلاج و رویارویی با بحرانهای وجودی ناشی از بیماریهای تهدیدکننده تأثیر دارد.همچنین بسیاری ازصاحبنظران رابطه ایمان و احساس امنیت و آرامش روانی راتایید کردهاند.درواقع والدینی که خود ازسلامت معنوی برخوردار باشند، از دوران کودکی، نقش خدا و اعتقاد به مبدأ و معاد را نیز در ذهن فرزند خود پرورش میدهندوفطرت خداجوی کودک راشکوفا میکنند تابه موجودی برتر ایمان پیدا کنند.
توجه دین به سلامت روان
بهداشت روان به معنای سالمنگهداشتن روان و هدف اصلی آن پیشگیری از بهوجودآمدن ناراحتیهای روانی است. جسم و روح به یکدیگر وابسته هستند وفشارهای زیاد روحی وروانی موجب بیماریهای جسمی میشود؛ بنابراین باید به روح و روان انسان نیز مانند جسم توجه شود.ازاین رودردین مبین اسلام راهکارهای مختلفی جهت رسیدن به آرامش روح و روان مطرح میشود. توصیههایی مانند امیدواری، مثبتاندیشی، عاقبتاندیشی، درک قوه اختیار و درک حضور خالق ازجمله موضوعاتی است که باور به آنها میتواند در سلامت روان نقش قابلتوجهی داشته باشد.
دین در خدمت سلامت و نجات بشر
درطول تاریخ، انبیای الهی و پیشوایان همواره درتلاش برای راهنمایی انسان به سوی شخصیت وجامعهای سالم بودهاند.ادیان، رسالت خود را نجات انسانها معرفی کردهاند ونقش ادیان از منظر دینى، نجات بشر است.از منظر اسلام نیز انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است. اسلام، خواهان سلامت و بهداشت هردو بعد انسان است.در واقع با توجه به تعاریف سلامت و روان میتوان گفت مفهوم سلامت روان در اسلام و قرآن همان تندرستی روح است؛ به تعبیر ساده داشتن آرامش روحی همان سلامت روان است.
فرصتی برای بازنگری
با تغییر فضای معنوی جامعه و در ایام خاص سال مانند محرم، صفر و ماه رمضان رفتار مردم تغییر محسوسی دارد و هر کس به سهم خودش سعی میکند آدم بهتری باشد.اگر به آمارها و ارقام رسمی ارائه شده از نهادهای قضایی مراجعه کنید متوجه میشوید که آمار جرم و جنایت بهطرز قابل ملاحظهای کاهش پیدا میکند به گونهای که برخی آمارها از کاهش ۴۰درصدی جرائم در دهه اول محرم حکایت دارد. این امر ناشی از اثرگذاری این ماه در درون انسانهاست؛ در این ایام، مردم تحتالشعاع محرم قرار میگیرند و همین امر عاملی میشود تا با آگاهی و شناخت، تصمیم به بازنگری در اعمال خود بگیرند.دادههای علمی هم این مسأله را تایید میکند و براساس یافتههای پژوهشگران، ماههای خاصی از سال مانند ماه محرم، صفر یا ماه رمضان نقشی کارکردی به لحاظ اجتماعی و روانی بر ارتقای ضریب امنیت اجتماعی و کاهش بزهکاری دارد و میتواند بهعنوان ابزاری مفید و سازنده به کار آید. برای خیلی از کارشناسان و پژوهشگران حوزه اجتماعی در بسیاری موارد این مسأله سؤالبرانگیز است که در ماه محرم و صفر چه نیرویی نهفته است که مردم رفتاری متفاوتتر از قبل پیدا میکنند و چرا در این سالها از این نیرو برای کاهش جرائم و آسیبهای اجتماعی در جامعه استفاده نشده است.این مسأله یک ظرفیت بالقوه است که میتواند با برنامهریزیهایی به فعلیت رسیده و نهفقط در ایام خاص سال و با مناسبتهای معنوی و مذهبی، بلکه در تمامی طول سال مورد بهرهبرداری قرار گرفته و فضای خانواده و جامعه را به دور از تنش و آسیبهای اجتماعی کند.درواقع از نگاه جامعهشناسی قرار گرفتن انسان در فضای معنوی همچون ماههای محرم و صفر و مراسمهایی که به مناسبت ایام شهادت ائمه در این ایام برگزار میشود، باعث میشود تا از پدیدههایی که مغایرت با ارزشهای والای او دارد دوری کند و این نوع رفتار ناشی از سرشت درونی و همچنین اعتقادات دینی و مذهبی است که در این ایام تقویت میشود. در ایام محرم مردم تحت تاثیر این ماه قرار میگیرند و همین امر عاملی میشود تا با آگاهی و شناخت تصمیم به یک بازنگری در وجود خود کنند.بر این اساس تقویت دین و معنویت در کانون خانواده و قداست بخشی به این کانون و توجه بیشتر به تربیت مذهبی کودکان و نوجوانان با جذاب کردن مسائل دینی از جمله فلسفه عاشورا، کارکردی بهمراتب قویتر از دیگر برنامههای فرهنگی دارد.
روح جمعی گرایش به معنویت
نقش اعتقادات مذهبی و باورهای دینی در کاهش تخلف و جرم بر کسی پوشیده نیست. تجربه زیسته ما نشان میدهد افراد با اعتقادات مذهبی قویتر اغلب آدمهای قابل اعتمادتری هستند و کمتر از آنها خطا و جرم سر میزند. در ایام خاصی از سال وقتی فضای معنوی کلی در جامعه تقویت میشود، این رفتارهای معنوی در اقشار بیشتری تسری مییابد وحتی افرادی با باورهای مذهبی ضعیف هم حس وحال معنوی بیشتری پیدا کرده وتلاش میکنند تا درمراسمهای مذهبی حضور داشته ودر نذورات وکارهای خیرسهمی داشته باشند. از نظر روانشناسی وجود این فضای معنوی در بین مردم جو اجتماعی یا فضای اجتماعی است که روح جمعی نامیده میشود، چراکه بیشتر کارهایی که مردم در این ماه انجام میدهند با جمع و جماعت معنا پیدا میکند و مردم هوای اجتماعی و معنوی در این ایام را استشماممیکنند.همگرایی مردم و جوانان در ایام محرم و صفر در مراسمهای معنوی در تکیهها و حسینیهها نیز نوعی وفاق اجتماعی است که مانند کشور ما در کمتر نقطهای از جهان دیده میشود.درواقع در این ایام از سال، سلامت معنوی میان مردم افزایش مییابد و همین مسأله موجب میشود تا هرکس به سهم خود رفتارهای مناسبتری راهم درسطح خانواده وهم در سطح جامعه بروز دهند.فضای معنوی مناسبتهای مذهبی همچون محرم، صفر و ماهرمضان زمان مناسبی را فراهم میکند تا انسان و بهخصوص جوانان تا حد امکان از گناه و اعمال خلاف دور شوند و خود را به پروردگار نزدیکتر کنند. والدین باید کودکان را با مسائل دینی و اعتقادی آشنا کرده تا در دوران نوجوانی و جوانی بدون اجبار و درخواست آنان در این مراسم شرکت کنند. ماه محرم با توجه به ویژگیهای والایی که داردمیتواند در کنترل و هدایت رفتارهای انسانی تاحدبسیاری موثر واقع شودوباعث تغییرات اساسی درنگرش و نوع رفتار آدمی شود.فضای سالمی که در ماه محرم و صفر فراهم است به یقین دور از گناه است که نقش ارزندهای در کاهش تمایل انسانهای حتی غیرمذهبی به جرم دارد، چراکه انسانها با فطرت الهی متولد میشوند اما فضا، جو، زمان و مکان ممکن است مسیر آنها را منحرف کند. بنابراین بر مسئولان است تا با کارهای فرهنگی در جامعه موجب تقویت باورهای دینی و اعتقادات مذهبی افراد شده و در راستای پیشگیری از جرم و جنایت از آن بهره گیرند.