سلول هر فرد و خدای درونش
نگاهی به فیلم «اتاق ۸» 

 سلول هر فرد و خدای درونش

نگاهی به فیلم «خانه شیشه‌ای» در گفت‌وگوی «جام‌جم» با کارگردانش

هنر در اسارت پاپاراتزی

ساختن فیلم درباره صنعت موسیقی و هنرمندانی که در این عرصه فعالیت می‌کنند، امری مرسوم است، با این حال در سینمای ایران کمتر فیلمی به چنین موضوعی پرداخته است.
کد خبر: ۱۴۷۱۱۹۵
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر
 
خانه شیشه‌ای به کارگردانی امیر پورکیان جدیدترین فیلم ایرانی با این موضوع است؛ فیلمی در گونه ملودرام عاشقانه که هدفش نشان‌دادن پشت پرده ویترین پرزرق‌وبرق موسیقی است و در کنار آن خرده‌روایت‌هایی هم دارد که به موضوعات مختلفی همچون عشق می‌پردازد. خانه شیشه‌ای اما در روایت داستان خود به یک موضوع وفادار نمی‌ماند و تلاش می‌کند تمام آنچه را از پشت پرده موسیقی دیده و شنیده، به تصویر بکشاند که نتیجه کار چیزی جز سردرگمی بیشتر برای مخاطب نیست.
 
کلاف سردرگم داستان
خانه شیشه‌ای داستان ترانه‌سرا و آهنگ‌سازی به نام یزدان با بازی امیر جعفری است که فردی شناخته‌شده در دنیای ادبیات و موسیقی به حساب می‌آید که کنج عزلتی برای خود درست کرده و بسیاری از جوانان او را به‌عنوان مرشدی برای خود می‌بینند اما واقعیت یزدان این است که او انسانی تنها و درگیر مواد مخدر است و دوستان و نزدیکانش سعی می‌کنند او را نجات دهند. خانه شیشه‌ای در کنار داستان اصلی خود خرده‌روایت‌های دیگری هم دارد که هدف‌شان این است که داستان کسالت‌‌آور یزدان را کمی مهیج کنند، خرده‌روایت‌هایی مانند تهیه‌کننده موسیقی، سردبیر مجله موسیقی و حضور شاهین مطلبی (با بازی شهاب مظفری) و نامزدش در خانه یزدان برای کمک به او و...، اما واقعیت این است که این خرده‌روایت‌ها ضرباهنگ فیلم را نه‌تنها تند نمی‌کنند، بلکه داستان ساده و سرراست فیلم را به کلافی سردرگم تبدیل می‌کنند؛ تا جایی که گویی شاهین مطلبی شخصیت اصلی داستان فیلم است.
 
هنرمندنما کیست؟
با این حال کارگردان فیلم در گفت‌وگو با جام‌جم و درباره مطالب مطرح‌شده پیرامون داستان فیلم معتقد است: به هر حال فیلمسازی قصه‌ای را برای فیلم خود انتخاب می‌کند و از طریق قصه دریچه‌ای برای مخاطب خود باز می‌کند و یک کلیت را از طریق جزئیات نشان می‌دهد. ما در فیلم خانه شیشه‌ای برشی از زندگی یک سلبریتی در عرصه موسیقی با بازی شهاب مظفری را به تصویر کشیده‌ایم که در حقیقت می‌خواهد زندگی استاد خود را که دچار اعتیاد شده، نجات دهد و به همین علت با نامزد خود برای مدتی ساکن خانه استادش می‌شود و... . در این فیلم من بیش از هر چیزی بر دو موضوع تاکید داشتم؛ یکی موضوع هنرمندنماهایی که با خواندن چند کتاب محدود به موقعیت و باوری می‌رسند که کنج عزلتی برای خود درست می‌کنند و بسیاری از آدم‌ها او را به‌عنوان یک آدم بزرگ می‌بینند که حرف‌های بزرگی می‌زند.
من تمام تلاشم را کردم که دو قشر از افراد را به تصویر بکشم؛ همچنین هستند انسان‌های شریفی که تمام تمرکزشان این است که حتی اگر شده نیم‌نمره به آگاهی مردم اضافه کنند و اگر هم کنج عزلتی برای خود ساخته‌اند، یک کنج عزلت حقیقی است اما کنج عزلت‌های بقیه را هم می‌بینید و نیازی به گفتن از آنها نیست.
 
داستانی که دیگر جذاب نیست
صحبت‌کردن درباره خانه شیشه‌ای بدون در نظر گرفتن این موضوع که فیلم پس از دو سال اکران شده، نمی‌تواند دید درستی درباره فیلم بدهد و اهمیت این موضوع به دو دلیل است؛ اولا این فیلم زمانی تولید شده تب لب‌زدن خواننده‌های پاپ در کنسرت‌ها خوابیده و این موضوع که در کنار اعتیاد یزدان موضوع اصلی فیلم را تشکیل می‌دهد، دیگر جذابیتی برای مخاطب خود ندارد و دوم موضوع ممیزی‌هایی است که مانع اکران فیلم پس از تولیدش شد؛ موضوعی که امیر پورکیان، کارگردان فیلم در گفت‌وگو با جام‌جم درباره آن گفت: بخش زیادی از نقش تهیه‌کننده موسیقی (بهاره کیان‌افشار) و سردبیر مجله (پانته‌آ بهرام) در ممیزی‌ها از دست رفت و ممیزی آسیب زیادی به روایت اصلی داستان وارد کرد اما مخاطب حرفه‌ای و سینمارو با تمام ممیزی‌ها می‌تواند متوجه قصه فیلم بشود. همچنین دلیل سردرگم‌بودن فیلم که پیش از این به آن اشاره شد، به‌دلیل تدوین فیلم ناشی از اصلاح آن و داستانی است که فیلم روایت می‌کند.

فاقد منطق روایی
در کنار تمام این مسائل داستان فیلم خانه شیشه‌ای مخصوصا در خط داستانی یزدان فاقد منطق روایی است؛ تا جایی که از خود می‌پرسید چرا وقتی عده‌ای می‌خواهند به یزدان کمک کنند و او را از اعتیاد نجات بدهند، یک ساقی مواد (نیما شعبان‌نژاد) روزی چند بار به این خانه رفت‌وآمد و حتی در شب‌نشینی‌ها شرکت دارد و به یزدان مواد می‌رساند که البته یزدان خود این حضور را با این دیالوگ توجیه می‌کند که اگر او باشد و من ترک کنم، کار بزرگی کرده‌ام، در غیر این صورت که کاری ندارد.
 
بازی‌های معمولی و ضعیف
خانه شیشه‌ای از نظر بازیگر شاید اسامی باسابقه‌ای را در تیتراژ خود داشته باشد اما بازی‌ای را که از این اسامی انتظار دارید، روی پرده نمی‌بینید. امیر جعفری به‌عنوان شخصیت اصلی و کاراکتری که بار اصلی داستان فیلم روی دوش اوست، بازی خوبی ارائه نمی‌دهد و مانند دیگر بازیگران فیلم شخصیتش در حد یک تیپ می‌ماند. همچنین درباره بازی بعضی از بازیگران مثل پانته‌آ بهرام و بهاره کیان‌افشار  نمی‌توان صحبتی کرد، اما یکی از اسامی‌ای که در فیلم خودنمایی می‌کند و بار تبلیغات فیلم در سال ۱۴۰۰ را به دوش می‌کشید، حضور شهاب مظفری در فیلم است. درباره بازی این خواننده باید گفت در میان انبوه بازی‌های معمولی در این فیلم ضعیف‌ترین بازی متعلق به شهاب مظفری است.
 
سیگار می‌کشیم، پس هستیم!
همچنین یکی از موضوعاتی که در فیلم حضور ویژه‌ و (حتی در یک سکانس) غلو‌آمیزی دارد، سیگار است. اگر زمانی در سینمای جهان سیگار همراه همیشگی قهرمانان و ضدقهرمانان محبوب دنیای سینما محسوب می‌شد و پس از سال‌ها قوانینی وضع شد تا کمتر شاهد حضور این پدیده باشیم، آثار نمایشی در ایران اکنون درگیر این موضوع شده‌اند که در اکثر آثار شخصیت‌های اصلی و فرعی حتما باید سیگار دست‌شان باشد. خانه شیشه‌ای هم از این قاعده مستثنی نیست و شاهد استفاده گسترده از سیگار در سکانس‌های مختلف فیلم هستیم که گمان می‌رفت پیامی در پس این کار باشد.
با این حال کارگردان فیلم در پاسخ به پرسشی درباره این موضوع این‌طور جواب داد: اصلا علت خاصی در این کار نبود، به‌هرحال مگر من به‌عنوان کارگردان چه ابزاری در ست داشتم که نشان دهم آن نقش مواد مصرف می‌کند؟ یا چگونه می‌توان لحظه‌ای را که کاراکتر در یک سرخوشی ناشی از نشئگی قرار دارد، تصویر کرد؟ منظور خاصی در پشت این کار نبوده است.
پورکیان همچنین درباره حساسیت رسانه‌ها روی موضوعات مختلف مانند استفاده از سیگار در آثار نمایش گفت:‌ به نظر من در هر موضوعی حساسیت روی یک مسأله نوعی از تعصب است؛ این‌که چرا فلان شخصیت سیگار می‌کشد یا برای اعتیاد سیگارکشیدن را نشان دادید که اصلا این‌طور نبوده است. من لحظه‌ای را نشان دادم که آن شخصیت اگر سیگار نکشد چه کاری باید انجام بدهد؟ و صرفا آن لحظه برابر شده با سیگار کشیدن آن شخصیت و هیچ عمدی در این قضیه نبوده است.

درامی که چنگی به دل نمی‌زند
فیلم خانه شیشه‌ای از زمانی که مراحل تولید را طی کرد و آماده اکران شد، همان‌طور که در خلاصه داستان فیلم هم آمده، روایتی پاپاراتزی از پشت پرده زندگی یک خواننده پاپ است که تبلیغات خود را با پاپاراتزی شروع می‌کند و کارگردان به معنای واقعی کلمه هر کاری کرده تا فیلم اکران شود، حتی به قیمت از دست رفتن فیلم و سردرگم‌شدن روایت آن. خانه شیشه‌ای شاید در نظر اول ایده جذابی داشته باشد اما زمانی که وارد دنیای فیلم می‌شویم، با دنیایی سردرگم روبه‌روییم که مشخص نیست به کدام سو می‌رود. پایان‌بندی فیلم هم نمی‌تواند آنچه را که مدنظر فیلمساز بوده، بیان کند؛ چراکه در آخر شاهد تحول شخصیتی یزدان هستیم اما در طول فیلم نشانه‌ای از این تحول عظیم در این شخصیت نمی‌بینیم. فیلم خانه شیشه‌ای برخلاف نظر کارگردانش که معتقد است به جای این‌که به خاطر اکران فیلم بعد از دو سال، آن را به حاشیه ببریم، دیدن فیلم خانه شیشه‌ای را مغتنم بشماریم. به درام اصلی فیلم فکر کنیم و فیلم را اسیر پاپاراتزی نکنیم؛ فیلمی که تنها راه دیده‌شدنش ایجاد حاشیه‌ای برای آن است، وگرنه درام اصلی فیلم چنگی به دل نمی‌زند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها