بنابراین کوتاهی والدین در پرورش وتربیت اصولی کودک در این دوران موجب سرکشی، نافرمانی، ناسازگاری و بروز هرگونه ضعف و آسیب تربیتی در آینده او میشود و بیتردید ظهور این ناهنجاریها نشاندهنده ناتوانی والدین در تربیت صحیح فرزندان است و این موضوع باید در جامعه امروز ما بسیار مورد توجه قرار گیرد.متاسفانه در جامعه ما از گذشته تا به امروز، نهاد مسئولی که عهدهدار آموزش مهارتهای فرزندپروری به همسران باشد وجود ندارد. چهبسیارند والدینی که در برهههای سنی مختلف براساس تمایلات و ویژگیهای خاص دوره سنی کودکشان عمل نمیکنند و چهبسا او را وادار به انجام اعمال و رفتاری مینمایند که در حیطه سنی و ظرفیت پذیرشش نیست. درواقع، میتوان گفت تربیت فرزندان بر پایه تجربیات ناقص و اغلب بر مبنای الگوبرداری و برداشتهای کورکورانه از سبک زندگی غربی صورت میگیرد. این الگوها عمدتا از طریق گوشیها و فضای مجازی منتقل میشوند، جایی که واقعیات به دست فراموشی سپرده شده و آنچه باقیمانده، ظاهرسازیهای ساخته و پرداخته ذهن بشر است و کوچکترین نشانهای از تربیت و سبک زندگی ایرانی ــ اسلامی را به همراه ندارد.
جثه کوچک و کودکانه اما ذهن پویا
حجتالاسلام سیدجواد موسوی، کارشناس و مشاور کودک در گفتوگو با جامجم میگوید: از زمان تولد تا ۱۱سالگی به بعد تقریبا در پنج مرحله سنی، ویژگیهای مختلف و متمایزی درکودک بروز پیدامیکند.از تولد تا دوسالگی،کودک شخصیتی حسگر و علاقهمند به لمس اشیا دارد و والدین جز در مواقع خطر نباید مانع این خصوصیت او شوند. از دو الی چهارسالگی، ذهن کودک فقط مشغول عکسبرداری از رفتارها و شخصیتهاست و با آنها شخصیت خود را شروع به ساختن میکند.در این رده سنی جثه کودک کوچک و رفتار او کودکانه است، اما نباید فرض رابرآن گذاشت که او عملکرد و اعمال اطرافیان را نمیفهمد. چهبسا وقتی بزرگ شودتمام برداشتهای این رده سنی راموردتجزیه وتحلیل قرارمیدهد. ازاین روروابط و رفتارهای بیضابطه در این رده سنی کودک به تحلیل و درک آن در سن بلوغ منجر میشود وبه همین دلیل ضروری است این گونه موارد تحت ضابطه درآیند.
شروع پردازش فکری
از چهار الی هفتسالگی، کودک علاقه شدیدی به ادبیات کودکانه وبازیها دارد و نیازمند به توجه زیاد و ارتباط کلامی بالاست. تفکری خودمحور دارد که با خودخواهی کاملا متفاوت است و همه را با خود همراه میسازد و نیاز به تاییدشدن پیدا میکند. بر این اساس باید با کودک همراه بود. نیاز شدیدی به رابطه با همسنوسالان پیدا میکند و بهدلیل آنکه قدرت تصویرسازی ذهنی بسیار بالایی دارد دراین رده سنی بسیار به داستان علاقهمند است.روی موضوعات خوب و بد متمرکز میشود و قوانین و قواعد ساده و نه پیچیده را میفهمد و بعضی قوانین را بهطور ثابت در ذهنش نگهمیدارد.
کسب تجربه با بازیهای کودکانه
همانطور که کودک در مراحل مختلف سنی ویژگیهای مختلفی را بروز میدهد بازی او نیز قواعد خاصی دارد. همزمان که بحث تادیب کودک از سهسالگی شروع میشود، تمایل کودک به بازی نیز پدیدار میگردد. درواقع بیشتر تجربههایی که کودک در زمینههای مختلف در هفتسال اول زندگی کسب میکند از طریق بازی است. به گفته سیدجواد موسوی، هرکدام از بازیهای کودکانه میتواند باعث سازندگی کودک شود. درخصوص قاعده بازیهای کودکانه، والدین باید بدانند که حداقل زمان بازی با کودک دو ساعت است، در غیر اینصورت کودک ارضا نشده و این نیاز در وی بهصورت عقده باقی میماند. پس اگر والدینی کودکشان را به پارک یا محلی برای بازی و تفریح بردند تا قبل از این زمان او را از بازی محروم نکنند.
بازیهای سازنده کدامند؟
این کارشناس دینی در خصوص سازندهبودن برخی از بازیهای کودکانه میگوید: بازی خانهسازی، کودک را صاحباختیار بار میآورد و به او میآموزد که با مشکلات میشود ساخت. بازی ترکاندن بادکنک برای رفع عقدهها و رهایی از خجالتی بودن مفید است وبه کودک میفهماند که بزرگترین مشکلات هم قابل ترکاندن هستند،ضمن اینکه او یاد میگیرد عقدههایش را بترکاند. خمیر بازی بهطور غیرمستقیم، منعطفبودن را به او میآموزد وبه کودک میفهماند لجباز نباشد و گاهی هم تغییر کند. تلفنبازی که در آن والدین با استفاده از دوعددگوشی تلفن با کودکشان تلفنی صحبت میکنند، بهترین وسیله برای اجتماعیکردن وآموختن روابط عمومی ورفع خجالتیبودن کودک است.موسوی تصریح میکندچون کودکان خیالپردازند و قدرت تصویرسازی بالایی دارند، در نتیجه دروغ، ابزار بازی آنهاست واین ازعیوب کودک نیست.مطالعات متعدد نشان میدهد، بسیاری از روانشناسان دینی موافق با بازیهای رایانهای که امروزه در رده سنی سه تا هفت سال در اختیار کودک قرار داده میشود نیستند؛ حال این بازیها محتوای قرآنی داشته باشد یا غیرقرآنی، چراکه کودک به دستگاهی بهنام رایانه سپرده میشود که بسیار آسیبزا به نظر میرسد. درواقع ما بهنوعی بیدلیل رایانه را وارد فضای روانی کودک میکنیم. کودک ما شاید چند روز یا چند ماه بازی رایانهای قرآنی را انجام دهد ولی بعد از مدتی هزاران برنامه متفرقه سروکلهاش در ذهن کودک باز میشود.
توان تجزیه و تحلیل بالا
از هفت الی ۱۱سالگی کودک صاحب مهارتهای گوناگون میشود و قدرت شکوفایی آنها را دارد و بهدنبال دلایل منطقی برای قوانین میگردد. از ۱۱سالگی به بعد نیز توان تفکر و تجزیهوتحلیل بالایی پیدا میکند و زمان طلایی ظهور استعدادهای اصلی اوست و میتواند اصول اخلاقی، معنوی و مذهبی را بهخوبی درک کند. انجام رفتارهای خارج از محدوده مجاز شرعی در این حیطه سنی میتواند زمینه را برای ضربهزدن به شخصیت دینی کودک آماده کرده و او را در بزرگسالی به فردی مخالف و حتی ستیزهجو با ارکان دینی تبدیل کند. فراوانی روابط بیضابطه در محیط جامعه میتواند پایهای برای ذهن کودک گردد که از حدود نوجوانی که غرایز او بیدار میشود به یاد آن صحنهها یا شنیدهها افتد و آن شرایط برای او معنیدار و بدان امر راغب شود.