در این میان، دولتهای مجارستان و ایتالیا در کسوت پیاده نظام سیاسی واشنگتن در مواجهه با بروکسل ایفای نقش میکنند. در تحلیل چنین مناقشه تمامعیاری، نمیتوان نقش خاص نخست وزیرایتالیا رانادیده انگاشت.جورجا ملونی بهدنبال تقویت روابط با ترامپ است؛ سؤال اینجاست که نخستوزیر ایتالیا در این مسیر در نقش راهبلد ترامپ ظاهرمیشود یاهمچون اسب تروای اودراروپا عمل میکند.
همسویی طبیعی رم و واشنگتن در دوران ترامپ
ایتالیا بهعنوان سومین اقتصاد اروپا، تبدیل به یکی از کانونهای بازی ضداروپایی (ضد اتحادیه اروپا) ترامپ در قاره سبز شدهاست. جورجا ملونی، رهبر راستگرای ایتالیا پس از ایجاد روابط حسنه با دولت بایدن که دورازانتظار بود، اینبار آماده است تا از همسویی طبیعیتری خود با دونالد ترامپ استفاده کند و بهعنوان یک شخصیت کلیدی در روابط فیمابین آمریکا و اروپا ایفای نقش کند. ملونی چند هفته قبل از تحلیف دونالد ترامپ، با او در محل اقامت رئیسجمهور منتخب آمریکا در مار-ئه-لاگو ملاقات کرد، دیداری که به گفته نخستوزیر ایتالیا «فراتر از انتظارات» بود. ملونی این سفر را «فرصتی برای تحکیم یک رابطه قوی و امیدوارکننده» توصیف کرد و خاطرنشان کرد که «شاید بتوان گفت که سعادتی در آن نهفته است.»
مواضع ضداروپایی ملونی
این مواضع ملونی به نگرانی شدید سران اروپایی منجر شده است، زیرا ملونی اساسا قرابتی با دو حزب سوسیال دموکرات و دموکرات مسیحی ندارد. از سوی دیگر، ملونی نسبت به ساختار جاری قدرت در اروپای واحد نیز نگاه منتقدانهای دارد که حضور ترامپ در واشنگتن سهم بسزایی در ظهور و بروز آن خواهد داشت. ملونی مدعی است که استقرار یک رابطه فراآتلانتیکی قوی بین دو دولت محافظهکار در واشنگتن و رم «ارزشافزودهای نهتنها برای ایتالیا، بلکه برای کل اروپا» ایجاد میکند اما نخستوزیر ایتالیا هرگز نگفته که منظور وی از ارزشافزوده برای اروپا، همان ارزشافزوده برای اتحادیه اروپاست یا خیر! ضمن آنکه تغییر معادلات قدرت در پاریس و برلین (دو ستون نگهدارنده اصلی اتحادیه اروپا) نیز بهگونهای است که جایی برای تثبیت ساختار فعلی قدرت در بروکسل باقی نمیگذارد. برخی تحلیلگران اروپایی میگویند ملونی (دولت ایتالیا) در قامت یک اسب تروا برای تأمین منافع ترامپ در اروپا موجب از هم گسیختگی اتحادیه اروپا میشود. این فرضیه، چندان دور از ذهن به نظر نمیرسد و گزارههای زیادی برای اثبات آن وجود دارد.
کارگزاران واشنگتن در خاک اروپا
در اینجا مفهومی تحت عنوان کارگزاری آمریکا در اروپا وجود دارد که لحظه به لحظه مصادیق معینتری پیدا میکند. فرانکو پاوونچلو، استاد علوم سیاسی دانشگاه رم در این خصوص میگوید: «معلوم است که اگر ترامپ بهدنبال شخصی در اروپا باشد که در صورت نیاز با او تماس بگیرد، ملونی همان شخص است. اطراف او در اروپا، همچون یک بیابان بهنظر میرسد.»
استقبال شهروندان ایتالیایی از دولت ملونی، بدترین و سختترین مانعی است که در این معادله، بر سر راه سران اتحادیه اروپا (که اکثرا مخالف ملونی هستند) وجود دارد. ایتالیا که اغلب با سقوط مکرر دولتهایی که بهندرت یک دوره پارلمانی دوام میآوردند، شناخته میشد، اکنون بهعنوان باثباتترین دولت در میان کشورهای بزرگ اروپایی و گروه هفت شناخته میشود و این در حالی است که کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و کانادا با چالشهای سیاسی خود روبهرو هستند. ملونی حزب متبوع خود را که زمانی پرحاشیه و پسافاشیستی بود، از راست افراطی به سمت مواضع پذیرفتهشدهتر جریان اصلی، بهویژه در سیاست خارجی هدایت کرده است. پس از آنکه حزب راست افراطی او یعنی حزب «برادران ایتالیا» عملکرد خوبی در انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا در ژوئن گذشته بهدست آورد، او بهعنوان یک چهره سیاسی برجسته در اروپا جایگاه خود را تثبیت کرد اما اکنون این روند میتواند دستخوش تغییرات عمده شود. ممکن است ملونی تاکنون فرصت وزمینهای جهت بازی مستقیم درزمین آمریکا پیدا نکرده باشد و اکنون، خود را مستعد ایجاد امواج و مطالباتی علیه قدرت مستقر در اروپای واحد ببیند. این بدترین خبر ممکن برای اروپاییانی است که بهدنبال حفظ حداقلی ساختار اروپای واحد هستند. ملونی به منظور کاهش سیل مهاجرت به ایتالیا، با کشورهای آفریقایی وارد مذاکره شده و توأمان مصمم است تا رسیدگی به پروندههای مردان متقاضی پناهندگی را به جای ایتالیا، در دو مرکز ساختهشده در آلبانی انجام دهد. دولت او همچنین سیاستهای محافظهکارانه در امور خانواده، ازجمله ممنوعیت رحم جایگزین را درپیش گرفته واقداماتی رابرای جلوگیری از سقط جنین انجام داده است.درهر حال، مواضع و خطوط قرمز ملونی میتواند در آیندهای نزدیک، موقعیت و جایگاه اتحادیه اروپا و بایستههای حکمرانی در این مجموعه را به سود منافع آمریکا تضعیف کند.