حماس و تحقیر قدرت‌های جهانی

اتفاقی که در طول یک سال و نیم گذشته پدید آمد مسائل زیادی را آشکار کرد. ‌جنایت‌هایی بی‌سابقه‌ رژیم صهیونیستی که در طول تاریخ بشر پیشینه آن به این شکل وجود نداشته است یا صرفا در دوران مغول و در جنگ‌های ایلغاری رخ داده بود، نشان داد در هزاره سوم خوی ددمنشی، وحشی‌گری و گرگ‌صفتی همراه بخشی از جهان غیر متمدن وجود دارد.  به عبارت دیگر عملا آنچه نتانیاهو انجام داد، کاری غیر متمدنانه در دوران تمدن پیشرفته بشری در هزاره سوم بود. این در حالی است که این اتفاقات ناکارآمدی سازمان ملل متحد را که به دنبال جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت و جنگ‌های ویرانگر تاسیس شده بود، نیز به تصویر کشید.

‌به عبارت دیگر دبیرکل سازمان ملل و ارکان اصلی ملل متحد متناسب با حجم این جنایت نتوانستند به اقدامات قانونی پیش‌بینی شده در منشور ملل متحد عمل کنند. اما آنچه که این روزها اتفاق افتاده وشاهد اجرایی شدن آتش بس هستیم نیز‌ نشان داد که مقاومت جانانه یک ملت چگونه می‌تواند جلوی نسل‌کشی‌هایی از این دست‌ را بگیرد. یک ملت بی‌دفاع با دستان خالی و با حمایت صرفا تعداد محدودی از کشورها از جمله ایران، یمن، لبنان، عراق و تا حدی سوریه ‌توانستند به نتایج خیره‌کننده‌ای  دست پیدا کنند.

بنابراین در خصوص آنچه که ‌اتفاق افتاده می‌توان چهار نکته را مطرح کرد. نکته اول این است که بنیامین نتانیاهو که ادعا می‌کرد حماس را از بین خواهد برد، عملا با یک جنبش به نام حماس مجددا توافق آتش‌بس امضا کرده است. این یعنی حماس زنده است و نتانیاهو نتوانسته به نتایج مورد نظر خود برسد.

نکته دوم نیز این است که حماس موفق شده‌ نشان دهد به عنوان یک جنبش می‌تواند در برابر قدرت‌های حامی اسرائیل از جمله آمریکا نیز بایستد و این یعنی تحقیر آنانی که به عنوان قدرت‌های جامع خود را مطرح می‌کردند.

نکته سوم اما به آگاهی مردم جهان بر می‌گردد، در واقع بشریت متوجه ‌ استانداردهای دوگانه‌ای که آمریکایی‌ها و زیرمجموعه‌هایشان معمولا مطرح می‌کنند شده است و ‌‌آن‌ها با معیارهای دوگانه به دنبال اداره جهان و بلکه چپاول و دستیابی به مقاصد مالی خود هستند.

نکته چهارم نیز اینکه اکنون سازمان ملل با این پرسش جدی مواجه است که آیا توانسته ‌به مسئولیت‌ها و ماموریت‌هایی که در منشور ملل متحد مطرح شده است، برسد؟ پاسخ این است که عملا نتوانسته‌اند و اکنون نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت، قتل عام و ایجاد آوارگی برای یک ملت رخ داده است.  به همین دلیل ‌ همه کسانی که مدعیان اقدام در قالب منشور ملل متحد هستند باید پاسخگوی این وضعیت و جبران‌کننده آن باشند.

در نهایت می‌توان گفت اسرائیل در ابعاد مختلفی آسیب دیده است. برای نمونه در بعد حقوقی بسیار ضعیف شده و به حاشیه رفته است. نمونه آن محکومیت بنیامین نتانیاهو و حکم جلبی که برای او از سوی یک رکن بین‌المللی صادر شده است. علاوه بر این از لحاظ بعد اقتصادی هم اسرائیل دچار رکود و خسارت‌های وحشتناکی شده است که در آینده نزدیک به سرعت آثار خود را نشان خواهد داد. در بعد سیاسی هم اکنون اسرائیل در منزوی‌ترین حالت قرار گرفته است. در بعد افکار عمومی نیز اسرائیل تا قرن‌های آینده به عنوان سمبل جنایت شناخته می‌شود و همین روند اضمحلال این رژیم را تسریع خواهد کرد. البته باید یادآور شد که در ابعاد دیگری نظیر دفاعی و امنیتی نیز نشان داده شد که ادعاهای اسرائیل در طول سال‌های گذشته از جمله گنبد آهنین چیزی شبیه افسانه بوده است نه واقعیت.