تغییر موازنه قوا پس از آتش‌بس در غزه

درچنین شرایطی فلسطینی‌ها جز جمهوری اسلامی ایران وجنبش انقلابی حزب‌ا...لبنان و جنبش انقلابی انصارا... در یمن هیچ پشتیبانی نداشتند. درحالی‌که کاخ‌های حکام و سرمایه‌داران عرب سر به آسمان می‌سود، کودکان و زنان و جوانان و مردم عادی در فلسطین اشغال‌شده به‌عنوان انسان‌های درجه۲ سخت‌ترین شرایط را تحمل می‌کردند. در آن شرایط جنبش انقلابی حماس دست به یک اقدام شگفت‌انگیز زد و با یک حمله غافلگیرانه، تعداد قابل‌توجهی از نظامیان اسرائیل را به‌عنوان نمادهای عینی اشغالگری و تجاوز به حقوق فلسطینی‌ها بازداشت کرد و به داخل مراکز نظامی خود در زیر زمین برد. در این شرایط رژیم اسرائیل دست به یک اقدام غیرقابل‌قبول از نظر وجدان جهانی زد. تصمیم گرفت غزه را با خاک یکسان کند و تاحدود زیادی در این سیاست غیرانسانی موفق شد و به سربازانش اجازه داد که تا می‌توانند آدم بکشند، خون بریزند و از خون‌ریزی هراسی نداشته باشند و در این راهبرد به‌اندازه‌ای نامتعارف و نامعقول عمل کرد که هزاران نفر از نظامیان اسرائیل گرفتار بیماری‌های روانی شدند و لااقل چهار نفر از خلبانان این  رژیم برای‌آن‌که بیش از این گرفتار آدم‌کشی نشوند، خودکشی کردند. کمااین‌که یک نفر از خلبانان آمریکایی که به‌خاطر مأموریت بمباران شهروندان غزه دچار عذاب وجدان شده بود، خود را در مقابل کنسولگری اسرائیل آتش زد و جان سپرد. نتانیاهو به این همه جنایت اکتفا نکرد و منکر حق دفاع از خود برای فلسطینی‌ها شد. او اعلام کرد که اسرائیل مصمم است حماس را نابود و غزه را به خاک خود منضم کند و نزدیک به ۱۵ماه نیز بر این سیاست پافشاری کرد؛ ولی نتیجه این سیاست غیرانسانی برای اسرائیل، حامیان غربی و متحدان عربش تا امروز چه بوده است؟ درست است که نتانیاهو به آمریکایی‌ها می‌گوید آنچه اسرائیل با مردم غزه کرده، همان بوده که شما با مردم آلمان در جنگ جهانی دوم کردید و تلویحا اعلام می‌کند که پس از جنگ همان‌طور که شما دشمنان خود را جنگ‌طلب و خود را صلح‌طلب معرفی کردید، ما هم همان روایت شما را در اختیار تاریخ می‌گذاریم. به قول ویلیام شایرر: «به‌هیچ‌وجه مهم نیست، وقتی که ما پیروز شدیم، کسی در این باره سؤالی نخواهد کرد» ولی مسأله این است که غرب توانست جنگ را ببرد و دشمنانش را نابود کند و در نتیجه روایت اول را درباره جنگ جهانی دوم در اختیار تاریخ قرار دهد و حتی جلوی هر پرسشی که آن را نامربوط می‌داند بگیرد؛ ولی اسرائیل جز کشتار و ترور به هیچ پیروزی یکسره‌کننده‌ای نرسیده و برعکس به دلیل نداشتن درک صحیحی از شرایط جهانی، غرب را نیز با بحران مشروعیت در افکار عمومی جهانی روبه‌رو کرده است. بیایید برده‌ها و باخته‌های طرفین را در این جنگ با هم مرور کنیم: دولت‌های عرب متحد اسرائیل در افکار عمومی ملت‌های‌شان دچار بحران مشروعیت شده‌اند. نتانیاهو در داخل حزب و کابینه و کشور خود، فقدان مشروعیت پیدا کرده و احتمالا غرب او را برای اعاده‌حیثیت خود قربانی خواهد کرد. ارتش اسرائیل دچار بحران روانی شده است. مهاجران یهودی ساکن اسرائیل گرفتار احساس عدم امنیت شده، بسیاری از آنها به فکر بازگشت به کشورهای‌شان افتاده‌اند و هزاران نفر از آنها، همین حالا این کار را کرده‌اند. اقتصاد اسرائیل میلیاردها دلار خسارت‌دیده است. سران عرب ناگزیر شده‌اند به این فکر بیفتند که تمام تخم‌مرغ‌های‌شان را نباید در سبدغرب بگذارند. قدرت نظامی و فناورانه آمریکا و حیثیت اخلاقی غرب در مقابل علامت سؤال قرار گرفته و احتمالا حتی در صورت بازداشت و زندانی کردن نتانیاهو،باز هم آن حیثیت اعاده نخواهد شد. از طرف مقابل احساس همدردی با فلسطینی‌ها در مقیاس جهانی افزایش‌یافته و به سطح بی‌سابقه‌ای رسیده است. صداقت محور مقاومت اسلامی به رهبری انقلاب اسلامی ایران برای همه به‌ویژه اعراب به اثبات رسیده است. قابلیت نظامی حماس، حزب‌ا... لبنان، انصارا... یمن و حشدالشعبی عراق افزایش‌یافته است.اگرچه محور مقاومت اسلامی در لبنان، فلسطین و به‌طورکلی جهان عرب رهبران بزرگی همچون سیدحسن نصرا... و اسماعیل هنیه را از دست داد؛ ولی امروز جهان عرب می‌تواند به رهبری سید عبدالملک الحوثی ببالد و بدان افتخار کند و اگرچه نیروهای مسلح محور مقاومت اسلامی چهره‌هایی نظیر شهید قاسم سلیمانی، عماد مغنیه و یحیی سنوار را ازدست‌داده‌اند ولی سپاه قدس در ایران، حزب‌ا... در یمن، حشدالشعبی در عراق، انصارا... در یمن و جهاد اسلامی در فلسطین می‌توانند سرداران جدیدی را به تاریخ هدیه کنند. در این شرایط به‌راحتی می‌توان گروه بازنده و گروه برنده را تا این لحظه تشخیص داد، هرچند هنوز نبرد به پایان خود نرسیده است. جهان آبستن تحولات تازه‌ای است؛ زیرا شاهد جنگی است که هنوز پایان نیافته است.