رقابت خیر و شر در سپهر ایران

از اتفاقات مبارک و قابل افتخار سال‌های اخیر حوزه کودک و نوجوان، ظهور و تکامل ژانر فانتزی در ادبیات این رده‌سنی است. از این جهت مبارک است که ژانر فانتزی به‌واسطه گسترش تخیل، استفاده از افسانه​ها و اسطوره‌های بومی و ترکیب آنها با افسانه‌های کهن ملل، منجر‌به پویایی ادبیات فارسی می‌شود و در دورانی که فانتزی یکی از حوزه‌های محبوب نوجوانان است، داستان​ها و کتاب‌‌های بومی، در کنار کتاب‌های خارجی در سبد مصرف فرهنگی مخاطب ایرانی قرار می‌گیرد.
از اتفاقات مبارک و قابل افتخار سال‌های اخیر حوزه کودک و نوجوان، ظهور و تکامل ژانر فانتزی در ادبیات این رده‌سنی است. از این جهت مبارک است که ژانر فانتزی به‌واسطه گسترش تخیل، استفاده از افسانه​ها و اسطوره‌های بومی و ترکیب آنها با افسانه‌های کهن ملل، منجر‌به پویایی ادبیات فارسی می‌شود و در دورانی که فانتزی یکی از حوزه‌های محبوب نوجوانان است، داستان​ها و کتاب‌‌های بومی، در کنار کتاب‌های خارجی در سبد مصرف فرهنگی مخاطب ایرانی قرار می‌گیرد.
کد خبر: ۱۴۹۲۹۹۳
نویسنده عطیه عیار - گروه فرهنگ و هنر
 
این رویکرد و توسعه فانتزی در صنعت انیمیشن ایرانی هم از همان ابتدا خودرا نشان داد.انیمیشن‌های مختلفی که در سال‌های گذشته در ژانر فانتزی ساخته شده در تلاش بوده تا باتلفیق سینما وادبیات به منظر تماشاچیان خوش بنشیند.نمایش موجودات خیالی، شرور، اساطیری (یابرساخته‌ای از آنها) فرصت خوبی برای سازندگان فیلم و سریال ایجاد می‌کند تا حرف خود را به بهترین نحو بزنند - اگر بلد باشند از این مدیا به‌درستی استفاده کنند.در جشنواره فجر چهل‌و‌سوم انیمیشنی شرکت کرده که کوشیده در داستانی بر پایه اساطیر و افسانه‌های نه‌تنها ایرانی که حتی شرقی و غربی به بحث قهرمان و ضدقهرمان و منجی بپردازد. 

قهرمان نوظهور
افسانه سپهر، داستان پسری نوجوان است که در سرزمینی سرسبز و آرام زندگی می‌کند. پدرش ماهیگیر است و مادرش زنی خانه​دار و مدبر که از کودکی برایش قصه​هایی از نبردی قدیمی بین دو نیروی خیر و شر تعریف می‌کند. سپهر به‌واسطه قصه‌های مادر از تاریخ سرزمین خود باخبر می‌شود، قهرمان​هایش را می‌شناسد و با دشمنش آشنا می‌شود. حالا سپهر نوجوانی پرشر و شور شده که با یوزپلنگش در روستا می‌چرخد، با تیرکمان سنگی تمرین تیراندازی می‌کند و همراه پدرش به ماهیگیری می‌رود. روزی در روستا خبر می‌آید که در دریا هیولایی دیده شده اما پدر سپهر، آراد، اصرار دارد با وجود این خبر و هوای توفانی برای ماهیگیری به دریا برود چون دهکده آذوقه ندارد. سپهر همراه پدرش می‌رود و آنچه باید رخ می‌دهد: هیولا حمله می‌کند. سپهر و یوزش از این حادثه جان سالم به دربرده و در ساحل دهکده به هوش می‌آیند. سفر قهرمانانه سپهر از همین‌جا شروع می‌شود. باید بفهمد چه بلایی سر پدرش آمده، چرا دهکده​شان در حال سوختن است، اهالی کجا هستند و موجودات عجیب کوتوله و دیوشکل در دهکده از کجا ظاهر شده‌​اند.در ادامه با شخصی در همان دهکده متروک روبه​رو می‌شود که نامش بردیاست و از قصه‌های مادرش او را می‌شناسد. با راهنمایی بردیا به‌سختی به قصر و قلعه‌ای به نام کلات می‌رسد که پایگاه ماهان، پیر و مرشد داستان است. ماهان او را با بقیه قهرمان‌های قدیمی و افسانه‌ای آشنا می‌کند، به او امکاناتی می‌دهند تا به جنگ بدنام، نیروی شروری برود که زمانی این هفت قهرمان با او جنگیده و شکستش داده بودند. سپهر با درایت و تلاش و البته تکیه بر عشق و ایمان موفق می‌شود بدنام را شکست دهد، پدر و مادرش و اهالی را آزاد کند و به سرزمینشان برگردند.این خط داستانی به خودی خود برای سن نوجوان داستانی جذاب و مقبول است. سفر قهرمان، موجودات افسانه‌ای و خیالی، شخصیت نوجوان و قهرمانانی از همه‌جای دنیا؛ اما وقتی بخواهیم به جزئیات ورود کنیم، متأسفانه نقدهای زیادی بر آن وارد است. 
     
شخصیت​‌پردازی
افسانه سپهر شخصیت‌های زیادی دارد. به غیر از سپهر و والدینش که در ادامه داستان می‌فهمیم دو نفر از هفت قهرمان هستند، پنج قهرمان دیگر، بدنام، یوزپلنگ و بچه‌های روستا هم هستند اما متاسفانه این کثرت شخصیت عمقی ندارد و حضور همه به‌خصوص هفت قهرمان در حد معرفی اولیه باقی می‌ماند. سؤال‌های مختلفی هم درباره آنها مطرح می‌شود که در هیچ قسمتی از فیلم جوابی برای آنها ارائه نمی​شود. مثلا ما هیچ‌وقت نمی​فهمیم چرا قهرمان‌ها از بعضی کشورهای دنیای کهن (شرق دور و آفریقا) دور هم جمع شده​اند تا اهریمنی را نابود کنند که در اساطیر ایران باستان مطرح بوده است. 
     
سفر قهرمان
ورود سپهر به میدان مبارزه با نیروی شر هم هیچ دلیل منطقی و پیشینه ابرقهرمانی ندارد تا مخاطب بتواند بپذیرد چه شد نوجوانی از همه‌جا بی​خبر و ناشی، از شورای قهرمانان مجوز گرفته تا به جنگ چندین هیولای باستانی و قوی برود. معمولا در این‌گونه فیلم​ها، نوقهرمان را یک مربی و مرشد تعلیم می‌دهد تا از نظر روحی و جسمی برای مبارزه آماده شود اما تمام صحبتی که ماهان با سپهر دارد معرفی قهرمان‌ها و بردن او به تالار قهرمانان است. در آنجا لباس رزم و چند سنگ جادویی به سپهر می‌دهند که باید با آنها به جنگ چهار هیولا و اهریمن اصلی برود. درمرحله آخر هم به او می‌گویند اهریمن در برابر نیروی عشق شکست می‌خورد. 
 
زمان و مکان داستان
مشخص نیست افسانه سپهر کجا و در چه‌زمانی در جریان است. لباس‌های نگهبانان شبیه سربازان هخامنشی است، لباس مردم شبیه دوره‌های مختلف تاریخی مثل صفوی، قاجار و محلی معاصر طراحی شده است. کلاتی که ماهان و بقیه قهرمانان در آن اقامت داشتند شبیه عمارت‌های چینی و دهکده سپهر ترکیبی از خانه‌های محلی فرهنگ‌های مختلف است. حتی هیولاهایی که سپهر با آن مقابله می‌کند - پاگنده، غول یخی (یتی) یا هیولای دریا- از خاستگاه‌های فرهنگی و جغرافیایی مختلف هستند. شخصیت ماهان شبیه دامبلدور هری پاتر است و جغدی تمام‌مدت روی شانه​اش یا اطرافش دیده می‌شود. تالار قهرمانان هم تالارهای مدرسه هاگوارتز را تداعی می‌کند. در قسمتی از فیلم، سپهر در کلات کنار ماهان و آنا، یکی دیگر از قهرمانان، پشت میز صبحانه نشسته‌اند و خوراکی‌های این میز کاملا امروزی و حتی خارجی است‌؛ مانند دونات و پنیر سوییسی. البته با توجه به پایان​بندی داستان این موارد را می‌توان با کمی چشم​پوشی پذیرفت و این‌طور توجیه کرد که قرار بوده به این مبارزه خیر و شر وجهه‌ای جهانی و همچنین ملموس برای نوجوان امروزی داده شود. 

پیوند عجیب داستان‌های پریان غربی با افسانه‌های شرقی
در همه داستان‌های پریان قدیمی مثل زیبای خفته، سفیدبرفی و... که در کودکی می‌خواندیم یا می‌دیدیم، شاهزاده پس از مبارزه با موانعی که جادوگر بر سر راهش قرار داده به مرحله پایانی می‌رسد و بر بستر شاهدخت طلسم​شده حاضر می‌شود. این مرحله نهایی جایی است که شاهزاده قهرمان باید عشق خود را به شاهدخت نشان دهد تا همه طلسم​ها خنثی و منهدم شود‌؛ و این عشق با یک بوسه نشان داده می‌شود.لحظه‌ای که سپهر قرار بود از تالار قهرمانان حرکت کند و پا در مسیر بگذارد، ماهان به او می‌گوید مهم‌ترین سلاحش عشق است. سپهر پس از طی مسیری پر از چالش در مرحله پنجم به قصر سیاه اهریمن یا همان بدنام می‌رسد. اهریمن با ظاهر تعریف​شده برای جن - شاخ، بدن ستبر قرمز، سم- والدین اسیر سپهر را به او نشان می‌دهد، با او مبارزه می‌کند و تا جایی هم به او غلبه دارد اما درست لحظه‌ای که به نظر می‌رسد سپهر شکست خورده با یادآوری جمله ماهان انگیزه می‌گیرد. در این لحظه به جای یک شاهدخت خفته، یوز زخمی سپهر در آغوشش است و صدای ماهان در ذهنش تداعی می‌شود که می‌گوید «نیروی عشق و ایمان بهترین سلاحت است!» گویی عوامل فیلمنامه و ساخت فیلم یک‌باره تصمیم گرفته​اند کلمه «ایمان» را به دیالوگ ماهان اضافه کنند تا این صحنه اوج فیلم کمتر شبیه لحظه بیدار‌کردن زیبای خفته باشد. 

آمیزه‌ای از ایران باستان و اسلام
بعد ازنابودی بدنام، آزادی همه اسرا وجمع‌شدن آنها در دهکده جهانی سپهر، صدای ماهان رامی‌شنویم که می‌گوید زمانی که اهریمن از بین برود وریشه ظلم برچیده شود،آنجاست که منجی می‌آید ودنیا رانجات می‌دهد. ازاین جمله اشتباه که بگذریم، سؤالی که مطرح می‌شود این است که سازندگان چطور از داستانی مبتنی بر اساطیر ایرانی به یک پایان​بندی با حضور امام زمان رسیدند؟ ابتدای فیلم، آمیتی (یکی از هفت قهرمان و مادر سپهر) برای پسر کوچکش قصه فرمانروایی را تعریف می‌کند که تداعی​گر زروان، خدای زمان در ایران باستان است. این خدا بین دو فرزند خود اهورامزدا و اهریمن تبعیض قائل می‌شود و همین مسأله آغازگر دعوای تاریخی خیر و شرمی‌گردد.خوب بود فیلمنامه درتمام مدت یکدستی خود را از این جهت حفظ می‌کردو بین افسانه‌ها، اساطیر و عقاید اسلامی رفت‌وآمد نمی​کرد.البته شاید هدف سازندگان فیلم تجمیع این مواردبوده اما ازظواهر امر مشخص است که به هدفش نرسیده و اتصالی بین آنها ایجاد نشده است.حتی این‌گونه به نظر می‌آید که به‌زور خواسته​اند مسأله منجی و ظهور را به فیلم و داستان بچسبانند. 

افسانه سپهر، پروازی ناتمام در آسمان انیمیشن ایران
از نظر فنی نمره انیمیشن متوسط است. هنوز تا سطح حرفه‌ای فاصله زیادی دارد. صداگذاری انیمیشن هم چندان باکیفیت و حرفه‌ای نبود. صداهای کلیشه‌ای، سبک دوبله تکراری و لحن آزاردهنده شخصیت سپهر از جمله اشکالات وارد به این انیمیشن است. اگر در حوزه تولید انیمیشن می‌توان هنوز با دیده اغماض به ضعف‌های فنی کار نگاه کرد اما مسأله دوبله متفاوت است. ایران در زمینه دوبله و صداپیشگی از معدود کشورهای حرفه‌ای و پیشتاز بوده و حتی در مواردی می‌توان ادعا کرد بهترین صنعت دوبله جهان را دارد. برای همین انتظار می‌رود کیفیت کار در تولیدات داخلی در‌حد اعلا باشد. در زمینه داستان و فیلمنامه هم مشکل ازلی و ابدی سینمای ایران گریبان​گیر افسانه سپهر نیز هست. امید است تیم سازنده افسانه سپهر در کارهای آینده، اول داستان کار را درست کنند تا لازم نباشد با وصله‌پینه‌کردن نمادها و نکات یا اغراق در دوبله و صداگذاری ضعف کار را بپوشانند. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها