چند کلمه درباره نجات و منجی‌ما

شاه راه نجات

سال‌ها دل طلب جام‌جم از ما می‌کرد

قبل‌تر‌ها هم مثل حالا چنل‌های تلگرامی روزمره‌نویسی روی بورس بود. هر کسی چنلی داشت‌‌؛ آدا هم همین‌طور. آدا دوست مجازی من بود. هر دو نوجوان بودیم ولی بین باورهای‌مان دنیایی فاصله بود. شبی که آدا حال خوشی نداشت را به خاطر دارم. درست یادم است چقدر ناخوش احوال بود‌؛ ولی این که چه اتفاقی افتاده بود را نه. درد او درد خودم بود.
قبل‌تر‌ها هم مثل حالا چنل‌های تلگرامی روزمره‌نویسی روی بورس بود. هر کسی چنلی داشت‌‌؛ آدا هم همین‌طور. آدا دوست مجازی من بود. هر دو نوجوان بودیم ولی بین باورهای‌مان دنیایی فاصله بود. شبی که آدا حال خوشی نداشت را به خاطر دارم. درست یادم است چقدر ناخوش احوال بود‌؛ ولی این که چه اتفاقی افتاده بود را نه. درد او درد خودم بود.
کد خبر: ۱۴۹۳۵۱۰
نویسنده فاطمه پورابراهیم - نوجوانه
 
برایش نوشتم:«برات دعا می‌کنم ائمه گره از کارت باز کنن.» رک و بی‌‌پرده نوشت: «ممنونم عزیزم ولی من اعتقادی به این موضوعات ندارم.» برایش قلب گذاشتم. بعد سکوت کردم. سکوت کردم و تا نیمه‌شب به‌فکر فرو‌رفتم. فکر می‌کردم آدم‌هایی که به این موضوعات اعتقاد ندارند، به چه ریسمانی چنگ می‌زنند؟ آنهایی که هدف‌شان برای دوام آوردن، ساختن روزهای آماده‌ ظهور نیست، چه معنایی برای زندگی خود می‌سازند؟ خدا را شکر که مهدی(عج) را آفرید تا معنای راستین زندگی ما شود.

باور به منجی، در سراشیبی نابودی؟!
در فرهنگ‌نامه دهخدا نوشته شده که منجی در لغت به معنای نجات‌دهنده، مصلح اجتماعی، موعود و واژه‌هایی از این دست است اما در اصطلاح به شخصی گفته می‌شود که در دوره آخرالزمان و پایان جهان، ظهور کرده وجهان را پر از عدل و داد می‌کند. با معنویت‌زدایی و ترویج عقلانیت محض و مادی‌گرایی، معنویت درسراشیبی بحران قرار می‌گیرد. به‌ویژه بین نسل‌های جدید که تربیت‌شده‌ فضای مجازی هستند. با وجود تمام این اوصاف، هنوز نمی‌توان به جهان این نسل، دوری از معنویت یا مادی‌گرایی و عقلانیت محض را نسبت داد. مخصوصا که علما معتقدند امیدواری به نجات‌یافتن توسط منجی امری درونی و فطری است.به‌عبارتی عقیده به ظهور حضرت مهدی(عج)، مسأله‌ای کاملا فطری و طبیعی است که با سرشت آدمی آمیخته شده و عمری به درازای عمر آفرینش انسان دارد.پس ادعایی دور از واقعیت است که نسلZ را از باور درونی به ظهورمستثنی بدانیم. شاید نوع باور بین افراد مختلف متفاوت باشد، شاید میزان اعتقاد راسخ به این امر، آدم به آدم فرق کند‌؛ ولی نگاه صفر و صدی به این موضوع و قضاوت سیاه‌نمایانه بی‌شک اشتباه است. 
 
اعتقادی در سرشت ما
گفتیم که باور به منجی، امری فطری است که در سرشت انسان‌ها نهفته‌ اما داستان اعتقاد به این موضوع، فراتر از این هم می‌رود. بحث‌های زیادی در این‌باره شده که این باور، درواقع یک نیاز درونی نیز هست. بشر برای ادامه حیات، نیاز به ظهور باورمند دارد. 
سیدرضی موسوی گیلانی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب در مورد نیاز به منجی گفته: «فکر می‌کنم نیاز به منجی یک نیاز فطری است و پاسخ به آن بخش فطری ما انسان‌هاست. این مسأله را به‌عنوان یک دلیل برون دینی معتقدم. شاید این یکی از جدی‌ترین عواملی باشد که در دهه‌های اخیر اقبال به بحث منجی یا مفهوم نجات در ادیان به وجود آمده اما به هر حال در درون ادیان هم دلیلش مشخص است و منطق ادیان به تعبیر درون دینی مشخص است. بعضی ادیان معتقدند که اصلاح عمومی باید توسط انسانی رخ دهد که سلیم‌النفس است.» منظور از انسان سلیم‌النفس، کسی است که قلب پاکی داشته و به اصطلاح بی‌آزار باشد، یعنی با فطرت خود سر جنگ نداشته باشد. 
 
هدفی معنابخش برای عمر 
هرچند بحران معنویت با بحران معنا با یکدیگر به‌طور کلی مفهومی متفاوت دارد‌ اما همیشه این دو مفهوم با یکدیگر یکی گرفته می‌شوند. روان‌شناسان راه مهمی که برای رهایی از این معضل پیشنهاد کرده‌اند، هدف‌گذاری است.هرچند که بعضی اهداف قدرت معنا دادن به زندگی را ندارند. پس هر هدفی نمی‌تواند زندگی انسان‌ ر امعنادارکند درمباحث فلسفی، بُعد معنوی زندگی،سه معنای محوری دارد؛ محور اول هدفمند بودن است. باور به ظهورمنجی، غایت هدف زیستن رابرای ما به‌وجود می‌آورد: آمادگی جهان برای آمدن منجی. محور دوم ارزشمدار بودن یک باور است. ارزش‌های این باور، برای مثال شامل احیای اسلام راستین، تأمین رفاه و آرامش، رضایتمندی و عشق به محبوب است. سومین مورد نیز کارکرد داشتن است که در این مورد، باور به مهدویت موجب پارسایی، اخلاق‌مداری، مسئولیت‌پذیری و امیدبخشی شده و زندگی منتظران را معنادار می‌سازد.وجود این سه مورد در باور به منجی به‌عنوان یک هدف، چنان معنایی به فلسفه‌ زندگی می‌دهد که تا سطحی‌ترین لایه‌های زندگی افراد در جامعه نمود پیدا می‌کند. این‌طوراست که می‌بینیم افرادی که به یک منجی باور دارند، امید به زندگی در آنها بیشتر می‌شود. 
دکتر شاهرخ مکوندحسینی در این‌باره می‌گوید: «افرادی که به روزموعود معتقدند، دید خوشبینانه‌تری به زندگی دارند و معتقدند حضرت مهدی(عج) می‌آید و با خود عدل، انصاف، صلح و آرامش را می‌آورد و برای همین همه سختی‌ها را تحمل می‌کنند تا در سایه عدالت وعده داده شده به آسایش برسند.» همچنین توضیح می‌دهد: «این افراد در زندگی نوعی استمرار دارند و در راه مثبت تلاش می‌کنند. این نوع نگاه در فرهنگ شیعه بسیار پررنگ‌تر و در مساجد و جلسات مذهبی بسیار تبلیغ شده و باعث می‌شود امید به زندگی تقویت شود.» 
مکوندحسینی که سال‌ها در زمینه روان‌شناسی فعالیت کرده، درخصوص باور به منجی می‌گوید: «در افراد مذهبی معناها ثابت است. منجی می‌آید و دنیا را اصلاح می‌کند. این افراد به خاطرثبات معنا ثبات رفتاری دارند.اعتقادات مذهبی برخلاف بسیاری از دلمشغولی‌های زندگی نظیر شغل، همسر و فرزند که تأثیر مقطعی در زندگی دارند تأثیر پایا در زندگی دارد.اعتقادات مذهبی پیامدهای غیرمادی دارند و چیزی که پیامد غیر مادی دارد انگیزه‌های درونی راتضعیف نمی‌کند.»اواضافه می‌کند:«در روان‌شناسی مثبت‌نگرافرادهم به توانمندی‌های خود و هم به پیامد رفتارهای‌شان نگرش مثبتی دارند و منتظر پیامدهای مثبت آن هستند که این همان جنبه کاربردی انتظار را نشان می‌دهد.» روان‌شناسی مثبت‌گرا رویکردی درمانی در این علم است که ویژگی‌های مثبت زندگی مانند خوشبختی، رضایت و توانمندی را مورد بررسی قرار می‌دهد.در این رشته همه آن چیزی که برای یک زندگی هدفمند و پرمعنا مورد نیاز است و باعث شکوفایی انسان می‌شود، مورد مطالعه قرار می‌گیرد. درحقیقت به نقل ازکتاب «حقیقت آرامش»،در دیدگاه اسلامی، اندیشه مثبت تنها یک نوع تفکر خاص و جزئی از زندگی نیست؛ بلکه نوعی رویکرد و جهت‌‌گیری کلی درهمه ابعاد وجودی و آغاز و منشأ اتصال به صراط مستقیم و پایه و اساس عقل عملی «ما عُبِدَ بِهِ الرَحمن و...» است وهمین اندیشه مثبت موجب گام برداشتن درمسیرحق وعامل جذب امدادهای غیبی الهی می‌شود و اندیشه منفی، سرآغاز انحراف انسانیت و محرک عقلی شیطانی و سقوط در وادی تباهی و پوچی و خسران ابدی است. 
 
نویدی در تمام ادیان و ادوار
درست است که مقوله‌ ظهور بیش از هر دینی با باورهای مسلمانان پیوند خورده است اما این‌که فکر کنیم مهدویت فقط در اعتقادات اسلامی وجود دارد، سخت باور غلطی است. از زمانی که اولین دین ابراهیمی بین مردم رایج شد، اعتقاد به شخصی الهی که قرار است روزی دنیا را از ظلم نجات دهد و جهان را از عدالت سرشار ‌کند، شکل گرفت. همیشه ‌فرد یا قومی که در وضعیت اسفبار گرفتار شده و متحمل رنج‌ها و مصائب می‌شود، چشم‌به‌راه ظهور‌ فرد یا گروهی است که در اختفا و غیبت به‌سر برده و در آینده ظهور خواهند کرد.
 وقتی کتب مقدس  ادیان الهی را ورق می‌زنیم، به وضوح در‌می‌یابیم که اعتقاد به منجی و نجات‌دهنده بشر از ظلم و تباهی و فساد و گناه، امری مسلم و انکارناپذیر است.اعتقاد به منجی از صدر اسلام تاکنون، امری مسلم و محرز بوده و جای هیچ‌گونه شک و تردیدی در خود ندارد. حتی میان آیین‌هایی که منشأ الهی ندارند نیز اعتقاد به منجی به قدری زیاد دیده می‌شود که با کمی تخفیف می‌توان گفت که کمتر دین و آیینی وجود دارد که در آن این باور وجود نداشته باشد که قرار است یک انسان پاک بالاخره بیاید و چهره‌ ظلم را از روی زمین بردارد. در هر دین و آیینی این اعتقاد به طرزی ظهور پیدا کرده است. 
در کتابی که براساس عقاید هندوها نوشته شده، آمده است: «در اواخر دوره چهارم اهل زمین به فساد کشیده شده و اکثر آنها کافر می‌شوند. آنها معصیت‌های بزرگی انجام می‌دهند و حاکمان آنان افراد پست خواهند بود. مردم در آن زمان به گرگ‌ها شبیه‌اند که همدیگر را می‌درند و غارت می‌کنند، کاهنان و مردان دین فاسد می‌شوند، حق با دزدان می‌شود و افراد باتقوا و زاهد را تحقیر می‌کنند. در آن زمان برهمن کلا (یعنی مردی شجاع و دیندار) ظهور می‌کند و زمین را با شمشیر برنده‌اش از مفسدان و پلیدی‌ها پاک کرده و افراد پاک و طاهر را حفظ خواهد کرد.» 
از عقاید مشترک مهم زرتشت و اسلام، اعتقاد به آمدن شخصی است که قرار است در جهان آبادانی به پا کند. هرچند که تعبیر آیین‌ها و ادیان با یکدیگر از فرد منجی بسیار مختلف است و تفاوت‌هایی دارد‌ اما هدف از گفتن این موضوع آن است که انسان‌ها همواره به‌طور فطری به منجی باور داشته‌اند؛ چه در ادیان مختلف و چه در جغرافیای گوناگون. 
 
جای خالی جادوی هنر
پیشتر از تأثیرات باور به منجی در افراد گفتیم. هنوز هم ناگفته‌ها در این باب زیاد است. سؤال اصل اینجاست‌، چرا در انتقال این باور کم کاری صورت می‌گیرد؟! کار هنر، تأثیرگذاری است.مهدویتی که پتانسیل این را دارد که سوژه‌ هنری آثار برجسته‌ای باشد، مدت‌هاست که مغفول مانده. در هفته‌های اخیر، جشنواره فیلم فجر را پشت‌سر گذاشتیم. با نگاهی به آثار ارائه شده در این جشنواره می‌توان دریافت که به‌رغم وجود موضوعات دینی، مفهومی که پای آن به میان آورده نشد‌، منجی بود.کار خوب اگر ساخته شود، دیده می‌شود و تأثیر خود را روی جامعه می‌گذارد. همچنین در سال‌های اخیر در موسیقی‌ مفهوم ظهور، بازنمایی بیشتری داشته است. در سرودهای مذهبی در مورد انتظار برای منجی زیاد حرف‌زده شده؛ ولی سطح هنری آثار همیشه دستمایه‌ انتقاد بوده است. 
در زمینه هنرهای ادبی در رده‌سنی کودک آثار شاخصی تولید شده ولی طبق رویه معمول، رده کودک و نوجوان از هم جدا نشده و ما در سال‌های اخیر کتابی را نمی‌بینیم که در این زمینه بین نوجوان‌ها دست به دست شود. همان‌طور که رئیس حوزه هنری خراسان‌رضوی گفته: «بسیاری از سازمان‌های فرهنگی و تبلیغاتی، دست‌کم در حد شعار از دغدغه خود برای نوجوانان می‌گویند، اما در عرصه تولید کتاب برای این قشر و خلاقیت در این عرصه، کارهای جدی چندانی انجام نشده است.»
 در زمانه‌ای که بهترین شرکت‌های فیلمسازی جهان و حرفه‌ای‌ترین نویسنده‌ها روی نوجوانان سرمایه‌گذاری می‌کنند و خواننده‌های اول چارت اسپاتیفای، برای تین‌ایجرها آلبوم بیرون می‌دهند و با هزینه‌های هنگفت آثاری تولید می‌کنند که در جای‌جای جهان، نسل جدید را مجذوب خود می‌کند، باید تولید اثر هنرمندانه را برای این رده‌سنی جدی‌بگیریم. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ابتلای شعر به روزمرگی

دبیر علمی جشنواره شعر فجر در گفت‌و‌گو با «جام‌جم» تأکید کرد آیین‌نامه این رویداد ادبی نیاز به تجدیدنظر دارد

ابتلای شعر به روزمرگی

نیازمندی ها