غلط مصطلح

همین اول ماجرابرویم سراغ این موضوع که حتی اگرشمابگویید جزوکسانی نیستید که یکسره ازلغات خارجی به ویژه لغات انگلیسی استفاده می‌کنند؛ازشمانخواهم پذیرفت که بگویید درفارسی حرف زدن وفارسی نوشتن‌تان دچاربرخی اشتباهات نمی‌شوید.
همین اول ماجرابرویم سراغ این موضوع که حتی اگرشمابگویید جزوکسانی نیستید که یکسره ازلغات خارجی به ویژه لغات انگلیسی استفاده می‌کنند؛ازشمانخواهم پذیرفت که بگویید درفارسی حرف زدن وفارسی نوشتن‌تان دچاربرخی اشتباهات نمی‌شوید.
کد خبر: ۱۵۰۳۵۴۴
نویسنده مریم شاهپسندی - نوجوانه
 
البته خیلی از اشتباهات درگفتار وبخصوص نوشتار،ناشی ازکم سوادی است،مثلا وقتی می‌بینیم یک نفر می‌نویسد «بعدالظهر» و منظورش «بعد از ظهر» است یا بزرگواری که نهج‌البلاغه را می‌نویسد «نجل بلاقه» و خب الی ماشاالله می‌شود از این ایرادها در نوشته‌ انواع و اقسام نوجوان‌ها پیدا کرد.اما در این مقاله می‌خواهیم درباره برخی اشتباهات املایی و ادبیاتی صحبت کنیم که معروف هستند به «غلط‌های مصطلح» یعنی تعداد زیادی از آدم‌هایی که این اشتباهات را دارند و آن‌قدر زیاد شده که همه فکر می‌کنند درست است.

اولاً
در اولین مورد اشاره می‌کنم به ماجرای جناب تنوین. احتمالا باید بدانید که کاربرد تنوین ابزار ساختن قید در عربی است و برای کلمات فارسی جایز نیست. مثلا وقتی با کلمات عربی می‌سازیم: «اتفاقا»، «اجبارا» یا «قطعا» ولی کلمات فارسی تنوین بردار نیست. مثلا نمی‌توانی بگویی: (‌گزارشا به عرض می‌رسانم) بلکه درستش این است که بگویی: (به این وسیله گزارش می‌کنم که) یا مثلا حق نداری بگویی:(ناچارا رفتم)و به جایش باید مثلا بگویی: (به ناچار، یا ناگزیر رفتم)البته اوضاع جدیدا از این هم خطرناک‌تر شده است تا جایی که ته برخی کلمه‌های لاتین هم تنوین می‌گذارند: (تلفونا به او خبر دادم)، یعنی به وسیله تلفن یا تلفنی او را آگاه کردم.

ثانیاً
به نام / بنام: در زبان عربی حرف جر «‌ب‌»راهـمیشـه باید به کلمه بعد که مجرور اسـت متصل نوشـت، اما در زبان فارسی حرف اضافه «‌به» را باید همواره جدا از کلمه نوشـت. مگر در اشکال کهن مانند: بدین و بدو، زیـرا اگر چون این ننویسـیم در موارد بسیاری امکان به جای یکدیگر گرفته شدن واژه‌ها و معانی (التباس معنی) وجود دارد، مانند همین «به نام» و «بنام » که هر کدام جای کاربرد ویـژه‌ای دارد. به این نمونه‌ها دقت کنید: «اونویسـنده بنامی بود»یا«من او را به نام نمی‌شـناختم.»
به همین ترتیب اگر «‌به‌روی» را «‌بروی» بنویسیم معلوم نخواهد شـد که مراد چیسـت؟ آیا منظور از « بروی» فعلی از مصدر رفـتن اسـت، مانند برو، بروی و....یا آن که مثلا می‌خواهـیم بنویسـیم که: این قـلم به روی میز اسـت یا اگر ما « به درد‌» را «‌بدرد‌» بنویسـیم بازهم شباهت معـنا رخ می‌دهد، زیرا «‌بدرد‌: یعنی پاره کند» و « به‌درد » یعنی به غم و اندوه. به همین گونه‌اند صد‌ها واژه که باید هنگام نوشـتن آنها با احتیاط بود، مانند: به دل و بدل، به شـتاب و بشـتاب، به کار و بکار، به گردن و بگردن، به کس و بکس، به همان و بهمان، به گردش و بگردش، به چشم و بچشم، به هر و بهر، به خر و بخر، به دوش و بدوش، به بار و ببار، به خواب و بخواب و غیره.

ثالثاً
حالا برویم سراغ برخی کلمه‌ها که شاید شما هم به غلط از آنها استفاده کرده باشید ولی خوب است الان درستش را متوجه شوید. مطمئنم که از خواندن برخی از آنها تعجب خواهید کرد.
درب: در عربی به معنای دروازه و در بزرگ است و نمی‌توان آن را به جای واژه «در» که فارسی است به معنای «در معمولی و کوچک» به کار برد.
صحبت: به معنای معاشرت و مصاحبت است و به جای گفت‌وگو استعمال می‌کنند در حالی‌که بین معاشرت با گفت‌وگو بسیار فرق است.
نهار: به فتح اول، عربی و به معنی روز است و آن را هرگز نباید با ناهار فارسی که به معنی گرسنه و غذای ظهر است اشتباه کرد.
کفاش: از غلط‌های مصطلح و صحیح آن کفشگر یا کفشدوز است. کفش فارسی است و ساختن کفاش از آن به قیاس نقاش از نقش عربی جایز نیست.
پیاده کردن، پیاده شدن: عکس سوار کردن و سوار شدن است و معنی دیگری نمی‌توان بر آن اطلاق کرد. پس این‌که امروز گویند: دانشگاه یا فلان وزارت، برنامه یا طرحی را پیاده کرده یا می‌کند صحیح نیست چه برنامه یا طرح جاندار یا سوارکار نیست که پیاده شود.دراین گونه موارد بایدگفت ونوشت:دانشگاه یا وزارت، فلان برنامه یا طرح خودرابه مرحله عمل درآورده یا درمی‌آورد.
دوغلو: اصل ریشه این اصطلاح ظاهرا ترکی است و دو کودک را گویند که در یک زمان از یک مادر زاییده شوند و در عربی این اصطلاح را توامان گفته‌اند.
در زبان فارسی بسیار دیده می‌شود که سه‌غلو، یا چندغلو هم استعمال کرده‌اند که درست نیست. چه عوام کلمه «دو» قبل از غلو را اسم عدد فارسی پنداشته‌اند و به میل خود آن را کم یا زیاد و به تعداد دلخواه درآورده‌اند.
*** دهخدا نیز نوشته است: «دوغلو (دوقلو) «دُغُلی. توأم. توأمان. همزاد. دو پهلو. در تداول، کلمه را به غلط مرکب از دو (عدد فارسی) و قلو می‌پندارند و به ضم قاف تلفظ می‌کنند و به همین قیاس سه‌قلو و چهارقلو و پنج‌قلو به کار می‌برند.»
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها