خشونت خانگی مفهومی بالاتر از دعوا و درگیری فیزیکی دارد. وقتی از خشونت حرف میزنیم باید طیفی از رفتارها را در نظر بگیریم؛ از کتک و تهدید گرفته تا تحقیر، بیاعتنایی، کنترل افراطی، توهین، محرومیت مالی یا عاطفی و حتی سکوتهای طولانی و آزاردهنده. خشونت حتی میتواند روانی، کلامی، اقتصادی یا جنسی هم باشد و گاهی آنقدر در روابط روزمره عادی شده که قربانی و عامل خشونت، هردو آن رارفتاری طبیعی تلقی میکنند.حالا سوال اینجاست: چگونه در فرهنگی که خانواده حرمت دارد، خشونت به یکی از ابزارهای ارتباطی درون خانواده تبدیل شده است؟ پاسخ را باید در ضعف مهارت گفتوگو، فشارهای اقتصادی و زوال سرمایه اجتماعی پیدا کرد.
چرخه سکوت و ترس
با وجود گسترش آگاهی عمومی، هنوز بسیاری از قربانیان خشونت خانگی آن را گزارش نمیدهند! ترس از بیآبرویی، وابستگی مالی، قضاوت اطرافیان و نداشتن حامی، از مهمترین دلایل سکوت آنهاست. زنی که سالها زیر بار توهین و کنترل شوهرش زندگی کرده، ممکن است در پاسخ به سوال چرا شکایت نمیکنی بگوید: «به خاطر بچهها، یا چون خانوادهام میگویند صبر کن!» این سکوت، در واقع تداوم خشونت است و جامعهای که به قربانی میگوید «تحمل کن» در چرخه خشونت شریک میشود.عواقب خشونت خانگی به مراتب بیشتر از چیزی است که در ظاهر دیده میشود. قربانیان معمولا دچار اضطراب، افسردگی، احساس بیارزشی و حتی افکار خودکشی میشوند. در خانوادههایی که کودک شاهد خشونت است، آسیبها چند برابر میشود. از این جهت که یا خشونت را میآموزد و در آینده بازتولید میکند یا به انسانی خجول، مضطرب و بیاعتماد به نفس تبدیل میشود. به همین دلیل خشونت خانگی فقط یک مسأله فردی نیست بلکه معضلی اجتماعی است که از خانواده آغاز و به جامعه سرایت میکند. واقعا چند نسل باید قربانی شوند تا بفهمیم سکوت در برابر خشونت، به خودی خود نوعی خشونت است؟
قربانی بودن زن و مرد نمیشناسد
در نگاه جامعهشناسانه، خشونت خانگی الزاما جنسیتی نیست.هرچند زنان بیشترین قربانیان آن هستند،اما مردان هم میتوانند در معرض آزار روانی، تحقیر یا تهدید قرار گیرند.جامعه از مرد انتظار دارد قوی و ساکت بماند. پس اگر رنج هم میبرد، آن را پنهان میکند و در نتیجه، بخشی از خشونتهای خانگی خاموش و بینام باقی میماند.
بازسازی از درون خانه
برای کاهش خشونت خانگی، نمیشود فقط به مجازات قانونی اکتفا کرد.باید فرهنگ گفتوگوواحترام را از مدرسه تا رسانه آموزش داد.مهارتهای کنترل خشم و ارتباط مؤثر باید جدی گرفته شوند.حمایت اجتماعی وروانی ازقربانیان،بدون قضاوت یا سرزنش، نقشی تعیینکننده دارد. نهادهایی مانند بهزیستی و اورژانس اجتماعی (شماره ۱۲۳) باید تقویت شوند تا اولین پناه قربانیان باشند، نه آخرین امیدشان. بازگرداندن آرامش به جامعه، از خانه آغاز میشود؛ از گفتوگویی صادقانه میان اعضای خانواده، از یادگرفتن، شنیدن و از بازسازی صبر و شکیبایی که سالهاست زیر انواع و اقسام فشارها خرد شده.