فرهاد قائمی را بیشتر روی سرویسهای حسابشده و اسپکهای خاص او میشناسند، اما این بازیکن گنبدی در دریافت هم میتواند کمک حال تیم ملی والیبال باشد. شاید ولاسکو اگر قائمی را در بازی دوم با ایتالیا داشت حالا همگان از بابت گرفتن سه امتیاز دیگر از سرزمین چکمه خوشحالتر بودند.
قائمی قبل از مصدومیت در بازیهای ایران با صربستان در خط سرویس اختلاف خوبی بین امتیازات ایران با قهرمان اروپا به وجود میآورد. بازیکن گنبدی والیبال ایران به دلیل چپ دستی ویژگی های مهارتی بالایی در زدن اسپک دارد.
او حملات سازماندهی شده تیم ملی از منطقه شش پشت خط را به خوبی اجرا می کند. روی این اصل ولاسکو روی ستاره چپ دست خود در بازیهای تیم ملی توجه ویژهای دارد.
پس از مصدومیت قائمی در واقع تیم ایران یکی از بهترین کمک کننده دریافت اول برای توپرسانی به سعید معروف پاسور تیم ملی را از دست داد.
او به بازی با آلمان که هفته آینده در تهران برگزار میشود، میرسد. قائمی زمانی که معدنی، سرمربی تیم ملی بود به اردو دعوت میشد، اما به دلیل جوانی چندبار خط خورد. اکنون قائمی یک مهره قابل اتکا در تیم ولاسکو است؛ با سن و سالی بالاتر و تجربه بازیهای بیشتر.
پرسش این روزهای علاقهمندان به ورزش این است که چه اتفاقی در والیبال ایران افتاده که تیم ملی ما متحول شده و با بازیهای خوب و بینظیر خود در لیگ جهانی، همه نگاهها را جلب کرده است؟
اتفاق خاصی نیفتاده، این نتیجه زحمات و برنامهریزی چند ساله است که والیبال ایران را به این سطح رسانده است. خدا را شکر در کنار برنامه ریزی خوب انجام شده، طی ماههای گذشته تمرینهای بسیار خوبی داشتیم و حاصل زحمت همه بازیکنان هم به اینجا ختم شده که به قول شما همه نگاهها متوجه والیبال ایران شده است. در مجموع اینطور باید گفت که در پس این موفقیت و درخشش، حاکمیت تفکر حرفهای در والیبال ایران نهفته است.
حرف شما درست، اما به هر حال تلاش و کوشش بازیکنان و برنامهریزیها همیشه وجود داشته است. با وجود این شاهدیم والیبال در دوره اخیر به معنی واقعی کلمه متحول شده و هیچوقت والیبال ما در چنین سطحی نبوده که در همه مناطق زمین متوازن عمل کند. اینطور نیست؟
حرف من این است که این موفقیت یکشبه حاصل نشده و در کنار تمرین خوب نمیتوان نقش مربی را نادیده گرفت، اما فراموش نکنید فدراسیون والیبال در سالهای اخیر برنامههای بسیار خوبی را در بحث پشتوانهسازی و سرمایهگذاری در تیمهای پایه انجام داده و همین نکته هم عامل بسیار موثری در موفقیت والیبال کشورمان است.
در شرایطی که نمیتوان نقش خولیو ولاسکو، سرمربی تیم را در این موفقیت نادیده گرفت، خود شما به عنوان کسی که زیر نظر این مربی کار میکنید، کیفیت کار او را چطور میبینید؟
ولاسکو به عنوان یکی از بهترین مربیان دنیا در کنار همه محاسن فنی که خیلیها از آن اطلاع دارند، به لحاظ روانشناسی هم در سطح بسیار بالایی است. او خودباوری را به معنی واقعی کلمه در بازیکنان ایجاد کرده و به عبارتی اعتماد به نفس بالایی به بازیکنان تزریق کرده است. از سوی دیگر من به عنوان کسی که حدود سهسال زیر نظر او کار میکنم، باید بگویم ولاسکو هر روز حرف تازهای برای گفتن دارد؛ کسی که دیدگاه ما را به والیبال تغییر داده و تفکر ما را حرفهای کرده است.
با وجود این در شرایطی که اکثر بازیکنانی که با این مربی کار کردهاند به نیکی از ولاسکو و توانمندیهایش یاد میکنند، گروهی هم هستند که به زعم خود کار این مربی را از دور زیر ذرهبین دارند و در نقش منتقد سرمربی تیم ملی بوده و در محافل رسمی و غیررسمی این نکته را بیان میکنند؛ از جمله ایرادهایی که از ولاسکو میگیرند این است که میگویند او خودمحور است و همیشه حرف، حرف خودش است. در این باره نظر شما چیست؟
واقعا در این باره نمیدانم چه بگویم. فکر میکنم کارنامه ولاسکو خود گویای همه چیز است و نیازی به توضیح من ندارد. باید دید کسانی که چنین حرفهایی میزنند چه نوع کارشناسی هستند، هر چند نظر همه محترم است.
گفتید کارنامه: از جمله موارد جالب توجه که موافقان و منتقدان ولاسکو بر آن صحه میگذارند، جوانگرایی و به اصطلاح میدان دادن او به بازیکنان جوان است، این تنها یک رویکرد صوری است یا بیانگر شایستگی جوانان والیبال ایران؟
اگر با دقت نگاه کنید، میبینید همه جوانانی که ولاسکو به آنها میدان میدهد بخوبی توانایی خودشان را نشان دادهاند. همچنین شک نداشته باشید اگر ولاسکو به بازیکنان میدان میدهد، بر اساس شناخت و اشراف او به بازیکنان بوده و کاری اتفاقی نیست، مطمئنا ولاسکو در این بازیکنان توانمندی لازم را دیده است که به آنها اعتماد کرده و روی آنها کار میکند.
برای بررسی کارنامه ولاسکو بهتر است سراغ یکمصداق عینی برویم. پیش از سفر به ایتالیا اتفاقی که در تیم ملی رخ داد، دو تغییری بود که ولاسکو در تیم ایجاد کرد از جمله اضافهکردن نام رحمان داوودی در فهرست مسافران اعزامی؛ اقدامی که برخی آن را نشاندهنده تمرکز ولاسکو روی بازی خانگی با آلمان دانستند و گفتند ولاسکو برای باختن به ایتالیا رفته است. اما در عمل خلاف آن را دیدیم و داوودی چیز دیگری بود، آیا میتوان او را سلاح پنهان ولاسکو دانست؟
به هر حال هر مربیکه کارش را بلد باشد، همیشه چنین سورپرایزهایی خواهد داشت. همانطور که گفتم ولاسکو مربی بزرگی است و قاعدتا همه کارها و تصمیماتش روی برنامه است. وقتی در بازی با ایتالیا به رحمان بازی داد و او هم واقعا فوقالعاده بازی کرد، نشان داد کارش را از هر جهت بلد است.
وقتی خبر آسیب دیدگی شما به عنوان یکی از ستارگان تیم پیش از بازی با ایتالیا در شهر پیچید، بسیاری نگران شدند و گفتند بهترین سرویسزن خود را از دست دادیم، اما در جریان بازی اول دیدیم تقریبا همه بازیکنان خوب سرویس زدند. این هم یک سورپرایز بود؟
وقتی یک تیم بر کار گروهی متمرکز باشد، مطمئنا با نبود یک بازیکن کارش دچار اختلال نمیشود، مطمئن باشید درخشش در ایتالیا نتیجه اتحاد و همدلی همه اعضای تیم بود.
پرسش ما مشخصا درباره سرویسهای جهشی و پرشی بود که حتی ایتالیاییها را غافلگیر کرد. در تمرینها خیلی روی این تاکتیک کار شده بود؟
بازیکنان ما نشان دادند در سطح بالای والیبال دنیا هستند و چیزی کمتر از بازیکنان برتر جهان کم ندارند بویژه در سرویسزدن. بله، شما درست میگویید سرویس زدن ما متحول شده است، چون در تمرینها بازیکنان تلاش زیادی کردند تا بهترین سرویسها را بزنند و در روز مسابقه بهترین عملکرد را داشته باشند و باز هم میگویم این نتیجه تلاش همه اعضای تیم است.
بازیهای تیم ملی در لیگ جهانی شک و شبههای را که برخی به نتایج قبلی تیم ملی مبنی بر اتفاقی بودن شکستدادن تیمهایی چون صربستان، لهستان و آرژانتین میگرفتند، از بین برد؛ بویژه بازیهای درخشان مقابل ایتالیا. همینطور است؟
نمیدانم برخی چگونه این حرفها را زده بودند، مگر شکست دادن امثال صربستان میشود اتفاقی باشد؟ دیدید در لیگ جهانی باز هم این تیم را شکست دادیم، واقعا این ادعا خندهدار است.
به هر حال درخشش در ایتالیا بویژه در بازی اول را میتوان یک نقطه عطف در تاریخ ورزشهای تیمی ایران دانست؛ بازیهایی که شما در آن غایب بودید. واقعا آن لحظهای که در بازی اول تیم ما برنده شد، چه حسی داشتید؟
پیش از بازی اول مقابل ایتالیا، وقتی داشتم این کشور را به مقصد تهران ترک میکردم به کمک مربی تیم گفتم: «مطمئن باشید ایتالیا را شکست میدهیم». گفت: « دعا کن». گفتم: «حتما دعا میکنم، ولی مطمئنم بازی را میبریم». بعد برگشتم ایران و فقط دو ست آخر را دیدم. من سه، چهار ماه مشقت و دوری از خانواده و تمرینها را برای چنین روزهایی تحمل کرده بودم و واقعا بابت مصدومیت و نرسیدن به این بازی ناراحت شدم. چون هم لذت در کنار تیم بودن را از دست دادم و هم تجربه بازی با این تیم بزرگ که مطمئنا میتوانست در پیشرفتم خیلی موثر باشد، اما وقتی دیدم تیم خیلی خوب بازی کرد، با وجود اینکه به لحاظ روحی-روانی به هم ریخته بودم، برد مقابل ایتالیا روحیه خیلی خوبی به من داد و احساس کردم خودم هم بازی کرده و در کنار تیم بودم.
اما در بازی دوم مقابل ایتالیا در عین شایستگی و ارائه نمایش تحسینبرانگیز مغلوب شدیم. این بازی را چطور دیدید؟
در بازی دوم هم تیم ما خوب کار کرد و بازی نزدیکی را با حریف قدر خود انجام داد، بهطوری که هم در ست اول و دوم با اختلاف امتیاز کم باختیم و هم در ستهای سوم و چهارم مقتدرانه حریف را در خانهاش شکست دادیم و به یک امتیاز ارزشمند تیمی دست یافتیم و در ست پنجم هم یکی، دو اشتباه تاثیرگذار داوری بُرد را از تیم ما گرفت.
البته باید قبول کرد در بازی دوم ضریب اشتباه بازیکنان ما بیشتر شده بود. اینطور نیست؟
به هر حال در دیداری که در این سطح از والیبال دنیا برگزار میشود، دو تیم به کارها و سرویسهای ریسکی رو میآورند و همانطور که دیدید آنها هم در سرویسها امتیازهای زیادی را از دست دادند و تیم ما واقعا با بدشانسی باخت.
در بحث نمایش خوب تیم ایران در نخستین تجربه حضور در لیگ جهانی هیچ تردیدی نیست، اما در بازی دوم روی دریافتهای عقب زمین هم مشکل داشتیم، بویژه روی سرویسهایی که حریف میزد، جایی که اگر شما بودید، میتوانستید کمک حال تیم باشید.
خیلی دوست داشتم در این بازی هم حضور داشته باشم و گوشهای از کار را بگیرم. اما فراموش نکنید در لیگ جهانی وقتی چنان سرویسهای پرقدرت و پرسرعتی به سمت شما میآید بهطور طبیعی ضریب خطا بالا میرود و باید گفت سرویسهای ریسکی ایتالیاییها چند بار خیلی خوب زده شد و تیم ما را آزار داد. بنابراین در بازیهای این سطح که حتی به ست پنجم کشیده میشود کمی هم شانس باید یار تیم باشد. متاسفانه در بازی دوم بخت و اقبال با ما یار نبود و ست پنجم در حالی که در اول بازی 4 بر یک پیش بودیم و در امتیاز 12 هم سه امتیاز از حریف پیش بودیم، ناگهان بد آوردیم و باختیم.
به نظر میرسد کمبود بازی تدارکاتی هم در عملکرد تیم ما ملموس باشد و رد پای این موضوع را میتوان در شش بازی مقابل روسیه، صربستان و ایتالیا دید. این بحث را تا چه حد در عملکرد تیم موثر میدانید؟
ما قبل از دیدار با روسیه چهار بازی تدارکاتی خیلی خوب با بلغارستان انجام دادیم، اما به نظر من هرچه هم بازی تدارکاتی برگزار میکردیم، بازهم داستان لیگ جهانی چیز دیگری است. واقعا باید در این بازیها حضور داشته باشید و فضای متفاوت آن را با هر بازی دیگر و بویژه دیدارهای تدارکاتی حس کنید.
دو بازی بعدی تیم ملی با کوبا خواهد بود. فکر میکنید تیم ملی در این دو بازی چه عملکردی خواهد داشت؟
کوبا حریف خطرناک و با کارنامهای در والیبال دنیاست و نباید به صرف اینکه در این رقابتها خوب نتیجه نگرفته است، ما خودمان را از پیش برنده بدانیم. واقعا این بازی هم سخت است و امیدواریم بچهها بتوانند از پس این بازی سخت هم بر بیایند.
یکی از نگرانیهایی که بابت این بازی وجود دارد، خستگی بازیکنان ناشی از حضور در یک تورنمنت فشرده با طیکردن مسافتهای طولانی است، با توجه به تمرینهایی که داشتید فکر میکنید قوای بدنی تیم تحلیل برود؟
با توجه به انگیزهای که در تیم وجود دارد، خیلی بعید میدانم خستگی بتواند بر تیم ما تاثیر مخربی داشته باشد. هرچند بیش از ده ساعت نشستن در هواپیما آن هم بعد از شش بازی سنگین، شرایط را خیلی سخت میکند، اما خیلی امیدواریم در این دو بازی هم خوب ظاهر شویم.
شرایط آسیبدیدگیتان چگونه است؛به بازی با آلمان میرسید؟
پس از گرفتن امآرآی و مراجعه به چند پزشک فوقتخصص آنها 15 جلسه فیزیوتراپی و آب درمانی را برای من تجویز کردند و بعد از این 15 جلسه باید دید نتیجه کار چه میشود. خودم که خیلی دوست دارم به این بازی برسم، چون این مصدومیت خیلی روحیهام را خراب کرد به هر حال آرزویم موفقیت تیم ملی است و امیدوارم مردم در بازی با آلمان مثل بازیهای قبلی، تیم ما را حمایت کنند تا دو پیروزی ارزشمند را مقابل این تیم صاحب شویم.
سقف والیبال ایران کجاست؟
به نظر من والیبال ایران سال به سال و شاید ماه به ماه در حال پیشرفت است. در هر دوره مسابقه نسبت به دوره قبل این پیشرفت خیلی روشن است. امروز به جایی رسیدهایم که جلوی تیمهای بزرگ دنیا نه تنها قدرتنمایی میکنیم، بلکه آنها را شکست هم میدهیم و مطمئن باشید به جایی خواهیم رسید که دیگر صرف صعود به لیگ جهانی ما را خوشحال نخواهد کرد و به دنبال حضور در جمع شش تیم برتر لیگ جهانی و هشت تیم برتر المپیک خواهیم بود. مطمئنا این توانایی را والیبال ما دارد و خودم هم دوست دارم در آن روزهای طلایی همچنان در خدمت تیم ملی کشورم باشم.
ناگفتهای اگر هست، میشنویم.
دلم میخواهد به عنوان کسی که متولد سال 68 از شهرستان گنبد بوده، والیبال را در زمینهای خاکی شهرم شروع کردم، با توجه به علاقه زیادی که مردم گنبد به والیبال دارند، یک اسپانسر و باشگاه پرثبات در این شهر والیبال خیز سرمایهگذاری کند تا هم استعدادهای کمنظیر والیبال در این شهر کشف شوند و هم با این کار خود خدمتی به جوانان این خطه انجام شود.
امید توفیقی - گروه ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد