هر کس برای رسیدن به خرسندی راهی را برمیگزیند اما راه واقعی رسیدن به این شادکامیها و لذت بردن از زندگی چیست؟
ما این سوال را از افراد متفاوتی پرسیدیم و در کل به دو نوع جواب برخوردیم:
دسته اول کسانی بودند که فکر میکردند راه رسیدن به شادی و خوشبختی و لذت درون خودشان است و دسته دوم کسانی بودند که این عامل را خارج از خودشان جستجو میکردند.
مینا از کسانی بود که در دسته اول قرار داشت. او مناعت طبع، قناعت و توکل به خدا را باعث شادکامی میدانست و معتقد بود اگر باور کنیم همه چیزهایی که آفریده خداست زیبا است، او آنچه را برای ما میخواهد خیر است و بیش از آنچه ما میدانیم میبیند، از آنچه داریم راضی و خشنود خواهیم بود صبر و قناعت خواهیم کرد و در کارها با توکل به خدا پیش خواهیم رفت.
او نماینده گروه اول به شمار میرود. زیرا اغلب کسانی که خوشبختی را عاملی درونی یا متافیزیکی میدانند کم و بیش همین عوامل را برمیشمارند.
در عوض گروه دیگری هستند که عوامل خوشبختی را با خود خوشبختی عوضی میگیرند.
مثل سهیل که در گروه دوم جا میگیرد. او معتقد است در دورانی مثل امروز پول و داشتن موقعیت شغلی مناسب رمز خوشبختی است. داشتن یک همسر خوب و شانس آوردن در این که در یک خانواده پولدار متولد شده باشی همه میتواند تو را خوشبخت کند. این که در خانوادهات کسانی باشند که برای رسیدن به موقعیتها پارتیات شوند هر وقت کارت گیر میکند به دادت برسند همهاش یعنی خوشبختی.
او هم سر گروه دسته دوم به شمار میرود. این دسته از این واقعیت غافل هستند که اگر همه اینها را داشته باشی، اما باز به حس خوشبختی و رضایت دست نیافته باشی انگار هیچ چیز به دست نیاوردهای.
البته، همه ما به طور طبیعی دوست داریم همیشه لذت و شادی را تجربه کنیم، اما امیال ما معمولا با برخی افکار منفی برخورد میکند که آن را دسته 4 نفره مینامیم:
تو میخواهی،
تو نمیتوانی،
چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
شکست میخوری.
هر زمان که احساسات منفی مثل سنگینی، اضطراب، عصبانیت، خستگی، بیحوصلگی و دلسردی بر شما غلبه کند، نشانه این است که این گروه 4 نفره مشغول ضربه زدن به شماست، اما چطور میتوانید این دردها را کاهش دهید؟ با کم کردن تمایلاتی که قادر به انجام فوری آنها نباشید: مثلا این که بخواهید کسی فورا به شما زنگ بزند، آرزوی این که به میهمانی هفته آینده دعوت شوید، امید به این که ارباب رجوعتان قرارداد را با شما امضا کند، مهربان شدن رئیستان و... .
شما باید فقط روی آنچه که دارید تمرکز کنید و به این فکر کنید با چیزهایی که دارید چه کار میتوانید بکنید. اگر میخواهید همین الان به کسی تلفن کنید، به این شرط که تلفن در دسترستان باشد، پس میتوانید.
میخواهید قهوه بخورید، دوشبگیرید، اتوموبیلتان را برانید و... اگر این چیزها در دسترستان باشد، میتوانید انجامشان دهید هر بار احساس بهتری پیدا خواهید کرد چون روی چیزهایی که دارید تمرکز میکنید نه چیزهایی که دوست دارید داشته باشید. به این ترتیب، هیچ وقت آن گروه 4 نفره به شما حمله نخواهد کرد.
اما ممکن است سوال کنید: آیا این به آن معناست که باید همه علایق و آرزوهایتان را کنار بگذارید؟ به هیچ وجه. فقط باید آرزوهایتان را به استراتژی تبدیل کنید. اگر مثلا میخواهید سود معاملات خود را 2 برابر کنید، باید به راههایی فکر کنید که به این هدفتان برسید. آن گاه باید با برنامه وارد عمل شوید.
با متمرکز شدن روی آنچه که دارید و کارهایی که میتوانید انجام دهید، میتوانید همیشه احساس خوشی و رضایت داشته باشید و موقعیتهایتان را به خوبی کنترل کنید. شما چشم دارید، پا دارید، زبان دارید، دوست، خانواده، گواهینامه رانندگی و... دارید. این فهرست مطمئنا خیلی طول و دراز خواهد شد.
باید ببینید با این چیزهایی که دارید چه کار میتوانید انجام دهید. پا دارید، پس میتوانید راه بروید. خیلیها نمیتوانند. چشم دارید پس میتوانید ببینید، بخوانید، تحسین کنید و از مناظر اطرافتان لذت ببرید. هر وسیلهای که انتخاب کنید، چه فقیر باشید و چه غنی، تا زمانی که بتوانید هر روز احساس خوشی و مسرت را تجربه کنید، موفق بودهاید.
تجربه این احساس خوب به واکنش شما به مردم و موقعیتهای مختلف نیز بستگی دارد. هوا چه آفتابی باشد و چه بارانی، مردم اطرافتان چه مهربان باشند و چه بدخو و بدجنس، آنچه مهم است طریقه واکنش ما به این مسائل است.
اگر همه روز لبخند را روی لبانمان حفظ کنیم در مسیر رسیدن به خواسته هایمان قرار خواهیم گرفت. این یعنی امروز، فردا و تا پایان عمرمان شاد و مسرور خواهیم بود.
>> جام جم/ چاردیواری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد