بسیاری از افراد جامعه که حتی ممکن است دارای سمتهای مهم اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی باشند، برای افراد عادی به وسیله برچسب و القابی شناخته میشوند که تطابقی با هویت اجتماعی آنها ندارد. همچنین در جامعه خردتر که به این مسئله نگاه میکنیم، متوجه میشویم که در بیشتر خانوادهها پدیده انگ زنی رواج بسیاری دارد؛ برچسبهایی که گاهی باعث تزلزل شخصیت فرزندان شده و ناخودآگاه ارزشهایی را برای آنها درونی میکند که همسو با هویت و شخصیتشان نیست.
به گزارش جام جم سرا به نقل از نشریه آرامش- گاهی برچسبهایی که از طرف خانوادهها برای تنبیه یا تشویق فرزندانشان به آنها نسبت داده میشود، تا سالیان متمادی با فرد، همراه و بر هویت و شخصیت اجتماعی او در جامعه اثرگذار میشود. زمانی که به کسی برچسبی میزنیم در یک مکانیسم ذهنی، هنگام قضاوت یا تصمیم گیری در مورد آن فرد یا کار، نخستین چیزی که به ذهن ما میرسد همین برچسبی است که خودمان به آن کار یا فرد چسباندهایم.
چرا این طور شدیم؟
اگر متولد دهه شصت یا هفتاد هستید فقط کافی است از اطرافیان یا بزرگترهای خود بپرسید که انگ یا برچسب زدن در دهه شصت و زمان جنگ تحمیلی، بسیار کمتر از دهه اخیر در روابط خانوادگی و اجتماعی وجود داشته است. البته شاید همان زمان این بداخلاقی در بین برخی از سیاسیون، وجود داشته اما نکته تاسف انگیز، تبدیل شدن این موضوع به فرهنگ فردی بسیاری از هموطنانمان است. سوال مهم این است که چرا این طور شدیم؟
اگر بپذیریم این عادت زشت یک رفتار شیطانی و به دور از ارزشها و اخلاقیات همه ادیان و به ویژه اسلام است پس باید ریشه این رفتار را در زیاده خواهی، دیکتاتوری شخصی، هواهای نفسانی و خود را معصوم و بیگناه دانستن و دیگران را همواره مقصر و گناهکار دانستن بعضی از ما دانست.
بسیاری از مدعیان اخلاق و ادب با بیاحترامی کامل و زیر پا گذاشتن حداقلهای اخلاقی به دنبال برچسب زدن به دیگران هستند که بنابر وعده الهی، سرانجام خود به عقوبت همین برچسبها گرفتار خواهند شد!
مراحل انگ زدن به دیگران
ذهن ما در تصمیم گیری برای ساده کردن فرآیند تحلیل رفتارها، از میانبرهای تصمیم گیری استفاده میکند و برچسبها و انگها را به عنوان حقایقی ذاتی موضوع قبول میکند. نخستین و مهمترین اثر برچسب نادرست روی فرد، این است که وی را در معرض تمسخر دیگران و اذیت و آزارهای روحی و روانی ناشی از آن قرار دهیم. انجام مستمر و پیوسته این کار فرد را در معرض آسیبهای جدی قرار داده و موجب بروز احساس ناخوشایندی همراه با ناهنجاریهای اجتماعی میشود. وقتی برای نخستین بار عمل خطایی از یک فرد سر میزند عمل او را «کجروی نخستین» مینامند. حالا اگر به واسطه خطایی که کرده به او عنوان خاصی داده شود مثلاً به او برچسب دزد یا کلاهبردار و... زده شود بیشتر در باتلاق رفتار تبهکارانه فرو میرود و فاصلهاش با ارزشها و هنجارهای اجتماعی زیاد میشود و مرتکب کجرویهای بیشتری میشود که به آن «کجروی دومین» میگویند. بنابراین کجروی دومین هنگامی رخ میدهد که فرد برچسبی را که به او زده شده باور میکند و خود را به عنوان فردی کجرو میبیند. همچنین زمانی که یک فرد برچسب خورد، مخاطبان او را با همان عنوانی که برچسب حکایت از آن دارد میبینند و فردی که برچسب مجرم خوردن را خورده، بیش از هر چیز، مجرم در نظر گرفته میشود.
استراتژی ترغیب یا برچسب زنی
فاطمه آبادی، جامعهشناس در این باره میگوید: یکی از استراتژیهای ترغیب دیگران همین برچسب زدن به آنها است. برچسب زدن به دیگران موجب ایجاد تلقین و باور در آنها میشود. تا جایی که طرف مقابل به طور ناخودآگاه در جهت برآورده کردن این خصلت تلاش کرده و از خود چیزی را به نمایش نمیگذارد که اصلاً تناسبی با شخصیت اجتماعی و درونی او ندارد. البته در بعضی از موارد این برچسب زنی برای عدهای بسیار مفید و کارآمد است و در مقابل موجب سرخوردگی عده دیگر میشود.
تاثیر بر سایرین
انگ زدن با انگیزه و با انرژی به افراد موجب ایجاد تلقین مثبت در آنها شده و به طور ناخودآگاه سطح انرژی آنها را بالا میبرد. بسیاری از شرکتها برای تقویت روابط با مشتریان نیز از استراتژی برچسب زنی استفاده میکنند. به عنوان مثال، هنگام پایان یک فیلم، در پایان اسپانسرها از مخاطبان تشکر میکنند، در حقیقت با زدن برچسب (مشتری وفادار) به این مشتریان آنها را به تکرار این رفتار تشویق میکنند.
آبادی همچنین میافزاید: برچسب زدن باید در مورد خصوصیاتی صورت گیرد که واقعاً مربوط به ویژگیهای رفتار فرد باشد. در غیر این صورت موجب ایجاد حس بیاعتمادی و بالا بردن دیوار دفاعی در طرف مقابل میشود. نکته قابل توجه این است که این استراتژی در مورد گروههای سنی مختلف از سنین پایین کودکی تا سنین بالا تقریباً به یک شکل و اندازه کاربرد دارد، با این تفاوت که در سنین پایینتر ایجاد حس اعتماد به مراتب سادهتر از سنین بالاست. افراد، با برچسبها همذات پنداری میکنند. آبادی در رابطه با مسئله همذات پنداری معتقد است که پدیده همذات پنداری، با نامها و القاب ناپسند و شخصیتهایی که به آن نام و لقبها معروفند، شکل میگیرد. به طوری که شخص دریافت کننده نام یا لقب ناپسند، آن اشخاص و معانی را مرجع و الگو قرار داده و به سوی همانندسازی با آنان حرکت میکند که این عمل موجب بروز ناهنجاریهای اجتماعی از سوی وی میشود. انسانها به برچسبها و خصیصههایی که به آنها نسبت داده میشود توجه کرده و در جهت برآورده کردن این خصیصهها اقدام میکنند.
وقتی ابرها کنار بروند
انگ زدن با هر هدفی بیتردید، تاثیر مثبت و سازنده نخواهد داشت. آنها که امروز برای پیشبرد اهداف و اجرایی نمودن اغراض خویش به برچسب زدن بر روی دیگران اقدام میکنند، باید منتظر باشند که داستانهای فراوان آنها توسط سایرین به صورت برچسبهای واقعی درباره خود ایشان مطرح شود. بررسی فرجام و عاقبت آنها که در طول سالهای اخیر با برچسب زدن به دیگران برای مدتی محدود، آفتاب حقیقت را پشت ابرهای شک و بدگمانی پنهان نمودند اینک برای ما و شما آموزنده و مفید است!
>> شادی آرمان نهاد
* شما چه نظری دارید؟ تجربهها و نظراتتان را در این زمینه، با ما در میان بگذارید *
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد