در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بخشنامهای که دهم شهریور از اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران به دبیرستانها ابلاغ شده موضوعش همان است که چند ماه قبل معاون متوسطه وزیر آموزش و پرورش در گفتوگو با ایلنا آن را تکذیب کرد.
آن زمان ابراهیم سحرخیز متعجب بود، او نمیتوانست بپذیرد که یک دانشآموز با نگرفتن نمره قبولی حتی در یک درس، حسابش از قبولیهای خرداد جدا شود و منتظر بماند تا خردادیها آزادانه انتخاب رشته کنند و اگر جای خالی ماند، سهم قبولشدههای شهریور شود.
سحرخیز این موضوع را نمیپذیرفت، چون از دید او دانشآموزی که در خرداد تجدیدی بیاورد، میتواند در شهریور و حتی مهر این درس را امتحان دهد و در صورتی که نمره قبولی گرفت به رشتههای نظری برود، اما بخشنامهای که 9روز قبل به دست مدیران مدارس رسیده نه فقط این همه نرمش را نشان نمیدهد، بلکه بوضوح از سیاستی با 180 درجه اختلاف پرده برمیدارد.
موضوع این بخشنامه، «ثبتنام دانشآموزان براساس فرم تحصیلی خرداد» است که به این مساله اشاره دارد که فقط آن دسته از دانشآموزان اول دبیرستان که در خرداد قبول شده باشند، میتوانند در رشتههای نظری ثبتنام کنند و دانشآموزانی که حتی از یک درس تجدیدی بیاورند و کارشان به امتحانات شهریور بکشد باید برای ادامه تحصیل به هنرستانها یا مدارس کار دانش بروند.
استدلالی که در پس این پرونده خوابیده است و در متن بخشنامه نیز بروشنی به آن اشاره شده، این است که هدف از این جداسازی، کیفیتبخشی به هنرستانها و توسعه متوازن دوره متوسطه است؛ یعنی موضوعی که قبل از خوشایند بودن، موجب نگرانی است.
حق دانشآموزان ضایع میشود
صدور بیصدای این بخشنامه که نرمنرمک وارد مدارس شد، چیزی نبود که مخفی بماند و چیزی نیست که بشود از تبعات آن مصون ماند. م
دیر یکی از دبیرستانهای تهران که ملزم به اجرای این بخشنامه شده در گفت و گو با جامجم، انگیزه آموزش و پرورش از جداسازی قبولشدههای خرداد و شهریور را تحصیل 50درصد از دبیرستانیها در رشتههای هنرستان و کار دانش میداند؛ انگیزهای که از دید او نمیتواند چندان موجه باشد.
این مدیر البته هدایت عدهای از اول دبیرستانیها به هنرستانها و رشتههای کار دانش را هم به نفع مدارس میداند و هم به نفع دانشآموزان، چون بهگفته او، دانشآموزی که در خرداد قبول نمیشود و تجدیدی میآورد حتی اگر در شهریور نمره قبولی بگیرد و وارد رشتههای نظری شود، احتمال موفقبودنش در این رشتهها کم است.
با این حال او مجبور شدن به انتخاب رشته را حتی برای دانشآموزان ضعیف نمیپسندد، چون به آزادی انتخاب اعتقاد دارد.
این آزادی، مدنظر افراد زیادی است، چون بیشک وقتی دانشآموزی مجبور به ورود به یک رشته تحصیلی میشود چون به آن علاقه ندارد و ممکن است استعدادی نیز در آن نداشته باشد، پیشرفت نمیکند و احتمال پسخوردگیاش زیاد میشود.
این آسیبی است که محمد الهی، از کارشناسان آموزشی نیز به آن اشاره میکند. او به جامجم توضیح میدهد که محروم کردن دانشآموزان تجدیدی از انتخاب رشته در شرایط برابر با قبولیهای خرداد نقض حقوق آنهاست.
به گفته الهی، قبول نشدن همه دانشآموزان در امتحانات خرداد را نمیتوان به حساب درسخوان نبودن یا ضعف بنیه علمی آنها گذاشت، چون ممکن است حتی دانشآموزی درسخوان در زمان امتحانات بیمار شود یا به هر دلیل دیگر نمره قبولی نگیرد و بناچار مجبور به ادامه تحصیل در رشتههای فنی و حرفهای یا کار دانش شود که این تضییع آشکار حقوق اوست.
الهی، محروم کردن این دانشآموزان را از تحصیل در رشتهای که دوست دارند، بی انصافی میداند و معتقد است، چه بسا دانشآموزی در سال اول دبیرستان تجدیدی بیاورد و وارد رشتههای نظری شود و با سعی و کوشش جزو دانشآموزان برتر این رشتهها قرار بگیرد.
این اظهارات وقتی بیشتر اهمیت مییابد که وضع دانشآموزان در پایه اول دبیرستان بهتر بررسی شود، یعنی سالی که در آن بیشتر دانشآموزان با افت تحصیلی مواجه میشوند و از شاگرد درسخوان پایه سوم راهنمایی به شاگرد متوسط رو به پایین اول دبیرستان تبدیل میشوند.
اشاره الهی نیز به همین موضوع است و میگوید اگر هنگام انتخاب رشته به پیشینه تحصیلی دانشآموزان توجه شود و شرایطی که به تجدیدی آوردن دانشآموزان منجر شده، بررسی شود بسیاری از کسانی که مستعد تحصیل در رشتههای نظری هستند در مسیر درست قرار میگیرند.
رونق هنرستانها به چه قیمتی؟
بخشنامهای را که امضای مدیرکل آموزش و پرورش پای آن نشسته و بصراحت به تلاش برای رونق دادن به هنرستانها و مدارس کار دانش است از چند منظر میتوان انتقاد کرد؛ اول این که چرا آموزش و پرورش گمان کرده که بهترین راه متقاعد کردن دانشآموزان به رفتن به هنرستان و دست برداشتن از رشتههای نظری، زور و اجبار و قرار دادن آنها در عمل انجام شده است؟
دوم آن که چرا گمان بر این است دانشآموزان ضعیفی که در خرداد قبول نمیشوند و کارشان به امتحانات شهریور میکشد، حضورشان میتواند موجب کیفیتبخشی به هنرستانها شود و بالاخره این که آیا کیفیت دادن به هنرستانها و مدارس کار دانش با پرشدن صندلیهای خالی آن، آن هم با برخی ترفندها هم معنی است؟
شکی نیست که یک هنرستان پرتراکم یا مرکز کار دانشی که یک صندلی خالی هم در آن نباشد، موفقیت نظام آموزشی را تداعی نمیکند، بلکه موفقیت آن زمان به دست میآید که افراد با میل و رغبت به سمت رشتههای غیرنظری بروند و به این باور برسند که داشتن مهارت بهتر از داشتن مدرک تحصیلی و بیکار ماندن بعد از فارغالتحصیلی است.
مهدی بهلولی از فعالان صنفی معلمان نیز حرفش این است. او در گفت و گو با ایلنا گلایه میکند که آموزش و پرورش به جای این که امکانات هنرستانهای فنی و حرفهای و کار دانش را برای افزایش رغبت دانشآموزان به ادامه تحصیل در این مدارس بالا ببرد، میخواهد به زور آنها را به این سمت بفرستد در حالی که تحصیل همراه با نارضایتی به نفع هیچ کس نخواهد بود.
محمد الهی، کارشناس آموزشی نیز با این موضوع موافق است. او میگوید به جای سلب اختیار از افراد باید برای هدایت تحصیلی دانشآموزان از دوره راهنمایی برنامهریزی کرد مثلا دانشآموزان را برای بازدید به هنرستانها برد یا صاحبان حرف و مشاغل را به مدارس دعوت کرد تا از مزایای شغلهای مختلف با دانشآموزان حرف بزند.
علاوه بر این باید هدایت تحصیلی را از دوره دبیرستان به دوره راهنمایی منتقل کرد چون دانشآموز دوره متوسطه اول (راهنمایی) مسیری ناشناخته را در پیش دارد که آگاه کردن او از سوی مشاوران تحصیلی مدارس در انتخاب رشته آنها در دبیرستان موثر خواهد بود.
در واقع الهی به لزوم شناسایی استعدادها و توانایی دانشآموزان قبل از ورود به دبیرستان اشاره دارد، وظیفهای که باید بر عهده مشاوران تحصیلی در دوره راهنمایی باشد، اما حالا به علت نبود مشاوران در این مدارس، بر زمین مانده است.
مجموع این گفتهها نشان میدهد که زور و اجبار در مسیر انتخاب رشته یا غافلگیر کردن دانشآموزان تجدیدی نه فقط بیثمر به نظر میرسد، بلکه سبب حاکم شدن جوی ملتهب و ناامن که پر از دلهره و نگرانی برای دانشآموز و خانوادهاش است، میشود.
مریم خباز - گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد