اگر شکاکیت همسرتان یک مشکل جدی روانی و نیازمند مراجعه به روانشناس نباشد شما میتوانید با کمی احساس همدلی و سازگاری با خواستههایش، اعتمادسازی کنید. اگر درست رفتار کنید او به مرور تغییر خواهد کرد و یاد میگیرد بدون نگرانی به شما اعتماد کند.
به گزارش جام جم سرا به نقل از روان- شک و تردید یک صدای مبهم و آزاردهنده از انتهای ذهن ماست که دائماً برای ما استدلال میآورد که «تو نمیتوانی موفق شوی»، «این انتخاب خوبی نیست»، «شاید این انتخاب، بهترین نباشد» و...
شک، در لغت به معنای احساس عدم قطعیت و یا فقدان عقیده محکم، تعریف میشود. شک و تردید، شبیه به قدم زدن و گام برداشتن در تاریکی است، زمانیکه شما نمیتوانید جلوی پای خود را ببینید، اطمینان ندارید که گام بعدی که برمی دارید درست است یا خیر؟ و در اینجاست که تردیدها شکل میگیرد.
لجبازی نکنید
اگر میدانید پای تلفن بیصبر میشود تا آنجا که میتوانید سریع پاسخگویش باشید. دانستن این موضوع که میتوانید به همسر خود اعتماد کنید، حس امنیت فوق العادهای به شما خواهد داد، چرا که او در همه حال با شما صادق است. از طرف دیگر چنانچه در ترس دائمی از دروغ گفتن همسرتان زندگی کنید، هرگز نخواهید توانست که در زندگی خود بیاسایید.
آیا به همسرتان شک دارید؟
خیانت در ازدواج ابن روزها بسیار زیاد است اما به این معنی نیست که هر زن یا مردی به همسرش خیانت خواهد کرد. این مساله بسیار حساس است و باید با دقت مورد بررسی قرار بگیرد. فقط به این دلیل که همسرتان شبها دیر به خانه میآید و یا زیاد بیرون میرود ثابت نمیکند که او خائن است. پس تا وقتی همه چیز برایتان ثابت نشده است نتیجه دلخواهتان را نگیرید. بنشینید و درست فکر کنید. چه چیزی باعث شده فکر کنید همسرتان خیانت میکند؟ همسرتان دیر به خانه میآید؟ آیا این دیر آمدن نمیتواند به دلایل و انگیزههای مثبت دیگری باشد؟ اگر همه جوانب را درست بررسی کنید شاید به این نتیجه برسید که او در رفتارش هیچ خطایی نکرده است. اما اگر بازهم متقاعد نشدید باید به دنبال شواهد بیشتری باشید تا سوء ظنتان را اثبات کنید.
اگر همسرتان با یک زن حرف میزند به این معنی نیست که آن زن در زندگی شما وارد شده است. شاید او همکار همسرتان باشد و برای یک مورد کاری به او زنگ زده باشد. معمولاً کسی که شکاک است از همین مثال ساده یک بلوا درست میکند. حتی اگر شاهد مکالمه کاری آنها باشد همسرش را تهدید میکند که اصلاً چه لزومی دارد آن زن شماره تو را داشته باشد و یا مشکلش را با تو مطرح کند. برای هر رفتار به نظر مشکوکی ممکن است دلایل غیر مشکوک زیادی وجود داشته باشد. ذهنتان را باز بگذارید و هرجا که سوء تفاهمی برایتان پیش آمد به راحتی از همسرتان توضیح بخواهید.
اشتباه است که درباره سوء ظنهایتان با دیگران صحبت کنید. این موضوع را برای خودتان نگه دارید. مشکلات زناشویی باید بین خودتان باقی بمانند و نفر سوم تا آنجا که ممکن است باید از این مشکلات و اختلافات بیخبر باشد. گر شما نیاز به مشورت دارید باید از یک فرد مطمئن و یک متخصص کمک بگیرید. اگر از یک مشاور خانواده کمک گرفتید و او در رفتار همسرتان هیچ نوع نشانهای از خیانت پیدا نکرد باید این مساله را یک مشکل ذهنی در خودتان ببینید و برای درمان از روانشناس و رفتاردرمانگر کمک بگیرید.
شکاکیت ویرانگر رابطه عاطفی و جنسی شما است و شما را به پایان رابطه نزدیک میکند. اگر درمان نشود نتیجهای جز طلاق ندارد. احساس ناامنی اگر از بین نرود ممکن است درفرد وسوسه خودکشی را تشدید کند. پس اگر شما یا همسرتان دچار این بیماری هستید پیش از اینکه دیر شود باید به دنبال درمان باشید.
از کجا بفهمیم چه کسی صداقت دارد؟
دروغ به عاملی روانی گفته میشود که فردی را وادار به بیان مطالبی خلاف واقعیتها میکند. آدم دروغگو در اصل بیماری است که به دلیل مشکلات تربیتی، به ویژه در حریم خانواده خویش در آغاز رشد و سنین کودکی بدین حالت گرفتار شده است.
انسانها ذاتاً دروغگو به دنیا نمیآیند، بلکه عوامل محیطی است که سرانجام، آدمیزاد را به موجودی صادق یا دروغگو تبدیل میکنند، اینکه افراد دروغگو به چند دسته تقسیم میشوند و چگونه میتوان به نشانگان دروغ در آنها پی برد، بحث جالب وجذابی است.
گاهی انسانها اتفاقی و از سر ناچاری دروغ میگویند و معمولا چنین دروغگویانی هنگام بیان مطالب غیرواقع، دستپاچه شده و نشانههای فیزیکی آشکاری را بروز میدهند.
مواقعی هست که آدمیزاد، بنا بر عادتهای نادرست دروغ میگوید و هر چند چنین افرادی از سر عادت و روزمرگی دروغ میگویند، با بررسی تناقض کلامی آنان، به راحتی میشود به دروغشان پی برد.
زمانهایی هست که برخی افراد، از روی تعمد و سوابق دروغ به گونهای ماهرانه و حرفهای دروغ میگویند. این افراد به دلیل تکرار دروغ، در اصل مهارت شبیه سازی حق و باطل یا به عبارتی ترکیب واقعیتهای غیرمرتبط با باطل مدنظر خویش را پیدا میکنند.
دروغگویان حرفهای و باسابقه، نهایت تلاش خویش را میکنند تا با کمترین نشانههای فیزیکی، بیان غیرواقعی خویش را مطرح کنند؛ بنابراین، چنین دروغگویانی در نگاه اول، خونسرد به نظر آمده و با اعتماد به نفس خاصی، مطالب دروغ خویش را بیان میکنند.
هرچند دروغگویان حرفهای و باسابقه، تلاش میکنند هنگام طرح مطالب غیرواقعی خود را خونسرد نشان دهند، ولی با تداوم رفتارهای اجتماعی متفاوت از طرف آنها و دقت در حرکات ماهیچهای صورت آنها و خندههای تقلبیشان، به راحتی قابل تشخیص برای کارشناسان و افراد آگاه در حوزه رواشناسی خواهند بود.
در میان تیپهای گوناگون دروغگو، دروغگویان حرفهای، بیشترین لطمات را بر محیط اجتماعی وارد آورده و به دلیل خصلت تعمد در بیان ماهرانه مطالب غیر واقع، صدمات جبران ناپذیری بر اجتماع وارد میکنند.
چه کمکی میتوانید به خودتان و او بکنید؟
چه چیزی باعث میشود که همسرتان به شما شک کند؟ آیا شما میتوانید این شکاکیت را از بین ببرید؟ دلایل زیادی وجود دارند که باعث میشوند شریک زندگیتان به شما شک کند. احساس عدم امنیت، بدبینی، سوءتفاهم، حسادت و بیاعتمادی انگیزههای همسرتان را برای سوءظن بیشتر میکنند. زندگی ترسناکی است اگر هر روز احساس کنید یک نفر شما را زیر نظر دارد، به هر کاری که میکنید حساس است و اجازه نمیدهد هرجایی بروید. شما حق دارید از همسرتان عصبانی شوید که شمارههای تماس، پیامکها و ایمیلهایتان را بدون اجازه شما کنترل کند بدون اینکه هرگز در طول رابطه زناشوییتان خطایی از شما سر زده باشد. دفاع از خودتان در برابر این سو ظن و پافشاری برای اینکه ثابت کنید کاری نکردهاید بیفایده است. همسرتان باید بفهمد که اشتباه میکند و از شما بخواهد تا کمکش کنید از شکاکیت رها شود.
چگونه رفتار کنید؟
کار آسانی نیست که به همسرتان بفهمانید او بیش از اندازه شکاک است به ویژه اگر شما تازه ازدواج کرده باشید. بعضی از واکنشهای خاص مثل داد و بیداد و قهر کردن در برابر پرسشهای همسرتان مثل اینکه «کجا بودی؟ با کی بودی؟ چرا تلفنت رو جواب ندادی؟ چرا این عطر خاص رو استفاده کردی؟» بسیار ناشیانه و بیفایده هستند. پس اگر احساس میکنید همسرتان شکاک است باید به دنبال راهکارهای مفیدتری باشید:
مشکل از شما نیست
پیش از هر واکنشی مطمئن شوید همسرتان تا چه اندازه شکاک است. او ممکن است تمام روز مشغول کنترل کردن شما باشد. ایمیلهایتان را چک کند و با نام کاربری شما در اینترنت فعالیت کند تا از روابط شما سر دربیاورد. اما این مشکل شما نیست و فقط بخاطر بیاعتمادی همسرتان است. واکنشهای آنی و دفاع از خودتان کمکی به وضعیتی که در آن هستید نمیکند. شما حق دارید ناراحت باشید اما حتی یک لحظه فکر نکنید شما غیرطبیعی هستید و راه و رسم برقراری یک رابطه عاطفی زناشویی را نمیدانید. این نکته را به راحتی میتوانید بفهمید؛ آیا شما هم مثل همسرتان بدبین و شکاک هستید و علاقهای به دخالت در امور شخصی همسرتان دارید؟
تحت تأثیر قرار نگیرید
زندگی با کسی که دوستش دارید اما او به شما اعتماد ندارد دشوار است اما شما نباید اجازه بدهید رفتار اشتباه او زندگیتان را برهم بزند، روزتان را خراب کند و غمگینتان کند. نیازی نیست از خودتان دفاع کنید. میتوانید تمام روز را با همسرتان به بحث درباره اینکه چه کسی را و کجا و در چه ساعتی دیدهاید و یا اینکه مغازه دار به شما چه گفته است و چه پوشیدهاید تلف کنید و یا فقط شنونده ترسها و بیاعتمادیهای همسرتان باشید.
شنونده باشید
به جای انتقاد یا واکنشهای تند کمی به حرفها و نگرانیهای همسرتان گوش بدهید. او از چه رفتار شما احساس نگرانی میکند؟ همین که او بتواند به شما اعتماد کند تا از ترسها و نگرانیهایش بگوید قدم مهمی برای بهبود احساس بیاعتمادیاش برداشته است. او میگوید: «نپوش، نرو، نیا، نگاه نکن» و وقتی شما پاسخ میدهید «به تو ربطی نداره» همه چیز در یک تنش تمام میشود. اما اگر بپرسید «چرا؟ از چی میترسی؟ چی شد که این ترسها به سراغت اومد؟ برام توضیح بده چه اتفاقی میافته اگه من با یه غریبه تلفنی حرف بزنم؟» همسرتان شروع به واکاوی احساساتش میکند و شما خوب میدانید که همه ما نیاز به یک شنونده بیطرف داریم!
روی رفتارتان کار کنید
بهانه به دست همسرتان ندهید. بعضی از رفتارهای شما ممکن است به نظر همسرتان شکبرانگیز باشند. اگر عادت دارید در جایی خلوت با تلفن حرف بزنید یا دیر به خانه بیایید آنها را کنار بگذارید.
با هم صحبت کنید
اگر از تلاش برای ایجاد اعتماد در همسرتان خسته شدید باید با همسرتان درباره احساساتتان حرف بزنید. به او بفهمانید که رفتارش چه احساس ناراحتکنندهای در شما ایجاد میکند.
با این حال اگر بعد از تمام تلاشهای شما برای اعتماد سازی در همسرتان ناکام ماند هنوز یک فرصت مهم دیگر دارید. این تنها راه باقی مانده کمک از متخصصان است. یک مشاور یا روان درمانگر نه تنها میتواند علت شکاکیت در همسرتان را تشخیص بدهد بلکه میتواند راهکارهایی را برای رابطه و مشکل خاص شما پیشنهاد بدهد. گاهی رفتارهای حسادتآمیز همسرتان صرفا بخاطر احساس ناامنی نیست بلکه ممکن است همسرتان شخصیت ناسازگاری داشته باشد و تربیت غلط ذهنیت او را نسبت به روابط تخریب کرده باشد و این مسالهای نیست که شما خودتان بدون کمک از یک متخصص آن را حل کنید.
* شما چه نظری دارید؟ تجربهها و نظراتتان را در این زمینه، با ما در میان بگذارید *
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ممنون از مطلب خوبتان
همسرم با ویژگی هایی كه در مطلبتون بود مطابقت داره
البته من همسرمو خیلی دوست دارم
و بیشتر مایل هستم تا زندگیم و اون رو حفظ كنم
بنظر شما این موضوع عملی هست ؟
بنده امكان رفتن ب مشاوره را هم ندارم امكانش هست به من كتاب معرفی كنید ؟
خواهش میكنم به من كمك كنید
هنوز یك سال از زندگی مشتركم كه به خیال خودم با شعور آگاهی انتخاب كردم نگذشته كه چندین باره دست به خودكشی میزنم
هنوز قرص های برنج خودكشی قبلی رو نگه داشتم
شوهرم به شدت شكاك و بدگمان است
به شدت از شاد بودن و خندیدن هراس دارد
چكار كنم؟