کسی که وقتی گزارشهایش از رادیو و تلویزیون پخش میشد، جماعتی را سر جای خود میخکوب میکرد و همه محو گزارش گرم و تاثیرگذارش میشدند. اطلاعات خوب ورزشی که در خلال گزارشهایش در اختیار شنونده و بیننده قرار میداد، باعث میشد همه او را استثنایی در عالم گزارشگری بدانند.
استاد بهمنش حتی وقتی نیز که قرار شد بعد از سالها دور ماندن از اجرا و گزارشگری پشت میکروفن رقابتهای جهانی امیدهای کشتی جهان در سال 1995 تهران بنشیند، چنان شنوندگان رادیویی را در جریان رقابتها و مبارزههای کشتی قرار میداد که شنونده برای لحظاتی خود را در سالن رقابتها حس میکرد و با هر لحظه از این گزارش بالا و پایین میشد و خود را در کنار کشتیگیران کشورش احساس میکرد.
در آن رقابتها، کشتیگیرانی چون علیرضا حیدری، علیرضا رضایی، عبدالرضا کارگر و بهنام طیبی برای کشتی ایران افتخار آفریدند تا چگونگی دستیابی آنان به افتخار از زبان استاد بهمنش، حلاوتی دیگر به این پیروزیهای به یاد ماندنی ببخشد.
اما براستی رمز موفقیت و ماندگاری استاد بهمنش چیست که این همه خاطرات خوب و شیرین را از خود در ذهن جامعه ورزش و بویژه پیشکسوتان ورزش ایران جای داده است.
پیشکسوت عرصه گزارشگری ورزشی ایران که کسی را سراغ نداریم بد او را حتی برای یک بار بر زبان آورده باشد، متولد کرمانشاه است و خود در رشتههایی چون دوومیدانی، کشتی و فوتبال فعالیت کرده و با پوست و خون خود مسائل و مشکلات ورزش را درک و لمس کرده است.
او که حتی این افتخار را داشته است که در عرصههای مختلف بازیهای آسیایی و المپیک، گزارشگر افتخارآفرینانی چون مرحوم غلامرضا تختی، مرحوم ابوطالب طالبی، مرحوم شمسالدین سیدعباسی و بزرگانی چون امامعلی حبیبی، عبدالله موحد، ابراهیم جوادی، محمدابراهیم سیفپور، محسن فرحوشی، منصور برزگر و بسیاری از بزرگان ورزش ایران باشد، گزارشگری اهل مطالعه و اهل قلم بود که در حال حاضر نیز که در نود و یک سالگی از گزارشگری بازنشسته شده، اما از انجام کارهای تحقیقی و نوشتن ابایی ندارد.
به سخنی استاد بهمنش، معلم زنده و گویای تاریخ ورزش ایران است که در بسیاری از رقابتهای مهم جهانی و المپیک از نزدیک شاهد و ناظر تلاش و همت نمایندگان ورزش ایران بوده و گزارشگر عملکردشان در مصاف با رقبای جهانی بوده است.
هر چند که معمولا در ورزش ایران و طبق سنت و عادتی بد، پهلوان زنده را عشق بوده است، اما به طور طبیعی استاد بهمنش حقی بزرگ بر گردن گزارشگری ورزش ایران دارد و حالا حالاها خدماتش از اذهان جامعه ورزش پاک نخواهد شد.
استاد عطاءالله بهمنش چندی پیش که خبرگزاری ایسنا مراسم تجلیل از او را ترتیب داده بود، صحبتهایش را با این شعر شروع کرد که؛ «گفت از دست روزگار بگریم هزار بار / هم روز من سیه شد و هم روزگار من»
وی درباره خود میگوید: من در کرمانشاه به دنیا آمدم و بزرگ شدم. به هیچوجه در دوران کودکیام مسائلی پیش نیامد که نشان دهد در چنین راهی قرار میگیرم. در تیم بانک ملی، هافبک راست بودم. در حضور حسین کلانی جسارت است که بگویم فوتبال بازی میکردم. در همین باشگاه کشتی آزاد کار کردم.
کار نوشتن را در مجله «امید ایران» شروع کردم. زندگی پر آب و نانی نداشتم. در همین تهران در باشگاه بانک ملی عضو بودم و وظیفه دارم اینجا از دکتر اکرامی یاد کنم، حیف است مجلس ورزشی داشته باشیم و از ایشان حرفی گفته نشود.
کار ورزش و کار گزارش با نوشتن همراه شد. دکتر به من گفت اگر میخواهی خوب شوی ناچار به نوشتن هستی. هیچکس به جز دکتر اکرامی به شکل خاصی به من چیزی یادآوری نکرد. هر چه ایشان گفت این بود که کار کن و تجدید خدمت. اگر چیزی را 50 درصد میگویی و میشکافی، طوری آن را تنظیم کن که کسی از تو نرنجد. من تلاش کردم خوب یا بد، قبول شده یا نشده، امیدوارم که مورد تائید باشد. من اکنون مریضم، ناراحتم و ناخوش. کاری که این روزها میکنم این است که عکسهای طراز اول ورزش ایران را قیچی میکنم و برایشان نوشتههایی میگذارم.
استاد بهمنش اضافه میکند: من 91 سال دارم. دیگر عمر سازندهای ندارم که هر کاری دوست دارم انجام دهم. همین حالا هم برای یک نشریه که خودم نمیدانم چه خواهد بود، مینویسم. به دنبال پول نمیروم خدا شاهد است، چون نمیشود، یا باید کاسبی کنی یا انجام وظیفه. من سعی کردم به دنبال کاسبی نروم و برای پول خراب نشوم.
من هیچ وقت پولدار نبودم، الان نیستم و دیگر نخواهم بود. من دوستان و سرورانی دارم، کسانی که من را دوست دارند و احترام میگذارند و زندگانی را به من نشان میدهند. دوست دارم گریه کنم، چون گریه دردهای انسان را معلوم میکند.
من شش فرزند دارم و خوشبختانه مال کسی را نخوردهام، الحمدلله. پولدار هم نشدم صد بار الحمدلله، من در سایه و جوار کسانی ماندم که به آنها احترام میگذارم. من به همه احترام میگذارم چون برایم احترام قائل هستند.
وی در پاسخ به این پرسش که برای گزارش در آن زمان چطور اطلاعات را جمعآوری میکرده است، میگوید: من در زورخانه با کشتی آشنا شدم و کشتی میگرفتم و الا چطور میشد یکدفعه در کشتی گزارش کنم. حبیبالله بلور که از بین ما رفته بر گردن کشتی ایران حق زیادی دارد. او فراموش نشدنی است؛ انسانی که به ورزش این کشور خدمت کرد و به من آموزش داد.
حجتاله اکبرآبادی / گروه ورزش
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد