۱) ازدواج و زندگی زناشوئی یک پدیده سرشار از عاطفه است.
۲) در ازدواجهائی که در آنها زوجین با یکدیگر در تعارض و تضاد باشند، برانگیختگیهای هیجانی زیادتری دیده میشود. بهعبارت دیگر، بیشتر تعارضها و اختلافات بین زوجین بهدلیل برانگیختگیهای هیجانی صورت میگیرد.
۳) افراد در توانائی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. مثلاً بعضی از زوجها آشکارا نسبت به علایم هیجانی همسرشان بیتوجه هستند و آنها را نادیده میگیرند. با آمادگی سوءتعبیر و عدم تشخیص صحیح این عواطف را دارند. مثلاً حالت غمناکی یا اندوه همسر خود را بهعنوان عصبانیت و خشم تفسیر میکنند.
۴) انسانها دارای تفاوتهای قابل توجهی در توانائی ابراز صریح عواطف خود هستند. مثلاً برخی از زوجها عادت دارند پیامهای هیجانی مبهم و گیجکنندهای به طرف مقابل خود بدهند (همزمان، هم میخندند و هم اخم میکنند) پژوهشگران دریافتهاند که ارتباط باثبات و معناداری بین تفاوتهای فردی در توانائی ابراز دقیق و صحیح عواطف و تشخیص آنها با شادیهای زندگی و روابط زناشوئی مطلوب وجود دارد.
۵) زوجهای خرسند در مقایسه با زوجهائی که رابطه زناشوئی و هیجانی خوبی با هم ندارند، احساس همدلی بیشتری بههم نشان داده و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج میدهند.
۶) زوجهای ناراضی از زندگی زناشوئی، در عکسالعمل به رفتار نامناسب همسرشان مقابله به مثل میکنند.
ناتوانی مردان در تشخیص و ابراز دقیق عواطف، علت مهم و اساسی ازدواجهای ناموفق است |
۷) زنان بهتر از مردان در ابراز دقیق عواطف و تشخیص آنها عمل مینمایند. برای مثال وقتی که یک زن پیام هیجانی مثبتی به شوهرش میدهد، احتمالاً از علایم غیرکلامی بدنی (مثل لبخند زدن) و از یک لحن صمیمانه در هنگام سخن گفتن استفاده میکند. از طرف دیگر، مردان تمایل به استفاده از پیامها مبهم و مختلط (ترکیبی) دارند. برای مثال نگامیکه مردی میخواهد پیام هیجانی مثبتی به همسرش بدهد، این پیام، هم همراه با خنده است و هم همراه با علایم بالقوهٔ تهدیدکنندهای چون حرکات ابرو یا چشم.
۸) ناتوانی مردان در تشخیص و ابراز دقیق عواطف، علت مهم و اساسی ازدواجهای ناموفق است. برای مثال، دربرانگیختگیهای هیجانی بالا در طول کشمکشهای زناشوئی (که از طریق اندازهگیری علایم فیزیولوژیکی مثل ضربان قلب یا فشار خون مشخص میشود) مردانی که از زندگی زناشوئی خود راضی نیستند و با همسران خود اختلاف دارند، علایمی از گوشهگیری یا انزوای هیجانی و بیعاطفگی خود نشان میدهند، که روانشناسان آن را ”حصار زندگی“ مینامند.
۹) زوجهای شاد و خوشبخت نسبت به زوجهای ناسازگار، هم در اظهار و ابراز عواطف و هم در استنباط، تشخیص و دریافت عواطف، عملکرد بهتری از خود نشان میدهند.
۱۰) برخی از مردان احساس میکنند که همزمان از دو طرف مورد تهدید واقع میشوند: یکی از طرف موقعیتهائی که قادر به کنترل آنها نیستند و یکی هم از سوی عواطف ناخوشایند و منفی، همچون اضطراب و اندوه که بهوسیله این موقعیتها ایجاد میشوند. این مردان هنگامیکه احساس آسیبپذیری ناتوانی میکنند، عصبانی میشوند و مایل به تجربه حالتهای هیجانیاند تا از آن طریق احساس کنند قادر به کنترل موقعیت هستند.
۱۱) در تعاملهای پر از تنش و تعارض زندگی زناشوئی، حتی شوهرانی که بسیار مقاوم و شکیبا هستند، احساس در هم شکسته شدن میکنند و در مقابل علایم جسمانی و منفی شدیدی همچون انقباضات و دردهای معده، افزایش ضربان قلب، تعریف کف دست، سردرد، احساس ناتوانی، اضطراب و دستپاچگی میکنند. در چنین شرایطی، مردان ممکن است بهصورت خودکار و غیرارادی دچار خشم شوند. روی هم رفته و براساس یافتههای مطالعات انجام شده بر روی تعاملهای زندگی زناشوئی، فرض میشود که اگر زوجین از عواطف همسرانشان آگاه شوند و بتوانند عواطفش را بهصورت واضح و آشکار ابراز نمایند، زندگی بهتری خواهند داشت. برای اینکار لازم است تا نسبت به علل، جوانب و پیامدهای عواطفشان بر زندگی زناشوئی آگاهی یابند.
>> افسانه وکیلی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد