پیش از هر چیز باید به این واقعیت اشاره کرد که گستردگی و فراگیری مهد کودکها در ایران مناسب نیست. در بسیاری از شهرها و مناطق مهد کودک مناسبی وجود ندارد که مادران بتوانند فرزندانشان را به آنها بسپارند حال آنکه، سپردن کودکان به مهد کودک میتواند زمینهساز اشتغال زنان را فراهم کند. این واقعیت دارد که بچهداری باعث میشود بعضی زنان فرصتهای شغلی خود را از دست بدهند. پس مشکل اول در زمینه مهدکودکها دسترسی فیزیکی است.
مساله مهمتر درباره مهد کودکها محتوا و نوع آموزشهایی است که در این مکانها ارائه میشود. گفته شد که آنچه در سنین کودکی آموزش داده میشود تاثیر بی بدیلی در شکلگیری ذهن، شکلگیری رفتارهای اجتماعی و خلاقیت دارد. در این دوره است که میتوان با آموزشهای مناسب به تفکیک احساسات کمک کرد. شناخت سمعی و بصری در این دوره حاصل میشود یعنی، صوت خوب، صوت بد، صدای مهربان، صدای نا مهربان و... در این دوره شناخته میشود همانطور که، شناخت کودک از رنگها و فرمها که میتواند منجر به شناخت زیبایی شود، در همین دوران حاصل میشود. به طور کلی در سنین طلایی مهد کودک همه حواس کودک میتواند پرورش پیدا کند و آموزش در این زمینه بسیار کارگشا و البته حساس است. محتوا و نوع آموزشهایی که باید در مهد کودک ارائه شود از استانداردهایی تبعیت میکند. مهد کودکهای ما بخشی از این استانداردها را رعایت میکنند و بخشی از آن را رعایت نمیکنند.
هر چند در بسیاری از موارد شاهد هستیم همان آموزشهایی که در مهد کودکهای ما ارائه میشود در مهد کودکهای سایر نقاط جهان نیز ارائه میشود اما، بعضا اصرار به انتقال برخی مفاهیم معنوی، سازگار با سنین کودکی نیست.
اگر رشد شناختی کودکان را در نظر داشته باشیم میدانیم آنها در سنینی قادر به درک برخی مفاهیم نیستند. اصرار در ارائه این مفاهیم باعث میشود کودکان طوطیوار آنها را حفظ کنند حال آنکه، همانطور که عنوان شد یکی از اصول مهم که در مهدکودک باید مورد توجه قرار گیرد، رشد خلاقیت کودکان است. اگر کودک را مجبور کنیم چیزی را از بر کند در حالی که درکی از آن ندارد مسلم است که نه تنها آن را نخواهد فهمید که خسته و دلزده نیز خواهد شد. در واقع، این اصرار تاثیر عکس میگذارد و باید در این زمینه دقت بیشتری انجام داد. تجربه نشان داده است انتقال مفاهیم اگر همراه با شادی و نشاط باشد اثربخشتر است و تاثیر عمیقتری بر ذهن کودکان میگذارد. برای مثال در نظر بگیرید بزرگسالان بیشتر آن شعرهایی را به یاد میآورند که ریتمیک بودهاند. این واقعیت، نشان میدهد که ارائه ریتمیک یک شعر در درونی شدن آن تاثیر بیشتری دارد و حتی تا سالها بعد فرد از طریق همان ریتم، محتوا را به یاد میآورد. نباید با تنگنظری با چنین مقولاتی برخورد شود. برای مثال ایروبیک که گاه مورد انتقاد قرار گرفته است تاثیر خوبی در یادگیری کودکان دارد. ایروبیک نه تنها باعث شناخت کودک از بدن خود میشود که با شادی و نشاطی که ایجاد میکند یادگیری را عمیقتر میکند. باید در نظر داشت آموزشها در مهد کودکها بخشی جسمانی و بخشی اجتماعی است. بنابراین تاثیرات آن نیز هم جسمی و هم اجتماعی است. برای مثال تاثیر اجتماعی مهد کودک غیر قابل انکار است و میتوان از این راه، به کودکان نوع درست ارتباط گرفتن با دیگران را آموخت. باید تاکید کرد که سنین مهد کودک، سنین طلایی هستند. فرصتی است که از دست میرود و باید با برنامهریزی از این فرصت نهایت بهره را برد. بنابراین تنگ نظری در این زمینه را باید کنار گذاشت و بر اساس استانداردها عمل کرد.
اگر آموزشها خوب ارائه شود علاوه بر رشد خلاقیت، کودکان رشد عاطفی هم پیدا میکنند و به عبارت روشن تر آدمهای بهتری خواهند شد. بنابراین نباید شانس خلاق تر شدن یا بهتر است بگوییم بهتر شدن را از کودکان بگیریم. نا گفته پیدا است که کودکان خلاق، بزرگسالان خلاق خواهند شد و به این شکل ما میتوانیم جامعه خلاق داشته باشیم. جامعه خلاق موفقتر خواهد بود و در زمینههای مختلف مشکلات کمتری خواهد داشت. اگر چنین نگاهی به مقوله آموزش کودکان داشته باشیم حساسیت بیشتری نیز در این زمینه به خرج خواهیم داد. نهادهای مرتبط حتما باید چنین تاثیری را مدنظر داشته باشند و غیرکارشناسانه عمل نکنند.
>> آرمان/ شیوا دولت آبادی (مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد