با متین ستوده، بازیگر جوان مجموعه‌های تلویزیونی

شهرت آخرین مسئله ام است/ مترو سوار هستم

متین ستوده، بازیگر سریال «یادآوری»: شیوا، کوله باری از رنج است

کد خبر: ۶۳۸۴۶۹
متین ستوده، بازیگر سریال «یادآوری»: شیوا، کوله باری از رنج است

«یادآوری» عنوان نخستین مجموعه تلویزیونی شبکه آی‌فیلم است که توانسته با داستانی پرهیجان، مخاطبان بسیاری را در داخل و خارج از کشور جذب کند. سریالی که با روایت چندین داستان پر رمز و راز سعی در کشف ابعاد جدیدی از زندگی انسان امروز دارد. یکی از اتفاقات بسیار خوب در این سریال، حضور بازیگران جوان و مستعدی چون متین ستوده است. ستوده بازیگر نقش «شیوا» یک دهه شصتی است که در خانواده‌ای فرهنگی بزرگ شده؛ مادرش معلم و پدرش بازنشسته صداوسیماست.  وی پیش از این در چند سریال و تله‌فیلم نیز حضور داشته اما بهانه ما برای این گفت‌و‌گو بازی در نقش شیوا در سریال «یادآوری» است.

شیوا دختری از یک خانواده مرفه است اما به نظر می‌رسد از آن مرفه‌های بی‌درد نیست و سختی‌های بسیاری را متحمل شده است.

شیوا از یک خانواده مرفه است اما نه یک مرفه بی‌درد. او رنج فراوانی را تحمل کرده است. شیوا ترجیح می‌داد مرفه نباشد اما چیزهایی را که از دست داده هیچ گاه از دست نمی‌داد. او بیشتر از سن و سالش اتفاقات بد زندگی را تجربه کرده و با واقعیت‌های تلخ آن روبه‌رو شده؛ بنابراین خودساخته است و این خودساختگی را هم زندگی و سرنوشت برای او رقم زده، به عبارتی چاره‌ای جز این نداشته است. تمام این مسائل باعث شده تا شیوا به دختری تبدیل شود که بتواند به‌تنهایی روی پای خود بایستد. در نهایت بدترین و تلخ‌ترین اتفاق برای او رخ می‌دهد و آن هم از دست دادن خواهرش است. شیوا توانست با همه این مشکلات کنار بیاید. برای هر بازیگری این سؤال پیش می‌آید که اگر خود من در این شرایط بودم چه کار می‌کردم. برای من هم نزدیک شدن به شخصیت شیوا بسیار سخت بود. هر چه فکر می‌کردم اگر جای شیوا بودم چه می‌کردم، واقعاً احساس می‌کردم زندگی برایم تمام شده است. شاید خود من توان رویارویی با چنین مشکلاتی را نداشتم اما به هر حال شیوا شخصیتی بود که باید آن را بازی می‌کردم و به گونه‌ای به آن نزدیک می‌شدم. ناگفته نماند که در این زمینه کارگردان سریال هم به من کمک کردند. من مدیون لطف و زحمات ایشان هستم.

 با تمام این تفاصیل آیا برای ایفای نقش شیوا مابه‌ازای بیرونی در نظر گرفته بودید و یا تنها فیلمنامه و کارگردان به شما کمک کردند؟

من واقعاً ما‌به‌ازای بیرونی برای شیوا ندیده بودم، اگر هم مابه‌ازای بیرونی داشت طوری نبود که همه شرایطش با شیوا همخوانی داشته باشد و در مواردی به تناقض برمی‌خوردیم. شاید کسی بود که در رفاه مالی به سر می‌برد و پدر و مادرش را از دست داده بود و افسردگی شدید داشت یا عکس این قضیه اما شخصیتی که مانند شیوا این مشکلات را داشته باشد و دچار افسردگی نشود و بتواند با زندگی کنار بیاید، ندیده بودم.

 در این سریال موقعیت‌هایی برای شیوا به وجود می‌آید که مرز بین واقعیت و تخیل است و این به فیلمنامه بر‌می‌گردد که متفاوت‌ از قصه‌های مجموعه‌های تلویزیونی دیگر است که تا به حال دیده‌ایم، خود شما چه دیدگاهی در مورد این داستان و شخصیت‌های آن دارید؟

البته من اسم این را تخیل نمی‌گذارم. حتی نویسنده این سریال رؤیا غفاری هم خیلی به سمت تخیل نرفته است و بیشتر سعی کرده آنچه را اتفاق افتاده به تصویر بکشد که همین کار را کمی سخت می‌کرد. اما برای من باورپذیر بود. من مابه‌ازای این شخصیت را که مرگ را تجربه کرده باشد، دیده بودم؛ البته نه به این وضوح چون روایت‌ها در این سریال به نوعی داستان‌پردازی شده بود. احتمالاً همه، ما‌به‌ازای چنین افرادی را دیده‌اند که می‌میرند و زنده می‌شوند و در طول این اتفاق چیزهایی را نیز به یاد می‌آورند و از آن حرف می‌زنند. اما به نظر من نویسنده مجموعه قصد نداشته خیلی به سمت تخیل و برزخ و این موارد برود.

 به‌عبارتی قصد نداشته به فرا واقع گرایی نزدیک شود؟

بله، البته من خودم فضای سورئال یا فرا واقع گرایی را خیلی دوست ندارم. در فیلمنامه این سریال هم اصلاً احساس نکردم که فضا، یک فضای غیر قابل باور است. برای من بسیار شیرین بود، گویا با تجربه یک نفر دیگر روبه‌رو می‌شوم.

 آیا تا به حال با افرادی که این اتفاق برایشان افتاده است، مواجه شده‌اید؟

بله، در خانواده خود ما این اتفاق افتاده. خاله من مریض بود و به کما رفت. بعد از آن چیزهایی یادش می‌آمد. یکی از دوستانمان هم تصادف کرده بود و این اتفاق برایش افتاده بود؛ البته نه به شکلی که در این سریال دیدید و به تصویر کشیده شده بود اما به طور مثال خاله من وقتی در کما بود، چند لحظه خودش را در تخت بیمارستان دیده بود.

 شیوا ارتباط خوبی با خواهرش داشت و با روح او نیز در ارتباط بود، فکر می‌کنم این شخصیت را بیشتر حسی بازی کرده‌اید و این موضوع در بازی شما کاملاً مشهود است...

کاملاً با شما موافقم چون من یک بازیگر حسی‌ام. تا به امروز هم هر کاری کرده‌ام ۹۹ درصد از حس خودم استفاده کرده‌ام تا تکنیک. در حال حاضر هم تمام تلاشم بر این است که تکنیک را بیاموزم. باید حس را در کنار تکنیک به کار برد چون اگر بازیگری بخواهد فقط از حس در بازی‌اش بهره بگیرد، در نهایت بسیار آزار می‌بیند. البته به عقیده من شیوا هم آدم خیلی احساساتی‌ای نبود چون اگر این طور بود، به سمت سوداگری و افسردگی حاد پیش می‌رفت. شیوا در کنار این احساسات، شخصیت منطقی‌ای هم داشت. برای همین بسیار به این شخصیت و اتفاقات پیرامون او فکر می‌کردم. اینکه اگر کسی روح خواهرش را ببیند، در آن لحظه چه حسی دارد. من تمام تلاشم را کردم که همه چیز درست اتفاق بیفتد.

 گویا تصویربرداری این سریال یک سال طول کشید و در این مدت حس بازی باید حفظ می‌شد که کار بسیار دشواری است...

این سؤال جالبی است که اکثراً از من پرسیده می‌شود. شخصیت خود من اصلاً به شخصیت آرام شیوا نزدیک نیست. من شلوغ‌تر و پرهیاهوتر هستم و این واقعاً برای من سخت بود. قبل از اینکه سریال پخش شود، خیلی نگران این موضوع بودم. اگرچه مطمئن بودم با حضور آقای قاسم‌زاده در مقام کارگردان این نگرانی از بین می‌رود زیرا  ایشان در این زمینه خیلی به من کمک کردند. یادم می‌آید سه هفته سر کار نرفتم چون آفیش نبودم و وقتی جلوی دوربین می‌رفتم، نگران بودم که شخصیت شیوا را درست بازی می‌کنم یا نه، اینکه چطور حرف می‌زند و چطور می‌خندد؟ اما همان‌طور که گفتم با کمک کارگردان توانستم از عهده آن بربیایم.

 شما با بیشتر بازیگران این سریال در تعامل و ارتباط بودید، این تعامل و ارتباط را چگونه دیدید؟

بدون اغراق تمام بازیگران این سریال را دوست داشتم و ارتباط و تعامل خوبی با آنها برقرار کرده بودم. من از هم‌بازی بودن با تک‌تک آنها چیزهای زیادی یاد گرفتم؛ چه از بازیگران پیشکسوت و عزیزی چون مریم بوبانی، پرویز پورحسینی و پریوش نظریه و چه از بازیگران جوانی چون روزبه حصاری، صدف نورمحمد و... همه برای من عزیز و محترم بودند و در مقابلشان بسیار راحت بازی می‌کردم و انرژی مثبت و خوبی از همه این دوستان گرفتم.

 بازی شما را پیش از این نیز در سریال‌‌های دیگر از جمله مجموعه‌های طنز شاهد بوده‌ایم، خودتان بیشتر به کدام حوزه علاقه‌مندید، ترجیح می‌دهید در کارهای واقعگرایانه حضور داشته باشید و یا کمدی و طنز را بیشتر می‌پسندید؟

من زیاد در فضای کارهای کمدی و طنز نیستم؛ آن هم طنزی که به سمت لودگی پیش رود چون از پس آن برنمی‌آیم اما کارهای کمدی موقعیت و طنز اجتماعی را بسیار دوست دارم. نمی‌توان گفت در آینده چه اتفاقی می‌افتد چون فقط منِ بازیگر تصمیم‌گیرنده نیستم. به طور مثال بازی در این سریال برای من یک نمونه کار است که هر کارگردانی می‌تواند این نوع بازی را انتخاب کند، به‌جز این خودم هم قدرت و اختیار انتخاب دارم اما ترجیح می‌دهم از میان گزینه‌های پیشنهادی بهترین را انتخاب کنم. مسلماً همه پیشرفت را دوست دارند اما ترجیح می‌دهم پیشنهادی را بپذیرم که در راستای نقش شیوا باشد و یا بالاتر از آن. دلم نمی‌خواهد درجا بزنم و یا افت کنم.  

 آی‌فیلم یک شبکه برون‌مرزی است که مخاطب بسیاری دارد، فکر می‌کنید تفاوت در قصه سریال «یادآوری» تا چه حد در جذب مخاطب مؤثر بوده است؟

شبکه آی‌فیلم به رغم داشتن مخاطبان برون‌مرزی، نسبت به شبکه‌های سراسری، مخاطب درون‌مرزی کمتری دارد. سریال «یادآوری» خیلی بیشتر از آنچه توقع داشتیم مخاطب داشت اما فکر می‌کنم اگر این اتفاق در یکی از شبکه‌های سراسری می‌‌افتاد این مخاطبان چندین و چند برابر می‌شد چون مجموعه‌ای بود که به‌شدت نظر مخاطب ایرانی را جلب می‌کرد؛ همان طور که نظر مخاطب برون مرزی را جلب کرده است. این سریال در سطحی بود که هر بیننده ایرانی از دیدنش لذت ببرد.

 به نظر می‌رسد بازتاب این سریال برای خود شما به عنوان بازیگر بسیار رضایت‌بخش بوده است، درست است؟

بسیار زیاد. من بیشتر از هر کاری بازتاب این سریال را لمس کردم، برای من که بسیار خوب بود. زندگی کاری من به دو بخش تقسیم شد، زندگی قبل از «یادآوری» و زندگی بعد از «یادآوری». بازتاب این سریال در جامعه هم بسیار خوب بود. وقتی در بین مردم قرار می‌گرفتم متوجه می‌شدم که همه این مجموعه و داستان آن را دنبال می‌کنند و از آن می‌پرسند و کنجکاوند بدانند در ادامه چه اتفاقاتی برای شخصیت‌ها می‌افتد. مردم بسیار متفکرانه و با قدرت تخیل بالا ادامه داستان را تعریف کرده و پایان‌های جالب توجهی برای آن نوشته‌اند. خوشحالم که مخاطبان با این سریال ارتباط برقرار کرده‌اند

منبع: هفته نامه سروش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
jdkh
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۴۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۱
۰
۰
عالی

نیازمندی ها