در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نوک دماغم که از لحاف کرسی بیرون مانده بود این را تائید میکرد. صدای قرچقرچ پارو که از پشتبام میآمد، تازه میفهمیدم برادرانم زودتر بیدار شدهاند تا پشتبام را بروبند.
بیمقدمه داد زدم: مامان منم میخوام برف پارو کنم. مادر که چادر نماز را گرد کرده دور سرش به سجاده نشسته بود به من تشر میزد: نه! ته گلویم هنوز مزه خواب میداد که دوباره میگفتم: توروخدا اجازه بده و او بود که میگفت: نه، اگه بری پشت بوم سرما بخوری خودم میکشمت! بگیر بخواب. مگه رادیو نگفت امروز تعطیله. برو مشقاتو بنویس. نری تو حیاط ها... روز برفی، تجربه خوشایندی بود که کمتر پیش میآمد.
رادیو 2 موج بچههای انقلاب را پخش میکرد که صدای آجان (آقاجان) بود که از پشت در میآمد: این پسرا پشت بوم اتفاقی براشون نیفته. بسه دیگه بیان پایین. و در حالی که دستهای آغشته به گازوئیلش را به هم میمالید، میگفت: وقتی گازوئیل یخ میزنه تو این ابوقراضه، نمیدونم چه خاکی باید به سرم بریزم.
به حیاط میرفتم. عادت داشتم برف که میبارید سرم را روبهآسمان بگیرم. به خیالم میخواستم تمام دانههای برف را یکجا قورت دهم.
مادربزرگ که داشت زیر درخت انجیر گولههای زغال را برای کرسی گل میانداخت، فریاد میزد: اومدی تو حیاط چرا؟ برگرد تو اتاق و صدای گرومپ گرومپ برفها بود که هر چند لحظه یک بار از پشتبام به کوچه میریخت.
به اتاق که برگشتم به یکباره صدای گرومپ برفها از زمین مرا کند. مادر که سر سجاده زیر لب دعا میخواند لبخندی زد و گفت: نترس، برفه... برف خوبه... برف دنیارو تمیز میکنه.
***
دارم آماده میشوم که به محل کار بروم. همسرم سفارش کرده که لباسهای بیشتری بپوشم تا مبادا سرما بخورم.
پنیسیلین دیگر رویم اثر ندارد. یاد امروز صبح میافتم که آقای مسن همسایهمان که بعد از برگشت به خانه لباسهایش کمی گلی شده بود، داد میزد: این گل و لای برفا گند زد به تموم لباسام. هنوز در فکر مرد مسن همسایهمان هستم که صدای بچه همسایه طبقه دیگر میآید. از این که امروز به مدرسه نمیرود خوشحال نیست.
با مادرش بلند بلند حرف میزند و میگوید: امروز ما کلاس موسیقی داشتیم این برف مسخره باعث شد نرم سر کلاس. خندهام میگیرد.
برایم پیامکی میآید دوستم پیامک زده: من از موجودات فضایی میترسم، چون هیچ موجودی برای کمک به موجودات بیگانه این همه راه تو فضا ول نمیچرخه! بدون وقفه پاکش میکنم و برای همه دوستانم پیامک میزنم: برف نو! برف نو! سلام، سلام، باز هم ببار و بنشین، خوش نشستهای بر بام.
مهدی نورعلیشاهی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفت و گوی اختصاصی «جامجم» با سید ابراهیم محمد الدیلمی، سفیر یمن در تهران تشریح شد