بدبینی وی به مجلس با دعوتنکردن نمایندگان به شرکت در مراسم تاجگذاری آشکار شد. این بیاعتنایی که نخستین اقدام از یک رشته بیاعتناییهای شاه به مجلس بود، بشدت نفرت نمایندگان را برانگیخت و خشم ایشان با امتناع وزرای مسئول از حضور در مجلس و پاسخگویی به پرسشهای مطروحه افزون شد؛ زیرا طبق قانون مشروطه، گرچه وزرا از سوی شاه منصوب میشدند، اما در برابر مجلس مسئول بودند و بدون رضایت و اجازه مجلس نباید هیچ مالیاتی وضع و هیچگونه مخارجی تحمیل و هیچ وام یا امتیاز خارجی اعطا شود. اکنون نهتنها وزرای مسئول از حضور در مجلس پرهیز میکردند، که موضوع یک وام تازه 400 هزار پوندی از روسیه و انگلیس به نسبت مساوی و شرایطی که هرگز عملی نشد، کماکان مطرح بود.
طرح این وام از سوی روسیه تهیه و به تصویب انگلستان رسیده بود، در حالی که شاه بیتوجه به سعادت ایران فقط بهدنبال اکتساب این پول بود، اما در آخرین لحظه، مجلسی که دربار و مقامات سلطنتی آن را به حساب نمیآوردند به نجات کشور برخاست و مطلقا از تصویب این قرارداد که روحانیون از سر عقل و وطندوستی دوراندیشانه آن را محکوم کرده و فروش نهایی استقلال ایران خواندند، خودداری ورزیدند.
نمایندگان مجلس شورای ملی پیش شرط و قوانینی مانند: 1) ممانعت از اخذ هرگونه وام جدید از انگلیس و روس 2) تثبیت میزان حقوق شاه 3) تاسیس بانک ملی 4) لغو عرف «مداخل» یا سودهای نا منظم و غیرمشروع خاصه در وصول مالیاتها 5) قانون رهایی از شر بلژیکیها و دیگر بیگانگان را تصویب کردند تا شاه و وزرا ملزم به اجرا باشند.
اما شاه و وزرا به هیچیک از قوانین توجه نکردند و باعث شورش مردم اصفهان، شیراز، تبریز و در راس آن گیلان شدند. رهبری مردم تبریز از سوی ستارخان اداره میشد که توانستند محموله عظیم سلاحی که برای شاه ارسال میشد، ضبط و مصادره کنند.
مجلس ملی به دستور محمدعلیشاه به توپ بسته شد و بساط مشروطیت به دست عمال دربار و سرکردگان روسی قزاق در هم پیچیده شد. پس از گلوله باران مجلس و برافتادن حکومت ملی و به دنبال جنبشهای انقلابی آذربایجان و گیلان اشتراک مساعی میان ملیون ایران و احزاب به وجود آمد.
نهضت در پایتخت از رشت شروع شد؛ جایی که ملیون از سوی شمار قابل توجهی از قفقازیها تقویت میشدند. پس از مدتی به تهران خبر رسید که ارتش شمال یا ارتش رشت، به قزوین رسیده و در آنجا جنگ در جریان است و ملیون شهر را در تصرف دارند.
همزمان با تدارک لشکرکشی به تهران، انقلابیان گیلانی گروه مخصوصی را به سرپرستی «پانف» به سمت شرق و به استرآباد برای کمک به انقلابیان استرآبادی فرستادند. اخبار در مورد لشکرکشی فداییان گیلانی از شمال و بختیاریها از جنوب به تهران سبب اعتلای حرکت انقلابی در تالش و دیگر مناطق ایران شد.
مردم گیلان توسط تقیزاده و میرزا کریمخان رشتی رهبری میشدند؛ ارتباط گیلانیان مشروطهطلب با تقیزاده از سال 1325 ق شروع میشود و با موضوع وصول پول از ظلالسلطان در رشت خاتمه میپذیرد. در آن ایام، تقیزاده یکی از محبوبترین رجال مشروطهطلب ایران برای آزادیخواهان و هموطنان گیلانی او بود.
میرزا کریمخان در قیام گیلان سهمی اصلی داشت و فرد متفکر آن واقعه بود؛ به هر تقدیر، هرچه بر قوای محمدعلیشاه و حکومت مستبدین تهران افزوده میشد، مقاومت ولایات گیلان و آذربایجان و اصفهان نیز بیشتر میشد.
مجاهدین غیور گیلان در تهران به محمدعلی شاه حمله بردند و با کمک مجلس ملی توانستند محمدعلیشاه را از پادشاهی خلع و پسرش احمد را بر تخت سلطنت بنشانند.
ندا فراهانی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد