جام جم سرا: زن به محض نشستن روی صندلی دادگاه، بی اختیار درد دلش را شروع می کند و می گوید: آقای قاضی، به دادم برسید. لطفا شما به من بگویید که با این اوضاع، چطور می توانم به زندگی ادامه بدهم.
زن که در حال صحبت کردن، مدام از کیفش مستنداتی را بیرون می آورد و به قاضی نشان می دهد، ادامه می دهد: همسرم کار آزاد دارد و درآمدش هم بد نیست. با این که تقریبا ماهی یک میلیون درآمد دارد اما به من و ۳ فرزندش خرجی نمی دهد. شوهرم ۲ سالی هست که مدام به من پیشنهاد می دهد که بیا از هم طلاق بگیریم و جدا شویم. اما من راضی به طلاق نبودم و نیستم. شوهرم بعد از این که متوجه شد من راضی به طلاق نیستم به کتک زدن من روی آورد.
قاضی در ادامه از زن می پرسد آیا مدرکی هم دارید که ثابت کند مورد ضرب و جرح قرار گرفته اید. زن نامه پزشکی قانونی در این باره را به قاضی نشان می دهد و می گوید: اوایل امسال بود که همسرم یک روز صبح از خانه بیرون رفت و برنگشت. به هر بیمارستان و پاسگاهی سر زدم تا او را پیدا کنم اما تا ۶ ماه از او خبری نشد. در آن روزها فقط و فقط با پول یارانه زندگی خودم و ۳ فرزندم را می گذراندم. بعد از ۶ ماه از رفتنش و در روزهایی که فکر می کردم باید خبر مرگش را برای من بیاورند، برگشت و گفت که با دوستانش به مسافرت رفته بوده است!
زن در حالی که یک برگه اجاره نامه را روی میز قاضی می گذارد، ادامه می دهد: بعد از این که از سفر برگشت، کارت بانکی را که یارانه خانواده مان به آن واریز می شد به زور از من گرفت و گفت که فقط به طلاق فکر کن. در این ایام که مدت اجاره خانه مان تمام شده بود، من با یک خیریه صحبت کردم تا برای من و فرزندانم به عنوان یک زن بدسرپرست، خانه ای را اجاره کنند. از وقتی خیریه برای من و بچه هایم خانه ای را رهن کرد، همسرم هم به خانه ما می آید ولی خبری از خرجی دادن، نیست. البته بعضی مواقع و بعد از یک دعوای مفصل، شاید ۵کیلو برنج بخرد و برای خوراکمان بیاورد که از گرسنگی نمیریم.
با آرام گرفتن زن، قاضی از مرد می خواهد که دلایل این رفتار نامناسب و خرجی ندادن را توضیح دهد. مرد هم که تا این لحظه هیچ تلاشی برای صحبت کردن و دفاع از خود نکرده بود، می گوید: من از اول با این ازدواج مخالف بودم ولی به اصرار خانواده ها با همسرم ازدواج کردم. از همان روزهای ابتدایی زندگی مان هیچ علاقه ای به همسرم نداشتم و با توجه به اجباری بودن ازدواج مان، هیچ تلاشی برای پیشرفت در زندگی نکردم. یک بار در همان زمان عقد، تصمیم به طلاق گرفتم که با دخالت اطرافیان منصرف شدم. اطرافیان تنها راه حل مشکل ما را بچه دار شدن می دانستند و بارها از ما خواستند که با بچه دار شدن مشکل مان را حل کنیم؛ بنابراین بعد از یک سال از شروع زندگی، بچه اول مان به دنیا آمد.مرد که انگار حوصله صحبت کردن ندارد، ادامه می دهد: بعد از به دنیا آمدن بچه اول مان، مقداری به زندگی علاقه مند شدم اما در کمتر از ۲ هفته باز مشکلات مان شروع شد تا حدی که حوصله دیدن همسرم را نداشتم. بارها از همسرم خواسته ام که با طلاق موافقت کند و مهریه اش را هم بگیرد تا هر دو نفرمان از بقیه زندگی مان بهره ببریم ولی او موافقت نمی کرد. حالا بعد از ۱۸ سال، با ۳ فرزند هنوز نمی توانم به این زندگی بی هدف ادامه بدهم.کاش حداقل قبل از بچه دار شدن مشکلاتمان را حل می کردیم.قاضی در حالی که آخرین اظهارات زوج را در پرونده درج می کند، می گوید که منتظر رای دادگاه باشید...
محمدرضا نوربخش، کارشناس و مشاور خانواده معتقد است یکی از عیب های مهم برخی زوج های جوان این است که زمانی به فکر حل مشکلات شان می افتند که دیگر خیلی دیر شده است. در حالت منطقی، با بروز هر مشکل جدید، زوج ها باید به فکر رفع آن بیفتند. زوج های جوان باید قبل از این که مشکلات شان روی هم تلنبار و آن قدر حاد شود که تصمیم به طلاق بگیرند، به فکر رفع و حل آن ها بیفتند.برای حل مشکلات، دختر و پسرها باید قبل از ازدواج با مهارت های زندگی مثل ارتباط موثر و مدیریت مالی آشنا باشند و به آن ها عمل کنند. پس اگر زوجی در دوران عقد احساس کردند که با هم مشکل اساسی دارند باید به یک مشاور مجرب مراجعه کنند تا درباره ادامه زندگی شان تصمیم بهتری بگیرند.
این کارشناس افزود: دختر و پسرها باید قبل از ازدواج، ویژگی های شخصیتی خودشان را به درستی بشناسند و ویژگی های شخصیتی همسرشان را هم بررسی کنند و ببینند که ویژگی های شخصیتی شان به هم می خورد یا نه. بعد از ازدواج هم، زوج ها باید با یک شناخت کافی و آگاهی از روحیات یکدیگر، به فکر فرزندآوری بیفتند.
نوربخش درباره اهمیت علاقه در زندگی مشترک افزود: عشق و علاقه به تنهایی باعث موفقیت یک زندگی نمی شود اما علاقه یکی از شرط های اصلی برای دوام یک زندگی است. خیلی از زوج هایی که برای مشاوره طلاق به من مراجعه کرده اند، اعتراف می کنند که اصلا هیچ علاقه ای به هم نداشتند و به دلایلی مثل مسائل مالی یا اصرار خانواده ها با هم ازدواج کرده اند. دختر و پسرها بدانند که بعد از شناخت صحیح از یکدیگر و آگاهی از وضعیت خانواده های شان، علاقه تاثیر زیادی در تداوم زندگی آنان دارد.
حالا اگر زوج هایی هستند که مدتی از زندگی شان گذشته و احساس می کنند به هم علاقه ندارند، توصیه می شود که با هم صحبت کنند و هر کدام شان از ملاک های شان برای همسر ایده آل شان، صحبت کنند.
اگر زن و شوهری به این صحبت ها به خوبی گوش دهند و بتوانند خودشان را به آن ایده آل ها نزدیک کنند، به احتمال زیاد بین شان علاقه ایجاد خواهد شد. البته گاهی هم زن و شوهر از یکدیگر توقعات بی جایی دارند که این باورهای نادرست باید اصلاح شود. زوج های جوان نباید هیچ گاه فراموش کنند که زندگی دست خوش تغییرات و مشکلات است و هر مرد و زنی قطعا در زندگی با هم اختلاف هایی دارند که این تفاوت سلیقه ها طبیعی است و همیشه نشان دهنده انتخاب اشتباه همسر نیست.|خراسان|مجید حسین زاده
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد