غرض نشان دادن خندههای پی در پی رییسجمهور و وزیر ارشاد در واکنش به شعر طنز خوانده شده بود که البته برای خودم هم جالب بود و حتما برای ملت که میدیدند مسئولان رده بالای آنها از سعه صدر برخوردارند و واکنش خوبی در برابر شنیدن طنز انتقادی ـ اما ادبی و محترمانه ـ دارند.
چون دوستان زیادی که آن شعرخوانی در مقابل رییسجمهور و وزیر ارشاد را دیده بودند، خواهان داشتن آن شعر شدند؛ بد ندیدم که در همین ستون ثابت و تابلو خودمان، بزنیم آن را منعکس کنیم.
این قدرها حق به گردن این ستون 10 ساله داریم. فلذا بفرمایید شعر!....
یک هنرمند فاقد مسکن
رفت روزی وزارت ارشاد
چون دم در رسید، با خود گفت
میروم تو، هر آنچه بادا باد
نوک بینیّ خود گرفت و برفت
راست پیش وزیر و صاف اِستاد
گفت: «در روز اول خلقت
که خدا این جهان نمود آباد،
چون به مستضعفین زمین بخشید
اسم این جانب از قلم افتاد
حال البته با کمی تأخیر
من به خدمت رسیدهام دلشاد
تا مگر قطعهای زمین بخشید
بروم منزلی کنم ایجاد»
گفت با وی وزیر با لبخند:
«بنده از دیدن شمایم شاد
چون هنرمند قدر میبیند
باید الحق به صدر بنشیناد
مینویسم زمین به اسم الآن
میدهم خدمت شما استاد»
آنگه از قطعه هنرمندان
قطعهای هم به شخص ایشان داد
رضا رفیع
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد