گاهی تنبلی ما تا آنجا پیش میرود که در شرایط بغرنج هم حس و حال یک اعتراض زبانی ساده را هم نداریم و انتظار داریم دیگری یا دیگرانی پیدا شوند و اعتراض ما از حنجره آنها مطرح شود و ما را از آن وضع خلاصی دهد نه این که خود بهدنبال خلاصیمان باشیم.
ما گاهی بخشی از یک روز یا حتی بخشی از یک هفته یا ماه را خراب میکنیم به این امید که اگر آن کار را به فردا موکول کنیم در فرصت و مجال و حوصله بهتری به سرانجام خواهد رسید. حتی اگر بخت با ما یار باشد و آن خواسته انجام شود، اما نمیتوان خسارات ذهنی و روانی ناشی از این تنبلیها را نادیده گرفت.
دکتر عباس کمرهای، روانشناس در گفتوگو با «جامجم» در پاسخ به این پرسش که اگر بخواهیم تعریفی اجمالی از پدیده تنبلی یا اهمالکاری به دست آوریم چه نکاتی برجسته خواهد بود، میگوید: از نظر روانشناسی «اهمالکاری» یعنی به آینده محول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفتهایم. اما این واژه نزد افراد مختلف، معانی متفاوتی دارد و برداشت مختلفی از آن میشود. من شش وجه را ذکر میکنم. این که شما بدون علت کاری را به تأخیر میاندازید. شما نتایج نامطلوب «به تعویق انداختن» کار را درنظر میگیرید. شما با وجود آگاهی به زیانهای اهمالکاری، کارتان را به تعویق میاندازید. شما از اینکه عادت به اهمالکاری دارید، خودتان را سرزنش میکنید. شما ناخودآگاه به اهمالکاری خود ادامه میدهید و سرانجام این که شما از اینکه کارتان را بهموقع انجام نمیدهید، ناراحت هستید.
وی با اشاره به این که وجوه مختلف «اهمالکاری» و به «تعویق انداختن» کارها، عمدتا در این قالبها میگنجد، تصریح میکند: البته این قالبها از جهت قدرت تأثیرگذاری در یک رده نیستند. بعضی در حد طبیعی قرار دارد و ممکن است حتی در بهتر ارائه دادن آن کار نیز به شما کمک کند، اما بهطور کلی، به تعویق انداختن کار، رفتاری ناپسند و ناراحتکننده است که پیامدهای ناخوشایندی دربر دارد و هرگز نمیتوان از تأخیر در کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنها دفاع کرد.
اهمالکاری به هر نحوی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که بتدریج در وجود انسان به صورت عادت در میآید. پس با آن مبارزه کنید، زیرا پیامدهای به تأخیر انداختن کارها برای خود شخص نیز رنجآور است و احساسی که از آن تأخیر در او ایجاد میشود، علاوه بر زیانهای پیشبینی شده و نشده شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد.
اما آیا کسانی را میتوانیم پیدا کنیم که در همه ماهها، روزها و هفتههای سال بیآنکه احساس رخوت و تنبلی داشته باشند مسئولیتهایشان را بیهیچ کم و کاست انجام بدهند؛ کسانی که وقتی خطی میکشند هیچ نقطه چین و گسستی در خطوطی که ترسیم میکنند، نباشد؟
«اهمالکاری» به هر نحوی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که بتدریج در وجود انسان به صورت عادت در میآید. پس با آن مبارزه کنید، زیرا پیامدهای به تأخیر انداختن کارها برای خود شخص نیز رنجآور است و احساسی که از آن تأخیر در او ایجاد میشود، شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد. |
دکتر کمرهای میگوید متأسفانه این عادت نزد بیشتر مردم رایج است و بسیار نادرند کسانی که دچار این بیماری نباشند. ما عادت داریم برای خطاهای خود از جمله تأخیر در کارها به عذر و بهانه و منطقی جلوه دادن آن روی بیاوریم. در نتیجه با این کارخود، به تجدید و تقویت آنها کمک میکنیم. وقتی برای به تعویق انداختن و تنبلی در کارهای خود عذر و بهانه میآورید، در حقیقت آن را امری موجه جلوه میدهید و عواقب آن را از یاد میبرید. گاهی به زشتی عادتی که پیدا کردهاید، میاندیشید و از اینرو نزد وجدان خود شرمنده میشوید این احساس خوبی است که میتواند شما را از ادامه روش قبلی بازدارد. ولی این کلیت ندارد. در حالت اول یعنی احساس شرمندگی و ناخوشایندی که براساس سهلانگاری در شخص ایجاد میشود، ممکن است بتدریج فرد را به دوری و پرهیز از ادامه این رفتار تشویق کند؛ در حالی که بیتفاوتی درباره آن قطعا فرد را به ادامه این رفتار سوق میدهد.
تنبلی را در صورت این سه مولفه ببینید
این روانشناس، پدیده تنبلی یا اهمالکاری را در سه وجه مختلف «خود شکوفایی»، «حفظ موقعیت شخصی» و «احساس بیمسئولیتی نسبت به دیگران» قابل بررسی میداند و میافزاید: خودشکوفایی با خصوصیات فرد و هدفهایی که در زندگی دنبال میکند، ارتباط دارد، مثلا خانمی به مردی علاقهمند است یا برعکس، آن خانم یا آقا با این که دوست دارند ابراز علاقه کنند و طرف مقابل را نسبت به احساسشان آگاه کنند، اما عملا در این ابراز ناتوانند و همه تلاشهای خود را در این مورد به کار نمیبندند و از مشاورههای دیگران هم بهرهای نمیبرند، بنابراین با یک ناکامی و احساس بد مواجه میشوند.
دومین مولفه، «حفظ موقعیت شخصی» است. این مولفه به تمام فعالیتهایی اطلاق میشود که فرد برای زندگی خود به کار میبرد. همه وظایف شغلی و شخصی او بهمنظور آن که از زندگی خود هرچه بیشتر لذت ببرد در این تعریف قرار میگیرد. بهعنوان مثال در انجام تکالیف درسی خود تنبلی میکنید. باکسی قول و قرار میگذارید و سرموقع حاضر نمیشوید، در نتیجه برنامه او را بهم میزنید، بنابراین تأخیر شما در ارتباط دوستانه شما اثر ناخوشایندی برجای میگذارد که شما باعث آن شدهاید وقتی دوستی اینرا به شما گوشزد میکند شما به اظهارات او توجه نمیکنید، ناراحت میشوید و ناراحتی خود را بروز میدهید.
اما سومین مولفه «احساس مسئولیت نداشتن درباره دیگران» است. در کارتان احساس مسئولیت نمیکنید و در زندگی بتدریج دوستانتان را از دست میدهید. شما بهعنوان کسی که همیشه کارهایش را با تأخیر انجام میدهد، معرفی شدهاید ولی به آن توجهی ندارید. اگر کسی شما را تنبل خطاب کند ناراحت میشوید چون نسبت به رفتار خود حساسیت پیدا کردهاید. خود را به خاطر همین رفتار نکوهیده سرزنش میکنید ولی نمیخواهید به دیگران حق بدهید که از رفتار شما اظهار شکایت و نارضایتی کنند. بنابراین نداشتن مسئولیت باعث میشود شما به نصایح دوستان گوش نداده، در نتیجه بتدریج آنها را از دست میدهید.
نسخه پیچی برای خشکاندن ریشههای تنبلی
از دیدگاه دکتر کمرهای به عقب انداختن کارها از سه ناراحتی منشأ میگیرد: اول، احساس خودکم بینی، دوم، اشتیاق درلذت جویی کوتاه مدت و دست آخر اهمالکاری ناشی از دشمنی. بهطور نسبی هرکسی در مواقعی احساس خودکم بینی میکند. یعنی شخصیت خود را درجایگاهی پایینتر از آنچه هست میبیند و از این جهت دچار ناراحتی میشود یا اعتماد به نفس خود را از دست میدهد. احساس بیارزشی میکند، این احساس از آن جهت در شخص ایجاد میشود که: هرکس دوست دارد کارش را هرچه بهتر و کاملتر انجام دهد، اعتماد و محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند و با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه میگیرد غلبه ورزد.
مهم است که ما به این حس خودکمبینی فائق بیاییم، بهدلیل این که وقتی کسی خود را دست کم میگیرد طبیعی است که بهدنبال آن به اهمالکاری کشیده میشود. وقتی کسی خود را فردی بیدست و پا تصور میکند و از این جهت احساس خودکمبینی دارد با این طرز فکر نمیتواند از تواناییها و تجربههایش استفاده کند. از سوی دیگر قضاوت برمبنای چند مورد رفتار مطلوب یا نامطلوب نمیتواند ملاک ارزشمندی یا بیهودگی شما بهشمار آید.
وی در این رابطه تصریح میکند: راهحل منطقی آن است که در درک از خویشتن راه تعادل پیش بگیرید نه زیاد به خود باور داشته باشید و نه خود را دست کم بگیرید.قضاوت شما درباره خودتان نباید خارج از تعادل و انصاف باشد. پس رفتارتان را به طور منطقی ارزیابی کنید و استعدادهای ذاتیتان را از یاد نبرید. اصول رفتاری و خصوصیات اخلاقی را بدون قید و شرط قبول کنید. عاقلانه و مثبت عمل کنید و از منفیبافی بپرهیزید. به ارزشهای اجتماعی اهمیت بدهید. به نظرات خود و دیگران در باورها تفاوت قائل شوید و با روشهای منطقی قضاوت کنید. در زندگیتان روشی را انتخاب کنید که به نفع و صلاح شما و جامعه باشد. به قضایا از زوایای مختلف بنگرید. از نگرش تکبعدی پرهیز کنید، در این صورت به تعادل راه پیدا خواهید کرد و در قضاوت خود کمتر دچار اشتباه خواهید شد. خودخواهیها را کنار بگذارید و به ناتواناییهایتان کمتر بیندیشید. در این صورت به بیشتر از آنچه در انتظارش بودهاید، دست خواهید یافت.
شکوفه شیبانی /جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد