ثغوری، نماینده دادستان تهران درباره کیفرخواست این پرونده میگوید:سالار، متهم ردیف اول پرونده جوانی به نام رحیم را یک سال قبل در جریان درگیری با ضربه چاقو به قتل رسانده است، در این درگیری دوست سالار که آرتین نام دارد نیز حضور داشت. طبق گفته متهمان در مرحله اول آرتین با مقتول درگیر شد و درمرحله دوم و بعد از اینکه سالار هم به آنها پیوست، نزاع بین سالار و رحیم درگرفت. سالار بعد از اینکه با رحیم (مقتول) درگیر شد،او را با ضربه چاقو به قتل رساند و سپس به اتفاق دوستانش فرار کرد. سالار چند روز بعد از بازداشت به قتل اعتراف کرد و جزئیات راهم شرح داد. او گفت قصد قتل نداشته و از اتفاقی که افتاده پشیمان است، اما در آن لحظه مجبور به فرار شده بود.
نماینده دادستان ادامه میدهد: اولیایدم درخواست قصاص کردهاند و من هم به عنوان نماینده دادستان با توجه به مستندات موجود در پرونده، درخواست صدور حکم قانونی برای متهم ردیف اول به اتهام قتل عمدی و برای متهم ردیف دوم به اتهام معاونت در قتل دارم. مستندات نیز به دادگاه ارائه شده است.
درخواست قصاص
پدر و مادر مقتول درخواست صدور حکم قصاص دادهاند. آنها میگویند پسرشان مقصر نبوده و گناهی نداشته است، اما سالار او را به قتل رسانده و متواری شده است.پدر مقتول میگوید: یکی دیگر از پسرانم هم در این درگیری حضور داشت. او میگوید از سالار و دوستش عذرخواهی کرد تا دعوا تمام شود، اما آنها به پسرانم حمله کردند. پسرم میگوید چاقو دست آرتین بود، البته او نحوه قتل را ندیده و فقط برادرش را دیده که غرق در خون روی زمین افتاده بود.بعد هم سالار و آرتین فرار کردند.
یکی دیگر از پسران این مرد در حادثه رانندگی جانش را از دست داده است، او میگوید: پسرم میخواست سر خاک برادرش برود که در جاده تصادف کرد.او از کشته شدن برادرش خیلی ناراحت بود. من چند پسر دارم که خیلی به هم وابستهاند. آنها نمیتوانند از هم جدا شوند و نبود یکیشان باعث شده زندگی همگی آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. سالار با این کار فقط پسرم را از بین نبرده، او همه اعضای خانواده مرا به قتل رسانده است. اصلا نمیتوانم این وضع را ادامه بدهم. تا زمانی که قاتل پسرم قصاص نشود، زندگی ما به حالت عادی برنمیگردد. این حرفهایی که میزنند فقط بهدلیل پایمال کردن خون پسرمن است. او جوان بسیار خوبی بود. فکر کاسبی و آیندهاش بود اگر خطایی کرده بود، میگفتم بچه من هم اشتباه کرده، اما پسرم اصلا کار بدی نکرده بود. چطور من باید بگذرم در حالی که بچهام بیگناه کشته شده است؟
او درباره تغییراتی که بعد از مرگ پسرش در زندگیشان ایجاد شده است، میگوید: بچههایم همگی خوب بودند. هرکدام به فعالیتی مشغول بودند و درآمدی داشتند، اما از وقتی یکی از پسرانم کشته شد و آن یکی هم در جاده تصادف کرد و فوت شد، همه چیز به هم خورد و زندگی همه ما تحت تاثیر قرار گرفت. زنم مریض شده و مدتهاست دارو میخورد و پسرانم هرکدام یکجور سختی میکشند. آن پسرم که شاهد ماجرا بود، میگوید سالار با برادرش (مقتول) درگیر بود و آرتین او را میزد. به هر حال من خواهان قصاص قاتل فرزندم هستم.
اعترافم دروغ بود
سالار متهم ردیف اول این پرونده است. او اتهام قتل را انکار میکند و مدعی است فریب خانواده دوستش را خورده و به دروغ به قتل اعتراف کرده است. او میگوید: روز حادثه قرار شد با آرتین به یکی از شهرستانهای اطراف تهران برویم. او با دختری در ارتباط بود که خانهاش در آن شهرستان بود و میخواست او را به خانهاش برساند. قرار شد من هم بروم تا آرتین موقع برگشت تنها نباشد. وقتی سوار ماشین شدیم، آرتین گفت پول ندارد. گفتم من در خانه پول دارم و قرار شد با هم به خانه ما برویم و پول برداریم. آنها مرا مقابل در خانه پیاده کردند. من هم پول برداشتم و برگشتم. آن موقع دیدم آرتین خیلی ناراحت است و دوستش هم بشدت عصبی بود. علت را پرسیدم که گفتند چند پسر به آنها متلک گفتهاند. گفتم اینها بچهمحلهای من هستند، من خودم با آنها صحبت میکنم. جلو رفتم تا با مقتول صحبت کنم که او یکدفعه به من حمله کرد و مرا به زمین کوبید. من چاقویی نداشتم. آرتین به کمک من آمد و من یکدفعه مقتول را غرق در خون دیدم. بلند شدیم و فرار کردیم. در ماشین دختر بیچاره خیلی ترسیده بود و گریه میکرد. در راه آرتین پیاده شد و چاقو را جایی دفن کرد. بعد به خانه ما رفتیم و آنجا کمی آرام شدیم بعد هم دختر را به خانه خواهرش رساندیم. برادر آرتین با او تماس گرفت و گفت به ویلای شمال بروید و حالا نیایید بازداشت میشوید.
این متهم دلایل زیادی برای بیگناهی خودش مطرح میکند: درگیری به من ربطی نداشت. دختر مورد علاقه من که اذیت نشده بود، چاقو هم دست من نبود و لباسهای من هم خونی نبود. حالا چطور آرتین مدعی است من مرتکب قتل شدهام؟ اگر من آدم کشته بودم، چرا باید آرتین تصمیم به فرار میگرفت. او خودش هم ترسیده بود و التماس میکرد از تهران برویم. وقتی خانه ما بودیم، آن دختر به آرتین گفت خون بالاخره پای تو را میگیرد برو خودت را معرفی کن اما آرتین همه چیز را گردن من انداخت.
سالار میگوید: من متاهل هستم. زن بسیار خوبی دارم که هنوز هم در این وضع پای من نشسته است. من در حق او بدی کردم. آن موقع به شیشه اعتیاد داشتم و هر روز مقدار زیادی شیشه میکشیدم و خیلی رفیقبازی میکردم. وقتی بازداشت شدم، معتاد بودم و فشار زیادی به خاطر اعتیاد به من وارد میشد. از یک طرف خماری و از طرف دیگر شرایطی که در خانوادهام به وجود آمده بود مرا اذیت میکرد. نزدیک به 25 روز از این حادثه گذشته بود و من اعتراف نکرده بودم، چون قاتل نبودم. بعد از این مدت پدرو برادر آرتین گفتند تو اعتراف کن؛ چون ناموس ما در خطراست. برادر آرتین گفت میخواهند خواهرم را بازداشت کنند، آبرویمان جلوی دامادمان میرود و او را طلاق میدهد خواهش میکنم این کار را بکن. ما رضایت گرفتیم و دیه را هم پرداخت کردیم. اینطوری در کمتر از یک سال تو را بیرون میآوریم. من هم به خاطر فشار شدیدی که تحمل میکردم، تصمیم گرفتم این کار را بکنم و اعتراف کردم اما بعد مشخص شد آنها به من دروغ گفتهاند.
متهم ادامه میدهد: من پای رفاقت با آرتین ماندم اما او مرا گول زد و حالا هم میخواهد مرا بالای چوبه دار بفرستد. حالا که اعتیادم را ترک کردهام و همه چیز عادی شده، تصمیم گرفتهام واقعیت را بگویم. این درست نیست که مرا متهم میکند. خودش قبول دارد که کفشهایش خونی بوده اگر من مرتکب قتل شده بودم، باید لباس و کفش من خونی میشد نه او. آرتین حاضر نیست آن دختر را به دادگاه معرفی کند؛ چون میترسد او واقعیت را بگوید.
او درباره شاهدانی که در محل حادثه بودند، میگوید: هیچکدام از آنها ندیدند که ضربه را من زده باشم. حتی برادر مقتول که در درگیری بود هم ندیده که من ضارب باشم؛ چون به گفته خودش برای آوردن وسیله دفاعی رفته بود و وقتی برگشت، جسد برادرش را دید. من اشتباه بزرگی کردم با آرتین همراه شدم. او از دوستی من سوءاستفاده کرد. خانوادهام را به هم ریخت. زن جوانم حالا در خانه تنها مانده است. آرتین به خاطر هیچکدام از این کارها عذاب وجدان ندارد و ناراحت نیست. او نمیخواهد واقعیت را بگوید و فقط به فکر این است که خودش رها شود. اگر من قصاص شوم هم دچار عذاب وجدان نمیشود. امیدوارم آن دختر جوان پیدا شود و واقعیت را بگوید تا من هم از این گرفتاری رها شوم و دوباره به زندگی برگردم. من حاضرم تاوان جرم خودم را بدهم، اما جرم کسی دیگر را به گردن نخواهم گرفت.
آرتین حرفهای دوستش را قبول ندارد و میگوید این سالار بود که متهم را به قتل رساند. تناقضگویی این دو سبب شده رسیدگی به پرونده همچنان ادامه داشته باشد. / ضمیمه تپش
مرجان لقایی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد