در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
وقتی درباره هر موضوعی حرف میزند به ریشه آن میپردازد و سعی میکند همه چیز را عمقی بررسی کند و از سالهای دور تا امروز آن را در ذهنش مرور کند و بعد دربارهاش حرف بزند.
شاید قبل از گفتوگو فکر میکردم پای بهار که به میان بیاید با انصافی به خاطرههای شادیبخش و گاه خندهدار سالهای دور او میرویم، اما ماجرا جور دیگری پیش رفت و هر چه من او را به سمت خاطرهها سوق دادم او باز هم به روزگار حضور پررنگ حاجیفیروز و عمونوروز در خیابانهای تهران سفر کرد.
«بهار» ظاهرش یک کلمه ساده است، اما هزاران دگرگونی کوچک و بزرگ را در خود دارد. این واژه بظاهر ساده پر از دگرگونی برای شما چه مفهومیدارد؟
بهار برای همه شیرین و پر از خاطرات شادیبخش کوچک و بزرگ است، اما اگر بخواهیم بهار را در یک مفهوم گسترده بررسی کنیم باید بگویم بهار انقلاب و تحول طبیعت است. این تحول آنقدر بزرگ بوده که در جامعه از دیرباز تا امروز بزرگترین نوید تغییر محسوب میشده و مردم را هم برای آمدنش با خود متحد و همراه میکرده است. این تحول همان طور که گفتیم همیشه با شادی همراه بوده و عمونوروز و حاجیفیروز هم نماد این شادی بودهاند.
عمونوروز و حاجیفیروز چند ساله هستند؟
این دو شخصیت نمایشی عمر درازی دارند و از ابتدای دوران ساسانیان به خیابانها میآمدهاند و نمایش اجرا میکردهاند.
پس میتوانیم بگوییم تئاتر خیابانی هم عمر طولانی در ایران دارد؟
بله. این دو شخصیت به روستاها و محلهها میرفتند و مثلا اگر کدخدای روستایی خسیس بود او را در نمایش خود نشان میدادند و تاثیرات اجتماعیشان را به این شکل نشان میدادند.
شما از دیدن حاجیفیروز و عمونوروز در خیابانها لذت میبرید؟
بله مسلما لذت میبرم و دوست دارم این سنتهای زیبای ایرانی حفظ شود. بگذاریم حاجی فیروزها توی خیابانهای شهر بچرخند و این سنت را حفظ کنند.
گفتید بهار وقتی میآمده اتحاد هم ایجاد میکرده، در این مورد هم کمیتوضیح دهید.
بهار با همه رنگارنگیاش در فرهنگ ایران باستان مفهوم یکرنگی دارد. مردم با هم متحد میشدند و تمام آیینهای مربوط به نوروز را انجام میدادند. مردم جشن پاکسازی طبیعت داشتند و تمام خاشاک و زبالهها را جمع میکردند و میسوزاندند. مردم ما از زمان قدیم خودشان فکر طبیعت بودند و آن زمان که هنوز شهرداری وجود نداشته به شکل خودجوش کار شهرداری را انجام میدادند و کوچه و بازار را نظافت میکردند.
مردم با دوغاب دیوارها را سفید میکردند و همگام با تحول طبیعت همه چیز را نو میکردند. خانهتکانی حسابی انجام میدادند و علاوه بر آن دلهایشان را هم خانهتکانی میکردند. کدورتها را از میان میبردند و پاکسازی درونی و بیرونی همراه با هم انجام میشده است.
شما هم دلتان را خانهتکانی میکنید؟
من هر روز روح و دلم را خانهتکانی میکنم و نمیگذارم چیزی از بیرون دلم را سیاه کند. خودمان باید دلمان را پاک کنیم. من همیشه سعی میکنم طی سال بین من و دیگران اصلا ناراحتی ایجاد نشود. اگر کسی هم با دیگری کدورتی دارد، میروم آشتیشان میدهم. باید به خنده و شادی و مهربانی فکر کرد.
پس اگر با کسی قهر کردیم حتما شما را خبر کنیم.
(با خنده) اگر پیش آمد خبر کنید، اما امیدوارم همه هر روز دلشان را خانهتکانی کنند و کدورت و قهری در دلشان نماند.
خود شما تا حالا عمونوروز، یا حاجی فیروز شدید؟
من هر روز روح و دلم را خانهتکانی میکنم و نمیگذارم چیزی از بیرون دلم را سیاه کند. خودمان باید دلمان را پاک کنیم. من همیشه سعی میکنم طی سال بین من و دیگران اصلا ناراحتی ایجاد نشود |
بله. زیاد. ما داریم سعی میکنیم این فرهنگ تئاتری را به نسلهای بعد انتقال دهیم. در همین ماه در تالار هنر نمایشی را اجرا کردیم به نام «مبارک و طلسم شاهزاده» و در آن سیاهبازی را وارد کار کودک و نوجوان کردیم. چون ما همیشه میگوییم تئاتر را باید از کودکی به بچهها یاد داد. ما هم فکر کردیم این نسل باید با تئاتر سنتیمان آشنا شود و پیامهای مهم این فرهنگ به نسلهای بعد منتقل شود.
در این نمایش من خودم به شکل حاجیفیروز میآیم و درباره خوشیها و اتفاقات خوب برای بچهها میخوانم و آنها را به سالن نمایش میبرم:
ارباب خودم تو باش خندون
هیچ کسی رو از خودت نرنجون...
البته پیش از این هم 18 سال پیش نقش حاجیفیروز را بازی کرده بودم.
راستی چه خبر از عبدلی و اوستا؟ دلتان برای عبدلی تنگ نمیشود؟
سری آخر عبدلی و اوستا را سال 88 در برنامه صبحگاهی شبکه تهران اجرا کردیم و سالهای 89 و 90 و نیمه اول 91 هم آن را در شبکه جامجم اجرا کردیم. حالا هم صبحهای جمعه در رادیو اجرایش میکنیم. اما هر قدر هم با او باشم باز دلم برایش تنگ میشود.
همانطور که میدانید عبدلی و اوستا برگرفته از نمایشهای اصیل ایرانی بوده و به روز شده همان نقش سیاه است. سیاه همیشه یک آدم چشمپاک و راستگوست که بهدنبال حقیقت است و تحت هیچ شرایطی دروغ نمیگوید. ما شخصیت عبدلی را از روی او بازسازی کردهایم.
چون در مقاطعی میدیدیم که نمیشود نمایشهای سیاهبازی را انجام داد و برای مردم ایجاد شبهاتی میکند، آمدیم این شخصیت سیاه را به روز و صورت او را سفید کردیم و لباس روز به او پوشاندیم، یعنی در حقیقت «مبارک» نمایشهای سیاهبازی را به «عبدلی» تبدیل کردیم و «ارباب» نمایشهای سیاهبازی به «اوستا» تبدیل شد.
اصلا چه شد که سراغ نمایش آمدید؟
از سن شش سالگی کار نمایش را شروع کردم. قبل از اینکه به مدرسه بروم، به مدرسه برادرم میرفتم و در آنجا نقش بچههای شیطان را بازی میکردم. در دوران دبستان یکی از فعالترین نفرات نمایشی مدرسه بودم. در دبیرستان و در جشنوارههای مختلف شرکت میکردم. سال 1350 کار حرفهای خودم را آغاز کردم. در بیشتر کارهایی که در آن حضور داشتهام، نویسنده و کارگردان خودم بودهام و خیلی بندرت در کارهای دیگران بازی کردهام.
تنها کتابی که در ایران در مورد سیاهبازی به چاپ رسید، مربوط به من است با عنوان «سیاهبازی از نگاه یک سیاهباز» که در واقع در این کتاب به تاریخچه سیاهبازی پرداختهام و بهترین شگردهای سیاهبازی را من در این کتاب بررسی کردهام. این کتاب حدود 13-12 سال پیش چاپ شده است. جدیدترین کتابمان در مورد سیاهبازی کتاب «نمایشهای زنانه ایران» است که من به اتفاق همسرم مدت شش سال روی آن کار کردیم.
اگر مسئولان بگویند میخواهند به انتخاب خودتان به شما عیدی بدهند چه چیزی درخواست میکنید؟
میگویم یک ساختمان قدیمی را به ما بدهند تا گروههای نمایش شادیآور را راه بیندازیم و فضایی برای آموزش این نوع تئاتر داشته باشیم و سالن برای اجرای این آثار داشته باشیم. ما هم قول میدهیم همیشه در ایام عید نمایشهای شادیآور روی صحنه ببریم.
خودتان هم عیدی میدهید؟
بله.
چه چیزی؟
همه بچهها پول دوست دارند، من هم به بعضیها پول میدهم و به بعضیها کتاب. البته خود ما هم بچه بودیم دوست داشتیم پول عیدی بگیریم.
بــه بـزرگترها عیدی نمیدهید؟
چطور مگر؟
اگر عیدی میدهید ما هم به شما سری بزنیم.
(باخنده) بفرمایید. قدمتان روی چشم.
بــزرگـواریــد شــما. امیدواریم سـالهای آینـده روزهـایشـادی بـرای تئاترهای شادیآور باشد و شما و همکارانتان روزهای خوبی را تجربه کنید.
ممنونم و من هم عید نوروز را به شما و همه مردم تبریک میگویم. امیدوارم مثل نارنج سر سفره هفت سین بدون رنج باشید.
زینب مرتضاییفرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد