1ـ در سوابق مربیگری کواچ افتخارات ولاسکو دیده نمیشود.این اولین خطر برای مربیای است که جانشین ولاسکو در تیم ملی شده است. کواچ باید در ابتدای راه هدایت تیم ملی را فرصت ببیند نه تهدید. در ایتالیا وقتی تیم ملی دو بازی را به میزبان پرقدرتش باخت، هواداران والیبال به خاطره خودشان رجوع کردند. جایی که همه ما بعد از یک اتفاق بد به جستجو در آن مشغول میشویم و سعی میکنیم اتفاقات خوب را به خاطر بیاوریم. مقایسه تیم ملی ولاسکو با تیمی که در اختیار کواچ قرار گرفت، کار خیلیها بعد از دو بازی با ایتالیا شد اما فلسفه مربیگری نکات دیگری را برای مربیان ترسیم میکند مانند عنصر زمان. به مربی در کنار امکانات باید زمان داده شود. کواچ به ایران رسید و سفر و مسابقه را آغاز کرد بنابراین رشد تیمی در جریان مسافرتها و مسابقهها به کندی پیش میرود، بویژه برای بازیکنان ایرانی که عاطفیاند و دور از خانواده مشکلات دیگری برای آنها در جریان سفرهای طولانی مدت به وجود میآید. با این حال نه دو بازی را که ایران به ایتالیا باخت و نه از دو مسابقهای که یک بار ملیپوشان از پس برزیل قدرتمند برآمدند در هیچ کدام ازاین عرصهها نباید کار کواچ را به گونهای نقد کرد که موفقیت در برزیل نهایت انتظاری است که والیبال ایران از این مربی صرب دارد. بنابراین بدون تعمیم دادن یک برد به کل حضور مربی خارجی باید منتظر ماند و روند بازیهای تیم ایران را در کوران رقابتهای لیگ جهانی ارزیابی کرد. فلسفه مربیگری کواچ، تعیین اولویتهای او و اهدافی که والیبال ایران با این مربی در نظر دارد بیشک آن نیست که با یک بازی بتوان به آن رسید، چون این دیدگاه از منظر دیگر میتواند تبعاتی منفی برای والیبال ایران داشته باشد.
2ـ جمعه و یکشنبه دو بازی خانگی با برزیل عیار تیم ملی والیبال را بیشترنشان میدهد؛ تیمی که تجربه موفق فلسفه مربیگری ولاسکو را پشت سر گذاشت و اینک در آستانه مسیری تازه با مربی صرب خود فلسفه و اهداف جدیدی را بنا نهاده است. چهار بازی با یک برد برای خارج شدن از زیر سایه نام مربی بزرگی مانند ولاسکو خوب است.
بردن برزیل در خانهاش، اعتماد به نفس زیادی به ملیپوشان داده است و در واقع آنها بعد از رفتن ولاسکو خود را متکی به داشتههای خود و مربی تازه وارد میبینند. ملیپوشان والیبال باید نگاه جهانی را به تواناییهای خود بعد از ولاسکو تغییر میدادند. این نگرانی زمانی که ولاسکو پدیده رقابتهای لیگ جهانی را ترک کرده بود به وجود آمد و این که سرنوشت پدیده در جام بیست و پنجم چه خواهد شد ذهن و روح بازیکنان را پر کرده بود. این نگاه البته محصول رویکرد نتیجه است اما وقتی بازیکنان بدانند در سایه تلاش میتوانند با قدرتهای والیبال جهان برابری کنند، از فعالیتهای خود لذت برده و حتی شاهد پیروزیهای شگفتانگیز برابر برترین تیمهای جهان میشوند. کواچ پس از بازی با برزیل نگاه بازیکنان را به این سمت هدایت کرد.
فلسفه ولاسکو نیز چنین بود. او در بحران تیم ملی وقتی در عرصه جهانی به تیمها میباخت جملات کوتاه و در عین حال پرمعنا را مطرح میکرد که نشان از آشنایی این مربی از روانشناسی ورزش داشت. شاید به همین دلیل بود که حتی بازیکنان تیم ملی این مربی را یک روانشناس بزرگ میدانستند و حتی منتقدان سرسختش در ایران ولاسکو را به دلیل مدیریت انگیزههای روانی بازیکنان تیمش میستودند.
آرامسازی سریع و انرژی دهی ولاسکو در جریان و بعد از مسابقه بینظیر بود. همان گونه که کواچ انگار ایــــن روزها به نحوی دارد کارهای ولاسکو را در مقیاس دیگر تکرار میکند. ایران با کواچ دو بازی را در تهران میزبان است و به جنبههای حمایتی درون تیمی باید نکات تازهای اضافه کرد که یکی بازی برابر تماشاگران ایرانی است.
سرمربی صرب والیبال ایران از این توانمندی هم میخواهد در کنار دیگر ظرفیتهای والیبال ایران استفاده کند. والیبال با دو بار حضور در لیگ جهانی به قلب مردم نفوذ کرده است و آنها این ورزش را دوست دارند. در فلسفه مربیگری ولاسکو مردم جایگاه خاصی داشتند و دیری نپایید که سرمربی کنونی آرژانتین با این فلسفه در دلهای ایرانیان جا باز کرد. اینک نوبت به کواچ رسیده تا در کنار همه آنچه تاکنون در ساختاربندی و تدوین استراتژیهای تیم ملی والیبال ایران به کار برده، راهی نیز برای رسیدن به قلبها پیدا کند.
محمد رضاپور
گروه ورزش
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد