در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
کابوس او قدرت گرفتن مجدد مخالفان بود و این ترس و واهمه، او را هر روز بیشتر از دیروز به سمت سرکوب نیروهای مخالف و به وجود آوردن جو رعب و وحشت در جامعه سوق میداد. تبعید دائمی دکتر مصدق به احمدآباد، اعدام دکتر فاطمی و سران فداییان اسلام را باید در همین راستا مورد بررسی قرار داد، اما با تمام این اقدامات باز او احساس خلأ اطلاعاتی میکرد و آرام و قرار نداشت. در این زمان بود که کارشناسان آمریکایی به کمک شاه آمده و به او پیشنهاد تشکیل دو سازمان اطلاعات خارجی و امنیت داخلی را به مانند سیا و اف.بی.آی دادند اما شاه با ایجاد فقط یک سازمان موافقت کرد. هسته اولیه این سازمان در فرمانداری نظامی تهران شکل گرفت و یازدهم مهر 1335 خبر آن در مطبوعات به چاپ رسید. چندی بعد لایحه تشکیل آن که «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» نامیده میشد و بعدها ساواک نام گرفت از سوی دولت و با توجه به اطمینان بیشتر شاه به اهالی مجلس سنا برای آنان ارسال شد تا بدون مقاومتی آن را تصویب کنند اما داستان به همان سادگی که شاه تصور میکرد، پیش نرفت.
دهم بهمن 1335 قانون تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دستور کار سنا قرار گرفت. مطابق معمول پس از قرائت متن لایحه از نمایندگان خواسته شد اگر با متن مشکلی دارند آن را ابراز کنند، در این هنگام سناتور خواجهنوری در پشت تریبون قرار گرفت و این قانون را ظالمانهترین قانون دولت خواند. وی با اشاره به ظلم و ستمهایی که از سوی مأموران نظامی با استفاده از این قانون صورت خواهد گرفت، آن را موجب محروم شدن مردم از تمام حقوق دموکراتیک دانست.
پس از این سخنان عباسقلی گلشائیان، وزیر دادگستری وقت، ضمن ردّ گفتههای خواجهنوری این لایحه را ترکیبی هماهنگ از قوانین گذشته لقب داد. سپهبد امیراحمدی نیز در دفاع از لایحه دولت دلیل طرح آن را حوادث ناگوار سالهای گذشته بویژه دوران دولت دکتر مصدق که باعث سلب امنیت کشور شده بود، عنوان کرد و یادآور شد که تشکیل ساواک برای جلوگیری از تکرار این حوادث است.
پس از سخنان امیراحمدی، سناتور خواجهنوری بار دیگر تریبون را در اختیار گرفت و در مخالفت با لایحه شعر زیر را که آشکار کننده نیت اصلی رژیم از تشکیل ساواک بود، قرائت کرد:
شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
ولیکن عاقبت گرگم تو بودی
البته تنها خواجهنوری نبود که در مخالفت با این لایحه سخن گفت، سناتور جمال امامی، نیز پس از قرائت این شعر تریبون را در اختیار گرفت و با اشاره به سخنان امیراحمدی، قانون تشکیل ساواک را عاملی برای بروز حوادث ذکر کرد و گفت: «امروز باید تمام کوششمان را بکنیم که مردم را راضی نگه داریم، توی سر مردم نزنیم، تا وقتی که مردم تخطی نکردند با آنان برخورد نکنیم، همه میدانیم که مردم ایران سرشتشان این است که خطاکار نیستند، ولی وقتی کارد به استخوانشان رسید جنب و جوش میکنند، کارد را به استخوانشان نرسانید.»
سرلشکر وثوق، وزیر جنگ وقت هم به دفاع از لایحه پرداخت. او نیز که پس از جمال امامی به ابراز نظر پرداخت، تشکیل ساواک را اقدامی برای اجتماع فعالیت دستگاههای مختلف امنیتی ـ اطلاعاتی مانند رکن 2 ارتش و دایره سیاسی شهربانی عنوان کرد.
پس از این سخنان بود که لایحه مذکور، به رای گذاشته شد و با وجود مخالفتهای اشاره شده در شور اول به تصویب رسید. این لایحه برای طی کردن روند اداری به کمیسیون شماره یک سنا رفت و سپس در شور دوم مطرح شد. خواجهنوری باردیگر با لایحه مخالفت کرد و آن را بدتر و شدیدتر از حکومت نظامی دانست. او در ضمن سخنان خود به نکته جالبی اشاره کرد و آن اینکه لایحه مذکور از پشتیبانی قوی برخوردار است. خواجهنوری راست میگفت. شاه این قانون را دیکته کرده بود و خود نیز بیصبرانه منتظر تصویب آن بود. بنابراین قانون تشکیل ساواک با اکثریت آرا به تصویب سناتورها رسید و پس از آن در بیست و سوم اسفند همان سال اهالی مجلس شورای ملی نیز آن را تائید کردند تا ساواک به صورت رسمی از شانزدهم فروردین 1336 به ریاست تیمور بختیار، فعالیت خود را شروع کند.
منابع:
1 ـ حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، 1380، ج اول.
2 ـ محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، نشر علم، 1372، ج 2.
3 ـ تقی نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378.
الهام پارسایی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد