اگر به رنجها و مشکلاتی که این روزها بر مردم غزه و دیگر فلسطینیهای ساکن در اراضی اشغالی میرود نگاه کنیم، میتوان تا حدودی به فلسفه برخورد خشونتآمیز صهیونیستها علیه فلسطینیان پی برد. گرچه این خشونتها برای چند دهه است علیه فلسطینیها ادامه دارد، اما این روند از آغاز سال 2014 شدت بیشتر و تازهتری به خود گرفته است. برای درک بهتر اتفاقات کنونی، بهتر است نگاهی گذرا به سیر تحولات چند ماه گذشته در فلسطین و اراضی اشغالی داشت.
شکست مذاکرات سازش و دولت وحدت ملی فلسطین
جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا اواخر سال 2013 و اوایل 2014 به روند مذاکرات سازش میان فلسطینیها و اسرائیلیها بسیار امیدوار بود. دیدارهای مختلف میان تزیپی لیونی و صائب عریقات، نمایندگان دو طرف در این مذاکرات، مقامات واشنگتن را به حصول توافق خوشبین کرده بود، اما همانطور که پیشبینی میشد این بار نیز همچون دفعات گذشته، این مذاکرات به بن بست خورد. عامل اصلی به شکست رسیدن این مذاکرات نیز کاملا مشخص بود؛ ادامه شهرکسازیهای رژیم صهیونیستی.
پس از شکست این مذاکرات، مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین روندی را آغاز کردند که به هیچ وجه به مذاق صهیونیستها خوش نیامد. اواسط اردیبهشت بود که فتح و حماس پس از هفت سال جدایی، توافقنامه آشتی را در غزه امضا کردند و مقرر شد طی یک ماه تلاش برای تشکیل دولت وحدت ملی آغاز شود.
در نهایت دوازدهم خرداد، شهر رامالله در کرانه باختری رود اردن، شاهد تحولی بزرگ در وحدت ملی فلسطینیها و اعلام تشکیل دولت برآمده از وفاق فتح و حماس بود. همانطور که انتظار میرفت این اقدام با واکنش شدید صهیونیستها روبهرو شد. آنها ابتدا از جامعه جهانی خواستند این دولت را به رسمیت نشناسد. البته خبر تشکیل دولت وحدت ملی با استقبال گسترده کشورهای اروپایی و سازمانهای بینالمللی روبهرو شد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی سپس تهدید کرد که دولت جدید فلسطینی را تحریم، اموال آن را بلوکه و همکاریهای امنیتی با آن را قطع خواهد کرد. در واکنش به این تهدیدها، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان تاکید کرد: فلسطینیها برای وفاق خود اهمیتی بزرگ قائل هستند و به باجخواهی اسرائیلیها تن نخواهند داد. صهیونیستها برای تحت فشار قرار دادن فلسطینیها، دست به اقدامات عملی نیز زدند و یک هفته پس از اعلام تشکیل دولت وحدت ملی، طرح ساخت 1500واحد مسکونی در شهرکهای صهیونیستنشین در قدس و کرانه باختری را با وجود تاکید جامعه جهانی مبنی بر غیر قانونی بودن ساخت آنها، تصویب کردند.
علاوه بر این اقدامات، نیروهای صهیونیست هر چند روز یکبار، مواضعی را در نوار غزه مورد اصابت موشکهای خود قرار میدادند، اما اوایل تیر اتفاقی افتاد که آغازگر موج جدید و شدید خشونتها بود.
ربایش 3 اسرائیلی؛ بهانه صهیونیستها برای خشونت بیشتر
سه جوان اسرائیلی ساکن در کرانه باختری، به طرز مشکوکی ربوده شدند. مقامات و نیروهای رژیم صهیونیستی همچون دفعات گذشته و بدون بررسی ابعاد این ماجرا، نیروهای مقاومت را مسئول این اقدام معرفی کردند و در حالی که کابینه رژیم صهیونیستی در مورد این اتفاق تحت فشار شدید داخلی قرار داشت، دست به بازداشت گسترده فلسطینیها زد.
در عرض کمتر از سه هفته نزدیک به 1500 فلسطینی دستگیر شدند که بنا به اعلام منابع خبری، نزدیک به 300 نفر از آنها را نوجوانان تشکیل میدادند. اراضی اشغالی هر روز شاهد تظاهرات گسترده فلسطینیها بود و در این میان برخی کارشناسان از وقوع انتفاضه سوم سخن میگفتند. در این میان و پس از گذشت سه هفته، جسد آن سه جوان ربوده شده در فاصله چند کیلومتری از محل سکونتشان پیدا شد. از این به بعد بود که خشونت نیروهای صهیونیست شدت بیشتری به خود گرفت. اولین نمونه از این خشونتها از سوی گروهی از شهرکنشینان افراطی انجام شد. این افراد محمد ابوخضیر، نوجوان شانزده ساله فلسطینی ساکن کرانه باختری را ربودند. جسد محمد سه روز بعد و در حالی که نیمی از آن سوخته بود در جنگلی نزدیکی محل سکونتش پیدا شد. تحقیقات نشان داد این افراد پس از ربودن محمد، او را زندهزنده سوزانده بودند. در حالی که انتقادهای بینالمللی نسبت به این اتفاق در حال افزایش بود، نیروهای اسرائیلی به بهانه دست داشتن حماس در ربودن آن سه جوان اسرائیلی و با هدف از بین بردن حماس، حملات گستردهای را علیه نوار غزه آغاز کردند.
آغاز حملات به مردم روزهدار
حملات جنگندههای صهیونیستی به نوار غزه در حالی آغاز شد که فقط چند روز از ماه مبارک رمضان گذشته بود. حال با گذشت بیش از دو هفته از آغاز این حملات، آنچه بیش از همه جلب توجه میکند نبود کودکان در خیابانهای شهر است. ساحل غزه که معمولا بعدازظهرها مملو از جمعیت بود، حالا کاملا آرام و ساکت شده است. پارک الازهر (در نزدیکی دانشگاهی به همین نام) و پارک بارسلونا که دو پارک مهم غزه است، این روزها هیچ بازدیدکنندهای را به خود نمیبیند.
طی این مدت، جنگندههای رژیم صهیونیستی نزدیک به 300 نقطه از نوار غزه را هدف قرار دادند که بر اثر آن بیش از 600 فلسطینی شهید و بیش از 4000 نفر زخمی شدهاند. فلسطینیها در واقع در حال تجربه همان روزهای جنگی هستند که سالهای 2009 ـ 2008 و 2012 مشاهده کردند. البته بر خلاف دفعات قبل، از پنجشنبه گذشته نیروهای اسرائیلی حمله زمینی خود را نیز به غزه آغاز کردهاند.
در مقابل این حملات، نیروهای مقاومت نیز اقدام به پرتاب موشک به سمت اراضی اشغالی کردهاند که تاکنون به اذعان خود صهیونیستها بیش از 15 سرباز اسرائیلی کشته شدهاند. البته بر خلاف اراضی اشغالی و شهرکهای صهیونیستنشین، هیچ پناهگاهی در غزه برای محافظت از جان مردم وجود ندارد و تنها سامانه هشدار، یک شلیک هشدار دهنده است. این اقدامات به این معناست که فلسطینیها باید طی 10 دقیقه خانه خود را ترک کنند تا از اصابت موشکها در امان باشند. البته منابع خبری گزارش کردهاند که این اقدامات هشداردهنده فقط محدود به روزهای نخست بود.
از سوی دیگر، در مقابل انتقادات بینالمللی و گروههای حقوق بشری بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفته به هیچ وجه در مقابل این انتقادات کوتاه نیامده و به حملات خود به غزه ادامه میدهد. زمانی متوجه شرایط سخت مردم غزه میشویم که بدانیم براساس گزارش سازمانهای بینالمللی، از 1.8 میلیون نفر ساکن غزه حدود 900 هزار نفر دسترسی به آب سالم ندارند، نزدیک به 50 هزار نفر آواره و حدود 150 هزار خانه یا به طور کامل تخریب یا با خساراتی جزئی روبهرو شده است. وضع آوارهها نیز چندان مطلوب نیست.
خط اصلی آبرسانی به اردوگاه پناهندگان الشاطی مورد اصابت موشک قرار گرفته و آسیبدیده است. این در حالی است که نزدیک به 50 درصد از سیستم فاضلاب شهری و همچنین چند مرکز درمانی، متحمل خساراتی شده است. همین موضوع باعث شده افراد آواره یا در خیابانها زندگی کنند یا به صورت دستهجمعی به خانه یکی از بستگانشان بروند؛ البته این موضوع هم خطرات خاص خود را دارد و ممکن است همان اتفاقی رخ دهد که برای خانواده تایسر البطش (رئیس پلیس غزه) افتاد؛ اصابت دو موشک به خانه وی باعث به شهادت رسیدن 18 نفر از اعضای خانواده او شد.
تداوم این حملات باعث شده تا سحرها و عصرهای رمضان امسال غزه هیچ شباهتی با سالهای گذشته نداشته باشد. بیشتر مغازهها و مراکز خرید بسته است و فقط عده کمی و آن هم در نزدیکی افطار در خیابانها دیده میشوند. در شب نیز به غیر از خبرنگاران و گروههای امدادی به سختی میتوان شهروند عادی را در خیابانهای تاریک و وحشت زده غزه مشاهده کرد.
اوج جنایت صهیونیستها زمانی مشخصتر میشود که پای صحبت افرادی همچون ابراهیم ابوخالص بنشینیم. ابراهیم سی و پنج ساله شغلش را به عنوان راننده آمبولانس در سال 2008 آغاز کرد و تاکنون شاهد سه عملیات نیروهای اسرائیلی علیه مناطق مختلف نوار غزه بوده است. او که این روزها در رفت و آمد دائم در خیابانهای شهر است، عقیده دارد تفاوتی میان این سه جنگ وجود دارد. وی در مصاحبه با الجزیره انگلیسی اظهار کرد: «سال 2008، ما با موشکهایی روبهرو بودیم که پس از اصابت به بدن، گوشت انسان را به تکههای بزرگ تقسیم میکرد و این موشکها تمام بدن را میسوزاند، اما در حملات چند هفته اخیر با موشکهایی مواجه هستیم که گوشت بدن را به تکههای بسیار کوچک تبدیل میکند و این نشان میدهد اسرائیلیها با گذر زمان میزان خشونت خود را افزایش دادهاند.»
گاهی اوقات ممکن است تصور انجام این جنایتها و فجایع از سوی صهیونیستها کار دشواری باشد، اما برای درک بهتر این حوادث بهتر است یک بار دیگر جمله نقل شده از موشه دایان را بخوانیم: «اسرائیل باید مانند یک سگ دیوانه باشد، آنقدر خطرناک که کسی نتواند مزاحمش شود.»
حسین خلیلی / گروه بینالملل
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد