تحقیقات اولیه نشان میداد جسد بشدت سوخته و نهتنها هویت جنازه نامشخص بود بلکه معلوم نبود قربانی زن است یا مرد. جسد به دستور بازپرس پرونده به پزشکی قانونی منتقل و قرار شد برای مشخص شدن هویت جسد آزمایش دی ان ای انجام شود.
شناسایی هویت
تحقیقات ادامه داشت تا این که پزشکی قانونی اعلام کرد، جسد متعلق به زنی جوان است. کارآگاهان بعد از مشخص شدن جنسیت مقتول، به بررسی پروندههای افراد مفقود شده پرداختند و فهمیدند مشخصات زنی ناپدید شده به نام ثریا با مشخصات مقتول همخوانی دارد. ثریا دو روز قبل از کشف جسد از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود.
اطلاعات موجود در پرونده نشان میداد شوهر ثریا موضوع ناپدید شدن این زن را به پلیس گزارش داده است. به همین دلیل مرد جوان برای تحقیقات به اداره آگاهی احضار شد. در ادامه با انجام آزمایشهای تخصصی ثابت شد استخوانهای سوخته متعلق به ثریاست. همسر مقتول که رضا نام دارد درباره ناپدید شدن همسرش به پلیس گفت: «ساعت سه بعدازظهر بود که ثریا خانه را ترک کرد. او میخواست برای کارهای کشاورزی نزد خانوادهاش در یکی از روستاهای اطراف برود. بعد از آن روز همسرم را ندیدم و در تماس با خانوادهاش، متوجه شدم ثریا به خانه پدریاش نرفته است. من هم نگران شدم و احتمال دادم برای او اتفاقی افتاده است. به همین دلیل موضوع را به پلیس خبر دادم.»
ردپای یک زن
با شناسایی هویت قربانی بررسیها برای رازگشایی از جنایت هولناک ادامه یافت تا این که کارآگاهان جنایی استان گیلان دریافتند قربانی با همسرش اختلاف داشت و آنها مدام با هم دعوا میکردند. از طرفی سرنخهایی از حضور زن دوم در زندگی رضا به دست آمد. کارآگاهان جنایی دریافتند خودروی رضا درست روز حادثه در نزدیکی محل کشف جسد پارک شده بود. وجود یک زن در زندگی مظنون پرونده، اختلافات شدید با همسر و تناقضگوییهای رضا و خودروی او در نزدیکی محل کشف جسد، احتمال جنایت توسط این مرد را قوت بخشید و رضا به عنوان نخستین مظنون پرونده بازداشت شد.
مرد جوان که ابتدا منکر جنایت بود، در نهایت لب به اعتراف گشود و به افسر پرونده قتل گفت:«مدتی قبل با زنی جوان آشنا شدم و ناخواسته به او دل سپردم و همین موضوع باعث شد رفتارم در خانه تغییر کند. ثریا که به ماجرا شک کرده بود بعد از مدتی متوجه حقیقت شد و این آغازی برای درگیریهای ما بود. ظهر روز حادثه بازهم با همسرم دعوایم شد. او فهمیده بود که زنی وارد زندگیام شده و به همین دلیل سر کوچکترین موضوعی دعوا راه میانداخت. آن روز گفت دیگر نمیتواند به این زندگی ادامه بدهد و میخواهد برای همیشه مرا ترک کند. بعد از آن هم شروع به جمعآوری وسایلش کرد. از کارهای او خسته شده بودم. به ثریا حق میدادم، من به او خیانت کرده بودم و او هم میخواست مرا ترک کند. آنقدر عصبانی شده بودم که ناگهان او را هل دادم. ثریا تعادلش را از دست داد و سرش محکم به میز عسلی خورد و زمین افتاد و بیهوش شد. به طرفش رفتم و هر چه او را صدا زدم، جواب نداد. او آن موقع نفس میکشید، اما بعد از چند ثانیه جان خود را از دست داد.»
مرد جوان ادامه داد: «خیلی ترسیده بودم. من قاتل همسرم بودم. باید کاری میکردم و جسد را از بین میبردم. به همین دلیل ملحفهای را دور جسد پیچیده و آن را داخل خودروی پژو 206 گذاشتم، لباسها و وسایلش را هم که جمع کرده بود تا با خود ببرد، کنار جنازه قرار دادم و به طرف خارج از شهر به راه افتادم. زمانی که به جاده رسیدم، کنار درهای توقف کردم. جسد همسرم را از دره به پایین پرت کردم. بعد هم لباسهایش را روی جنازه انداختم و مقداری برگ و شاخه درخت جمع کرده و آنها را هم روی جسد او گذاشتم و جنازه را آتش زدم و از محل دور شدم. از آنجا که میدانستم خیلی زود همه از ناپدید شدن ثریا باخبر خواهند شد و در این باره از من میپرسند با خودم گفتم بهتر است موضوع ناپدید شدن ثریا را به پلیس خبر دهم. این طوری کسی به من شک نمیکند و مسیر تحقیقات تغییر میکند.»
با اعتراف مرد جوان به جنایت، راز جسد سوخته در دره برملا شد. سرهنگ فلاح کریمی، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان میگوید: «متهم با اعتراف به قتل به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.»
مرجان همایونی
نظر کارشناس
دافعهها و جاذبههای یک رابطه
مهسا یارندی/ روانشناس
یکی از انگیزهها و دلایل همسرکشی چه در مورد زنان و چه در مورد مردان، خیانت است. خیانت دلایل مختلفی دارد، اما به طور کلی میتوان همه آنها را در دافعههای زندگی مشترک و جاذبههای رابطه جدید خلاصه کرد. به این معنی که زندگی مشترک بنا به هر دلیلی برای زن یا مرد دافعه ایجاد میکند. در این پرونده نیز رضا قطعا از زندگی مشترک خود احساس رضایت نمیکرد. به همین دلیل جذب رابطهای دیگر شد.
دافعه در زندگی مشترک وقتی پیش میآید که زن و شوهر نتوانند خواستهها و نیازهای یکدیگر را برآورده کنند. اگرچه اقتصاد در زندگی نقش اساسی دارد و در بسیاری از جرائم نیز دلیل عمده محسوب میشود، اما درخصوص نارضایتی از زندگی مشترک چندان نقشی ندارد و در این میان بیشتر مسائل عاطفی تاثیرگذار است. در بسیاری از موارد زن یا مرد درک درستی از نیازهای عاطفی طرف مقابل ندارند و گاه چنان درگیر روزمرگی میشوند که وجود چنین نیازهایی را به بوته فراموشی میسپارند. به همین سبب دختران و پسران جوان باید قبل از آن که زندگی مشترک را شروع کنند، به شناخت از هم برسند. البته این شناخت کلی و نسبی است.
روی دیگر قضیه، جاذبههای رابطه جدید است. این نوع جاذبهها عموما کاذب هستند. وقتی فردی از زندگی مشترک خود احساس نارضایتی کرد، به هر کورسوی امیدی که ممکن است بتواند او را به خواستههایش برساند، دل میبندد. روابطی که در چنین شرایطی شکل میگیرد قطعا هیجانی است و پس از مدتی به شکست میانجامد، اما گاه قبل از شکست شاهد وقوع جنایت هستیم. در این پرونده نیز رضا قبل از اینکه بفهمد زنی که با او آشنا شده برای زندگی مشترک و آیندهاش مناسب نیست، دست به همسرکشی زد. افرادی مانند رضا بشدت تحت تاثیر هیجانات خود هستند. از طرفی به دلیل اینکه باید پنهانکاری کنند اضطراب شدیدی را متحمل میشوند. درنتیجه احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرایانه در آنان زیاد است. رضا نیز در پی یک مشاجره دست به کاری زد که موجب مرگ همسرش شد. بنابراین ازدواج بر پایه شناخت گام اول در جهت پیشگیری از چنین قتلهایی است. همچنین افراد باید بتوانند هیجانهای کاذب را کنترل کنند. باید دانست اشخاص اگر از زندگی مشترک خود به هر دلیلی ناراضی هستند، قطعا جدایی بهتر از خیانت و جنایت است. (ضمیمه تپش)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد