اگر سوالی پرسیدند و مثلا معدل ثلث آخرمان را پرسیدند، باز با نگاه تائید مادر اجازه پاسخ داشتیم. بچه خوب، ساکت بود و سر به زیر و بیسر و صدا. مبصرها به هر دانشآموزی که بیشتر میتوانست دست به سینه بنشیند و سرش را پایین بگیرد، علامت مثبت میدادند و اسمش میرفت در فهرست خوبها. دوره پدرسالاری بود، موسم به دل عزیز بودن و به دیده خوار و خفیف ماندن. اساس تربیت بر مدار کوفتن بود. به کودک پر و بالی نمیدادند، حالش را میگرفتند تا پررو نشود؛ در مدرسه، در خانه و در اجتماع. در جشنها و عزاها غذای کودکان نصف دیگران بود؛ یک سیخ کوبیده فقط، بدون گوجه. بچهها باید در تهصف زنجیرزنی عزاداری میایستادند با یک زنجیر لاغر و تنک. لباس و کفش جزو میراث بود، از برادر و خواهر بزرگتر به کوچکترها ارث میرسید. مخلص کلام این که اگر اغراق نباشد، کودک یک شهروند درجه 2 در جامعه پدرسالار آن روزها بود. آن روزها که میگویم همین دهه 60 خودمان است، فکرتان به قاجاریه و افشاریه راه گم نکند مبادا. و چون بزرگ شدیم، همچنان همان کودک خجالتی و سرکوب شده بودیم؛ پای تخته دست و پایمان میلرزید، در جمع گلویمان خشک میشد و زبان چون سمباده به کام میچسبید، پشت تریبون صدایمان میلرزید و در زندگی درمانده بودیم و گدای حق مسلم خود.
این روزها اما ورق برگشته و دوره و زمانه عوض شده است. یک کودک چهارساله تمام خانواده را روی انگشتش میچرخاند. سازها کوک میکند هر روز برای خودش. بلبل زبان است. شیرینکاری میکند، ترش و شیرین میشود. حرفش خریدار و دررو دارد. از سبیل مهمان بالا میرود، میزبان را سرکوفت میزند بابت نداشتن میوه نوبرانه. کودک امروز راحت برای دیگران شعر میخواند، دکلمه میکند و قصه میبافد. او دیگر مانند اسلاف خود نمیپندارد که حرفزدن و ابراز وجود در جلوی بزرگتر بیاحترامی و دراز کردن پا فراتر از گلیم خویش است.
تاثیر اجتماع بر اعتماد به نفس فردی
برآیند میزان اعتماد به نفسی که تکتک افراد یک جامعه از آن برخوردارند، یک خودباوری و اعتماد به نفس عمومی و همگانی را شکل میدهد. این رابطه، معکوس نیز میتواند باشد؛ به آن معنا که اعتماد به نفس موجود و قابل مشاهده در سطح اجتماع روی اشخاص تاثیر مستقیم میگذارد و به نوعی در رفتار و گفتارشان انعکاس مییابد.
به اعتقاد یک جامعهشناس، حتی اعتماد به نفس فردی هم در اصل اجتماعی است و افراد از وقایع و رخدادهای صورت گرفته در اطراف خود مثل رقابتها، مسابقات، افتخارات و چشماندازی که نسبت به آینده وجود دارد، تاثیر گرفته و درجه خودباوری و اتکا به نفسشان بالا و پایین میشود.
صلاحالدین قادری، افتخارات و دستاوردهای بزرگ در طول تاریخ را از جمله عوامل موثر در ساختن اعتماد به نفس یک ملت بیان میکند و میگوید: هر ایرانی در هر کجای دنیا که زندگی کند به تاریخ کهن کشورش و وجود بنایی مثل تخت جمشید افتخار میکند و به خود میبالد.
به گفته وی شکست، سرخوردگی و احساس ناامنی نیز باعث زائلشدن حس اعتماد به نفس در افراد و در سطح جامعه میشود.
مهاجرت مغزها
قادری حتی بخشی از جریان مهاجرت مغزها از کشور را ناشی از پایین آمدن اعتماد به نفس عمومی میداند و میگوید: معمولا آن دسته از نخبگانی که از کشور مهاجرت میکنند، نبود چشماندازی روشن برای آینده را دلیل خروجشان میدانند؛ یعنی اعتمادسازی لازم برای این افراد صورت نگرفته است. اگر شرایطی فراهم شود که بتوانند بیشتر به جامعه خود اعتماد کنند و به عبارتی اعتماد به نفسشان احیا و تقویت شود، شانس ماندگاریشان در کشور هم بالا میرود.
این استاد دانشگاه، سطح اعتماد به نفس کنونی در جامعه را مثبت و امیدوارکننده ارزیابی میکند و میگوید: عموم جامعه یعنی کسانی که زندگی روزمره خود را دارند و خیلی در فضاهای روشنفکری نیستند و با درگیریهای ذهنی کمتری دست و پنجه نرم میکنند، از اعتماد به نفس متوسط رو به بالایی برخوردار هستند.
وی تاکید میکند: در جامعه امروزی ما بندرت افرادی یافت میشوند که خودشان را پایینتر از دیگران بدانند و احساس کنند که از عهده کاری برنمیآیند.
همه باید حرفشان را بزنند
قادری با انتقاد از این که در جامعه انگ و برچسب زدن به افراد زیاد شده است، یادآور میشود: اگر انسانها اجازه حرف زدن و ابراز وجود نداشته باشند، اعتماد به نفس خود را به مرور از دست خواهند داد و به یک یاس و ناامیدی میرسند.
این جامعهشناس توصیه میکند به همه کسانی که حرفی برای گفتن دارند براساس منطق جذب حداکثری و منطبق بر اصول و آرمانهای نظام اجازه صحبت و ابراز عقیده داده شود، چراکه ایجاد یک فضای آرام و کنترل شده گفتوگو حتی باعث دور شدن افراد از تندرویها و بیاعتمادیها میشود.
وی سوق جامعه به سوی خودمحوریها را از دیگر دلایل پایین آمدن اعتماد به نفس عمومی ذکر و بیان میکند: خودمحوریها گاهی چنان پررنگ و خطرناک میشود که فرد حاضر نیست هیچ حرف و یا حتی توصیه خلاف باب میل خود را بپذیرد، با این که میداند به آن نیاز دارد.
اعتماد به نفس، پررویی نیست
امروزه در میان گروهی از مردم، اعتماد به نفس با معضلی که در ادبیات عامیانه پررویی نامیده میشود در یک ردیف قرار میگیرد و حتی گاهی به اشتباه همان وقاحت پنداشته شده و به بیراهه میرود. به طور مثال برخی تصور میکنند نشانه برخورداری از اعتماد به نفس بالا، لزوما جوک تعریف کردن در میان یک جمع دوستانه یا آواز خواندن در یک میهمانی فامیلی و خانوادگی است. حاضرجواب بودن هم نشات گرفته از یک خودباوری تلقی میشود.
قادری این تصورات و گمانهای نادرست را ناشی از فقدان و خلأ یک فضای هنجاری مبتنی بر اصول و مفاهیم در حوزههای عمومی جامعه ذکر میکند و اظهار میدارد: اعتماد به نفس، عمل کردن در راستای تواناییها و توانمندیهای مثبت پذیرفته شده در اجتماع و در سطح عموم است، اما متاسفانه در ادبیات عامه ناهنجاریهایی مثل پردهدری، پررویی و وقاحت اعتماد به نفس تلقی میشود.
این عضو هیات مدیره انجمن جامعهشناسی ایران اضافه میکند: در جوامعی که فضای نقادی عمومی وجود ندارد، افراد شارلاتان با اعمال فشار و منتسب کردن خود به حوزههای قدرت، میدان را از انسانهای متخصص و توانمند میگیرند و برای خود یک اعتماد به نفس کاذب به وجود میآورند.
وی خلط مفهومی مسائل را مشکل دیگر جوامع اینچنینی میداند و بیان میکند: متاسفانه انسانها روی مسائلی که تعریف و شاخصه مشخصی درباره آنها وجود ندارد، یکسری تفسیرهای شخصی سوار میکنند و میپندارند باید درباره هر موضوعی بدون آن که از تخصص و آگاهی لازم برخوردار باشند، اظهارنظر کنند و این فرصتی به آدمهای فرصتطلب میدهد که برای تامین منافعشان، افراد کاربلد را کنار بزنند و به حاشیه برانند.
محسن محمدی / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد