توفیقی بعد از نمایش چند قسمت اول از اولین سریالش، مسیر انحرافی، کارگردانی موفق تلقی میشد اما با قرار گرفتن این سریال در سراشیبی، دور شدن این کارگردان از مسیر موفقیت، محتمل به نظر میرسید تا اینکه تهیهکنندهای مانند رامین عباسیزاده ـ که تولید سریالهایی چون «شمسالعماره» و «سقوط یک فرشته» را در کارنامه دارد ـ بر مبنای تلهفیلمهایی که توفیقی کارگردانی کرده، او را برای ساخت سریال «انقلاب زیبا» انتخاب کرد.
سریال انقلاب زیبا، یکی از جدیترین سریالهای معمایی تلویزیون است که در 13 قسمت، داستانی برآمده از تبعات شیوه عملکرد سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) را روایت میکند و زندگی یکی از اعضای این سازمان را در زمان کنونی به نمایش میگذارد.
کارگردان جوان این سریال، فعالیتهای حرفهای خود را سال 1374 با دستیاری کارگردانی در سینما و تلویزیون آغاز کرده است. توفیقی در تولید فیلمهای عاشق مترسک، باغهای کندلوس، به آهستگی و پوپک و مش ماشاالله بهعنوان دستیار کارگردان همکاری داشته و از فیلمهایی که او برای تلویزیون ساخته میتوان به آمادهباش، شرق بهشت، تا فردا، گور به گور و دسته بازندهها اشاره کرد.
توفیقی، کارگردانی اهل تعامل و همفکری است و احتمالا به همین دلیل، انقلاب زیبا بهعنوان دومین سریال این کارگردان، اثری قابل تامل از کار درآمده است. درباره این سریال، نگاهش به داستان انقلاب زیبا و طرحی که برای اجرای فیلمنامه حامد عنقا داشته با او گفتوگو کردهایم که میخوانید.
زمانی که سریال مسیر انحرافی نتوانست نظر مخاطب را جلب کند، شما بسیاری از ایرادهای آن را ناشی از آماده نبودن فیلمنامه دانستید. با توجه به سرنوشت این سریال به نظر میرسید هرگز کارگردانی سریالی که فیلمنامهاش آماده نباشد را نخواهید پذیرفت، اما این اتفاق دوباره رخ داده و شما در حالی کارگردانی انقلاب زیبا را آغاز کردید که تمامی فیلمنامه نوشته نشده بود. چه چیزی باعث شد یکبار دیگر این تجربه ناخوشایند را تکرار کنید؟
من این تجربه را تکرار نکردهام و تمایلی به تکرار آن هم نداشتهام، اما این اتفاقی است که در تلویزیون رخ میدهد و دست من نیست، اما تفاوتی که بین سریال انقلاب زیبا و سریال مسیر انحرافی وجود دارد این است که اینبار چارچوب و خط قصه از همان ابتدا کاملا مشخص بود و میدانستیم در هر قسمت قرار است چه اتفاقاتی بیفتد. شاید در آغاز جزئیات مشخص نبود، اما تکلیف ما روشن بود.
همین باعث شد کارگردانی این سریال را بپذیرید؟
نه فقط همین. طبیعی است قصه هم مرا جذب کرد. از طرفی میدانستم آقای عباسیزاده تهیهکنندهای نیست که ما را میان راه رها کند و خدا را شکر حدسم در اینباره درست بود. ایشان در تمام دوران تصویربرداری هم آماده شدن فیلمنامه را با جدیت پیگیری میکرد و هم به ما مشورت میداد. به عبارتی همکاری با ایشان این حسن را داشت که خیالمان آسوده باشد و بلاتکلیف نباشیم.
منظورتان از اینکه شما را رها نکرد چیست؟ مگر ممکن است تهیهکننده میان راه کار را رها کند؟
مساله پیگیر بودن تهیهکننده است؛ آن هم پیگری تهیهکنندهای که فیلمنامه را بشناسد و دغدغهاش فقط این نباشد که متن برسد، بلکه برایش درستی و کیفیت متن هم اهمیت داشته باشد. تسلطی که آقای عباسیزاده به فیلمنامه دارند، خیلی به ما کمک کرد. حتی در مواردی با هم جلسه میگذاشتیم و مشورت میکردیم و در مورد روند قصه و شخصیتپردازیها اشاراتی میکردند که خیلی کمککننده بود.
زمانی که فیلمنامه را خواندید و با یک اثر معمایی و پلیسی مواجه شدید، چه طراحی برای کارگردانی آن داشتید؟
از نظر من باید در این فیلمنامه دو شیوه اجرا پیاده میشد. قسمت اول سریال با یک مهمانی آغاز میشود و من برای این قسمت، از شیوهای در کارگردانی استفاده کردهام که متناسب باشد. از قسمت اول به بعد سریال کاملا ساختار معمایی به خود میگیرد و به همین دلیل برای ادامه سریال که ماجراها معمایی و پلیسی میشود، کمی شکل دکوپاژها را تغییر دادم و تلاش کردم ریتم تندتری ایجاد شود.
برای بخش معمایی و پلیسی چه طرحی داشتید و متن چقدر به شما کمک کرد؟
برای من مهم بود که در این بخش، سریال از ریتم خارج نشود و تصاویر در تناسب با نبض قصه و افت و خیزهای آن قرار داشته باشد. زمانی که شنیدم حامد عنقا نویسنده این سریال است، ناخودآگاه انرژی قابل توجهی در خودم احساس کردم، برای اینکه به نظرم فیلمنامههای حامد بسیار پرانرژی و پرتحرک است. قطعا فیلمنامه تا حد زیادی به کارگردان خط میدهد و مسیر را مشخص میکند و این اتفاق درباره نوشتههای حامد خیلی جدیتر رخ میداد، چون با اینکه متنها همزمان با فیلمبرداری به دستم میرسید، اما بسیار دقیق و کامل بود و از خواندن آن لذت میبردم. متنهای حامد چه به لحاظ دیالوگنویسی، چه از نظر قصه، جزو متنهایی است که یک کارگردان هرچند سال یکبار ممکن است فرصت ساخت آن را پیدا کند.
درباره نگارش متنها تعاملی با نویسنده داشتید یا او کار خودش را میکرد؟
تولید مثل یک رودخانه جاری است. بنابراین وقتی روند تولید آغاز میشود و من بهعنوان کارگردان با آن همراه میشوم، دیگر فرصت برای توجه به خیلی چیزها و تمرکز و تامل درباره آنها باقی نمیماند. به همین دلیل است که بسیاری اتفاقات، برنامهریزیها و تعاملات باید در زمان پیشتولید رخ بدهد، اما وقتی متن در زمان پیشتولید آماده نباشد، همه چیز به زمان تولید موکول میشود و آن وقت است که به دلیل قرار گرفتن در جریان تولید، تعاملات آنطور که باید صورت نمیگیرد، با این حال ما در طول کار با حضور حامد عنقا و آقای عباسیزاده جلساتی داشتیم که تکلیف خیلی چیزها در همین جلسات مشخص میشد.
یکی از خصوصیات سریال انقلاب زیبا، برشهای زمانی و رفت و برگشتهای آن به زمان حال و گذشته است. به نظر شما این ساختار برای خانوادهها که شبها دور هم و احتمالا نهچندان دقیق و متمرکز آن را تماشا میکنند، جذابیت دارد و باعث سردرگمی مخاطب نمیشود؟
این ساختار از روز اول برای فیلمنامه طراحی شده و سبکی است که نویسنده برای نگارش این قصه در نظر گرفته است. از نظر من که سازنده اثر هستم نهتنها نقطه ضعف محسوب نمیشود، بلکه آن را جذابتر هم میکند. ما با این برشهای زمانی، قصد گول زدن بیننده را نداریم، فقط شیوه روایتمان خطی نیست و مخاطب باید حواسش به شکست زمان و رفت و برگشتها باشد. درواقع ساختار داستان اینطور میطلبد و به نظرم با تدابیری که اندیشیده شده پیگیری روند داستان کار دشواری نیست.
در مصاحبههایی که از شما خواندم به این نتیجه رسیدم که به اثر قصهگو اعتقاد دارید و تکنیک با وجود اهمیتی که برایتان دارد در مرحله دوم قرار میگیرد. در سریال انقلاب زیبا شاهد بازیهایی با دوربین و ارائه نماهایی هستیم که گویی تکنیک برای شما از خود قصه مهمتر شده است. این اتفاقها برای کسب تجربههای تازهتر رخ داده یا دلیل دیگری دارد؟
همه این کارها کاملا به حس و حال اثر ربط دارد. درواقع هر سکانس خودش تعیین میکند که برای ساخت آن چهتکنیکی داشته باشیم و درباره شیوه اجرای آن هم ضمن تعاملی که با آقای گلسفیدی داشتیم، به نتیجه نهایی میرسیدیم. معمولا قبل از هر سکانسی با هم حرف میزدیم و بعد از تبادل نظراتمان آن را اجرا میکردیم.
قصد داشتید چه تاثیری بر مخاطب بگذارید؟
جذابیت بصری مد نظرمان بود، اما هر اقدامی در خدمت حس صحنه و برای انتقال درست این حس عملی میشد. اصلا نمیخواستیم تکنیک کار را به رخ بکشیم.
اما خیلی وقتها تکنیک کاملا مشهود است و بسیار به چشم میآید.
من چنین اعتقادی ندارم. به نظرم در هر سکانسی شاهد اجرای تکنیکهای ویژهای هستیم به این دلیل است که آن سکانس به تکنیک اجرا شده، نیاز داشته است. نیاز بود در برخی موارد دوربین از حالت نمای دید انسانی خارج شود یا همین طور درباره نماهای معمایی و پلیسی هم بسیاری تکنیکها در راستای ایجاد هیجان بوده که لازمه این نماهاست.
درباره انتخاب بازیگران صحبت کنید. مثلا آتیلا پسیانی پس از ایفای نقش جهان که همان ابتدای سریال «مدینه» از دنیا میرود، گزینه مناسبی برای این سریال و نقش جابر به نظر نمیرسد، چون مخاطب در اولین قسمت انقلاب زیبا هم میبیند که جابر به قتل میرسد!
ما دنبال بازیگری بودیم که خیلی خوب بتواند در قسمت اول کشته بشود. دیدیم آتیلا پسیانی خوب از پس این کار برمیآید، بنابراین انتخابش کردیم. از شوخی که بگذریم، واقعیت این است که ما قبل از اینکه بدانیم در سریال مدینه قرار است چه اتفاقی بیفتد، ایشان را برای نقش جابر انتخاب کرده بودیم. سریال مدینه هم همزمان با انقلاب زیبا ساخته میشد و ما اصلا در جریان نقش آقای پسیانی نبودیم تا اینکه یکی دو قسمت از سریال مدینه که پخش شد، برخی گفتند شباهتهایی در این زمینه هست، اما بعد از بررسی دقیقتر دیدیم واقعا شباهت زیادی بین دو سریال وجود ندارد و شخصیتها کاملا متفاوت هستند، همچنین اتفاقاتی که در مسیر دو سریال رخ میدهد نیز کاملا با هم تفاوت دارد.
انتخاب آزاده صمدی چطور اتفاق افتاد؟ به هر حال ایشان نقش اصلی سریال را به عهده دارد و حتما در انتخابشان به مواردی فکر کردهاید.
همه بازیگران سریال انقلاب زیبا را با مشورت با تهیهکننده، نویسنده و طراح گریم و حتی دستیارانم، انتخاب کردیم. انتخاب خانم صمدی هم به همین شیوه بود. من کارگردانی نیستم که در لحظه تصمیمی بگیرم و بعد پافشاری کنم. معمولا مشورت میکنم و نظر دوستان دیگر را هم میپرسم. سعی میکنم با تعامل به نتیجه برسم و از نظرات و دیدگاههای دیگران هم بهره بگیرم. درباره تکتک بازیگران سریال همین اتفاق افتاد و انتخاب تکتک آنها نتیجه توافق جمعی بود که نام بردم. خیلی از بازیگران سریال ممکن است انتخاب اول ما نبوده باشند، اما الآن بابت انتخاب تکتک آنها خوشحالم و از بازیهایشان رضایت دارم.
درباره ویژگیهای خانم صمدی نگفتید؟
شما که سریال را دیدهاید برداشتتان را بگویید.
به نظر من احتمالا فیزیک ایشان، نوع راه رفتن و برخوردهایشان، اقتدار و استقلال دختری در شرایط زیبا را تداعی میکرد و به همین دلیل انتخاب شده است.
بله درست است. صدا را به این مولفهها اضافه کنید و همینطور سن شخصیت که با سن و سال خانم صمدی تناسب دارد. لحن خانم صمدی از دیگر مشخصاتی بود که برایمان اهمیت داشت و درباره همه این موارد ضمن گپ و گفت به نتیجه رسیدیم.
یکی از ویژگیهای سریال لباسهای زیباست. این لباسها برای این نقش طراحی و دوخته شده یا متعلق به خانم صمدی است؟
همه لباسهای این نقش طراحی شده است.
گفتید در انتخاب بازیگر با طراح گریم مشورت میکردید. طراح گریم چه کمکهایی میتواند بکند و در کار شما چه تاثیری داشت؟
طراح گریم وقتی فیلمنامه را میخواند، از هر شخصیت تصویری در ذهن خود میسازد که ممکن است این تصویر به تصویری که من در ذهن دارم شبیه نباشد، اما حتما نظر طراح گریم بهعنوان یک متخصص میتواند بسیار کمککننده باشد. مثلا ممکن است در گام اول بازیگری را انتخاب کنیم که به لحاظ چهره خیلی به نقش نزدیک نباشد، ولی طراح گریم ایدههایی داشته باشد که بتواند هنرپیشه را به شخصیت مورد نظر کارگردان نزدیک کند.
در انقلاب زیبا مواردی بوده که بازیگری انتخاب کنید و طراح گریم خیلی موافق با انتخاب او نبوده باشد؟
بله و عکس این مساله هم بوده که طراح گریم پیشنهادهای خوبی برای نزدیک شدن بازیگر به نقش مورد نظر ارائه کرده باشد.
این سریال براساس نام و تیتراژ ابتدایی که تصاویری از زندان قصر را به نمایش میگذارد، اثری درباره انقلاب و شکنجههای ماموران ساواک است. فکر نمیکنید به این وجه قصه کمتر توجه شده و به اندازه کافی پررنگ نیست؟
درباره این وجه از قصه آنچه اهمیت دارد، اندازه و میزان نمایش آنها نیست، بلکه باید میزان تاثیرگذاری را مورد ارزیابی قرار داد. شاید در قسمتهای اول چیز زیادی از گذشته و این بخش از ماجرا نبینیم، اما در ادامه هم بر اندازه اطلاعاتی که درباره گذشته جابر ارائه میشود، افزوده خواهد شد و هم میزان تاثیرگذاری و تبعات رویدادهای آن دوران بیشتر به نمایش در خواهد آمد.
بخشهایی از قصه که نویسنده به گذشته برمیگردد و اشاراتی به دوران انقلاب و قبل از آن دارد، در بهترین و مناسبترین جاهای فیلمنامه گنجانده شده است و به لحاظ ساختاری کاملا به اندازه و متناسب طرحریزی شده است. یعنی هر جایی داستان ایجاب میکرده اطلاعاتی از گذشته در اختیار مخاطب قرار بگیرد، آن دوران به نمایش درآمده و تلاش کردهایم به جای افزایش حجم، تاثیرگذاری را افزایش بدهیم.
اینکه میگویید بازگشت به گذشته به لحاظ ساختاری متناسب طرحریزی شده منظورتان نوع توزیع این صحنهها در کل داستان است؟
نه، منظورم این است که پرداختن به گذشته براساس نیاز قصه بوده و نویسنده خود را ملزم نکرده با دلیل و بدون دلیل در هر قسمت از سریال نماهایی از گذشته را بگنجاند یا اگر در قسمت هفت این اتفاق نیفتاده حتما در قسمت هشتم آن را جبران کند، بلکه هر جا قصه طلب کرده و بازگشت به گذشته لازم و موثر بوده، این اتفاق افتاده است.
شما یک سریال کمدی ساختهاید و یک سریال جدی. کدام یکی از آنها برای شما جذابیت بیشتری داشت؟
اگر راستش را بخواهید، کمدی گونه مورد علاقه من نیست. داستانهای اجتماعی و ملودرام را بهگونههای دیگر ترجیح میدهم و به همین دلیل بعد از مسیر انحرافی سه سال صبر کردم و به پیشنهادهایی که ارائه میشد، نه گفتم تا به سریالی مانند انقلاب زیبا برسم.
یعنی در این سه سال فقط کارگردانی سریالهای کمدی به شما پیشنهاد میشد؟
نه همه پیشنهادها کمدی نبودند، برخی از آنها فیلمنامههای قوی و جذابی نداشتند که من ترجیح دادم کارگردانی آنها را نپذیرم.
با آقای عباسیزاده قبلا همکاری نداشتید. چطور شد شما را برای کارگردانی این سریال انتخاب کرد؟
انتخابم برای این کار، از نظر خودم اتفاق بسیار جالبی بود، چون برای اولین بار با تهیهکنندهای مواجه شدم که وقتی باهم جلسه داشتیم، فهمیدم تمام تلهفیلمهای مرا با دقت دیده است. او نهتنها کارهای مرا دیده بود، بلکه درباره تمام آنها تحلیل و نقد داشت. برای همین انتخاب من از طرف ایشان خیلی حس خوبی برایم ایجاد کرد، چون مطمئن شدم اتفاقی نبوده است.
فکر میکنم کارگردانی یک سریال همزمان با پخش آن برای شما تجربه جدیدی باشد. این تجربه چطور بود؟
نه خیلی. در سریال «نون و ریحون» که با آقای فرزاد موتمن کارگردانی را به عهده داشتم تا حدی این تجربه را به دست آوردم، ولی حالا همین تجربه را به شکل دیگری از سر میگذرانم.
چطور این مساله را مدیریت میکنید؟ فکر نمیکنید این شیوه به کارتان لطمه میزند؟
راستش را بخواهید اگر نتیجه کار خوب باشد و مردم دوست داشته باشند، کار شبانه روزی حتی میتواند لذت بخش هم باشد. تا اینجا من دارم از ساختن سریال انقلاب زیبا لذت میبرم.
دوست دارید فعالیتتان را بهعنوان کارگردان به تلویزیون و ساخت سریال معطوف کنید و در این زمینه جزو کارگردانهای جدی تلویزیون به حساب بیایید؟
دارم همین مسیر را طی میکنم و صبر کردم موقعیتهایی ایجاد شود که همین اتفاق برایم رخ بدهد. سریالسازی با فیلمسازی تفاوتهایی دارد. نمیخواهم از واژه قلق استفاده کنم، بهتر است بگویم شگردهایی دارد که دارم کمکم آنها را یاد میگیرم.
از انقلاب زیبا اینطور به نظر میرسد، خیلی هم با سرعت دارید یاد میگیرید.
بالاخره باید سریع پیش رفت. تلویزیون نمیتواند بارها به من مجال بدهد تا کمکم به یک کارگردان کاربلد تبدیل شوم.
با سرعتی که در پیش گرفتهاید و با توجه به تجربهاندوزی در گونههای مختلف و سریالسازی به شیوه پارتیزانی، به این نتیجه میرسم که انگار میخواهید پا بگذارید جای پای آقای سیروس مقدم!
نه. اینطوری نیست.
به نظرم حتی از نظر دکوپاژ و بازیهای تکنیکی هم به کارهای سیروس مقدم بیتوجه نبودهاید.
حرف شما را قبول ندارم. دوستانی که با من کار کردهاند میدانند جنس دکوپاژ کارهای من متعلق به خودم است و از کسی در این زمینه تبعیت نمیکنم، اما درباره کار کردن با سرعت و تحت فشار باید بگویم این اتفاقی است که برای همه ما پیش میآید، ما تعیینکننده نیستیم. هیچ کارگردانی دلش نمیخواهد اینطور با شتاب کار کند. شرایط باعث میشود ما مجبور شویم در دورهای به صورت شبانهروزی کار کنیم.
آقای عباسیزاده هرگز فشاری بر ما اعمال نکرده تا در ساخت سریال تعجیل کنیم. شرایطی ایجاد شد که مجبور به کار شبانهروزی شدیم. اول قرار بود سریال خرداد ماه پخش شود. ما هم تلاش کردیم سریال در این تاریخ آماده شود و بعد از آن زمزمههایی درباره پخش سریال در ماه مبارک رمضان وجود داشت تا اینکه در نهایت زمان پخش سریال به صورت قطعی مشخص شد و همین شرایط باعث شد ما خیلی سریع کار را پیش ببریم.
بعد از انقلاب زیبا سراغ چه آثاری میروید و فکر میکنید ادامه فعالیتتان در تلویزیون چگونه باشد؟
در انتخابهای بعدی در درجه اول به قصه و فیلمنامه که زیربنای کار است، توجه میکنم. سعی میکنم انتخاب درست داشته باشم و سراغ قصههای محکمتر و فیلمنامههای اصولیتر بروم.
فکر میکنید انقلاب زیبا بتواند این راه را برای شما هموار کند و بعد از این کارهای بیشتر و بهتری به شما پیشنهاد شود؟
امیدوارم این اتفاق بیفتد. موفقیت برای هر کسی شیرین و جذاب است. من همه تلاشم را کردهام و امیدوارم اینطور شود.
خود شما فکر میکنید انقلاب زیبا در کارنامه شما میتواند یک نقطه عطف باشد یا نه؟
من فکر میکنم ویژگیهایی که در فیلمنامه و ساختار این اثر هست، قابلیت آن را دارد که در کارنامه کاری من بهعنوان یک نقطه عطف و پایه موفقیت محسوب شود. این سریال یک داستان چندوجهی را روایت میکند که اصلا قابل پیشبینی نیست و این برای من یکی از جذابیتهای سریال است، اصلا نمیتوانید حدس بزنید چه اتفاقی قرار است در ادامه رخ بدهد و من بهعنوان کارگردان سعی کردم در خدمت جنس کار باشم و سریال را مبتنی بر همین ویژگی کارگردانی کنم. اینکه صحنه بعدی آرام خواهد بود یا پرتنش، اکشن خواهد بود یا عاشقانه اصلا قابل پیشبینی نیست و همه اینها باعث میشود سریال مورد توجه قرار بگیرد و اتفاقی که شما به آن اشاره کردید، رخ بدهد.
آذر مهاجر / جام جم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
پاسخ: نه، همون 13 قسمت درسته.