در صورتی که کارکرد دانشگاه فقط محدود به تحصیل و آموزش شود ـ مثل دورههای مجازی که در دانشگاهها برگزار میشود ـ خواسته و ناخواسته دانشجو از بسیاری مواهب تحصیل در نظام آموزش عالی محروم میشود و دیگر نباید انتظار داشت در چنین شرایطی، دانشجو از فرآیند اجتماعی شدن در دانشگاه بهرهای ببرد یا بتواند تعامل علمی درستی با همکلاسیاش داشته باشد.
وقتی دانشگاه فقط جای پاسکردن واحدهای درسی باشد، در آن صورت نهتنها دانشگاه دیگر آن کارکرد اجتماعی و فرهنگیاش را از دست میدهد، بلکه رفتهرفته جذابیت تحصیل در دانشگاه نیز برای بسیاری از دانشجویان کاهش پیدا میکند.
در روند دلسرد شدن از دانشگاه، نقش محیطهای آموزش عالی بسیار پررنگ است.
اگر نیمنگاهی به دانشگاههای ایران بیندازیم، میبینیم بسیاری از این محیطهای آموزش عالی، نه از محیط مساعدی برای یادگیری فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی برخوردار هستند و نه امکانات مناسبی برای ورزش و تفریح در اختیار دانشجویان گذاشته میشود.
این وضع در دانشگاههای پولی حادتر است و بسیاری از این دانشگاهها، شبیه آپارتمانهایی هستند که صرفا در هر طبقه، کلاسهای درس برگزار میشود و هیچگونه امکانات ورزشی یا فعالیتهای فرهنگی در این دانشگاهها وجود ندارد. حتی در بسیاری از دانشگاههای کشور، هیچ حیاط و محوطهای باز هم وجود ندارد و دانشجو باید چند سال متوالی در اتاقهای کسلکننده دانشگاهها، واحدهای درسیاش را بگذراند.
سالنهای نمایش، زمین و تجهیزات ورزشی، استخر، برگزاری نمایشگاهها و جشنوارههای مختلف فرهنگی، هنری و تفریحی، صحبتهایی بسیار عجیب و تعریف نشده در بسیاری از دانشگاههای کشور است.
حتی اگر از منظر آموزشی هم به بحث تجهیزات ورزشی و فعالیتهای فرهنگی در دانشگاهها نگاه کنیم، یک دانشجوی با نشاط که در فعالیتهای مختلف اجتماعی، هنری و فرهنگی در دانشگاهش شرکت میکند و همچنین از تجهیزات ورزشی و تفریحی در دانشگاهش نیز بهره میبرد، معمولا روحیه بهتر و نشاط بیشتری برای گذراندن ترمهای تحصیل دارد و نتایج بهتری در آزمونهای درسی به دست میآورد.
این روزها محیط بسیاری از دانشگاههای کشورهای توسعه یافته، شبیه شهری است که در آن انجام انواع و اقسام فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، هنری و علمی میسر است و حتی امکانات رفاهی در برخی از دانشگاههای این کشورها نیز به گونهای است که دانشجو میتواند همه نیازهای رفاهیاش را در محیط دانشگاه رفع کند.
اما در کشور ما شاهدیم که برخی واحدهای دانشگاهی، گاه ساختمانی دو طبقه را اجاره میکنند و با برپایی هشت کلاس درس در همان محیط کوچک، دانشجو را تا چهار سال در این محیط بسته، محصور میکنند. طبیعی است که با چنین اوصافی، صحبت از فعالیتهای فوق برنامه در چنین واحدهای دانشگاهی، بیشتر به سخنی طنز شباهت دارد.
سرانه ورزشی هر دانشجو؛ کمتر از یک متر
آنطوری که وزارت علوم آمار داده است، سرانه ورزشی هر دانشجو در کشور، حدود 98 صدم درصد است. یعنی اگر کل فضاهای ورزشی را در بین دانشجویان کشور تقسیم کنیم، به هر دانشجو در کشور ما، یک متر فضای ورزشی هم نمیرسد.
از سوی دیگر، مسئولان وزارت علوم در دولتهای مختلف نیز بارها عنوان کردهاند که بودجههای فرهنگی دانشگاهها، بسیار پایین است و با این بودجههای ناچیز نمیتوانند فعالیت فرهنگی و اجتماعی چندانی در دانشگاهها راهاندازی کنند.
چندی پیش، معاون اداری و مالی وزارت علوم هم از کسری بودجه هزار میلیاردی دانشگاهها خبر داد و در این اوضاع و احوال بی پولی دانشگاهها، نمیتوان خیلی توقع داشت فعالیتهای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها جان بگیرد. همچنین نباید از یاد برد که معمولا به بودجههای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها، به عنوان بودجههای قابل حذف نگاه میکنند و مثلا در صورت کسری بودجه دانشگاهها یا صرفهجویی در هزینهها، اولین بودجه که حذف میشود، همین بودجههای فرهنگی و ورزشی در دانشگاه است.
در اولویت قرار نداشتن فعالیتهای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها، پدیدهای طولانی مدت است که فقط به چند سال اخیر مربوط نمیشود.
این مساله نیز صرفا به بحث کمبود بودجه برنمی گردد، بلکه خیلی اوقات شاهد هستیم که در دانشگاههایی با اعتبارات مناسب نیز بودجههای فرهنگی و ورزشی، رقم چشمگیری نیست و به این فعالیتها و اعتبارات آن به دید فعالیتهای فانتزی و غیرلازم نگاه میشود.
روسای دانشگاهها مجبورند
اغلب دانشگاههای ایران، درآمدزا نیستند و به همین دلیل، نمیتوانند با اتکا به منابع مالی خود، به تجهیز اماکن فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها اقدام کنند.
وزارت علوم نیز که با وجود هزار میلیارد کسری بودجه، نمیتواند کمک مضاعفی به دانشگاهها کند و همین مساله به جدی نبودن فعالیتهای فوق برنامه در دانشگاهها، لطمه جدی زده است.
محسن افشارچی که تا چند ماه قبل، ریاست دانشگاه زنجان را به عهده داشت، در گفتوگو با جامجم معتقد است: سقف بودجه دانشگاهها پایین است و روسای دانشگاهها مجبورند برخی اوقات، قید فعالیتهای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها را بزنند.
به گفته افشارچی، روسای دانشگاهها مجبورند بودجهها را ابتدا برای مسائلی مثل آموزش، پژوهش و رفاه کنار بگذارند و سپس در صورت باقی ماندن اعتبارات به فکر تخصیص بودجههای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها باشند.
او میگوید: الان وضع به این شکل است که رئیس یک دانشگاه به زحمت میتواند هزینه حقالتدریس استادان، حقوق کارکنان، هزینه غذا و خوابگاه دانشجویان را پرداخت کند و به همین دلیل است که برای بسیاری از روسای دانشگاهها، فعالیتهای فوق برنامهای مثل فعالیتهای فرهنگی و ورزشی به شکلی غیرواجب درآمده است.
تخصیص پیدا نکردن اعتبارات مصوب فرهنگی هم مشکل دیگری است که افشارچی به آن اشاره میکند و توضیح میدهد: معمولا بین اعتبارات مصوب شده برای فعالیتهای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها با اعتباری که واقعا به دانشگاه اختصاص پیدا میکند، اختلاف فاحشی وجود دارد، مثلا دو سال قبل اعتبارات بسیار مناسبی برای فعالیتهای فرهنگی در دانشگاههای سراسر کشور تصویب شد، ولی بخش زیادی از آن اعتبارات در پایان همان سال اختصاص پیدا نکرد و در حد حرف باقی ماند.
نباید فراموش کرد که جدای از کمبود اعتبارات، در اولویت نبودن فعالیتهای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها، دست چندم دانستن این مباحث و مهم تلقی نکردن این فعالیتهای فوق برنامه هم باعث شده که پیشفرض درستی برای فعالیتهای اینچنینی در دانشگاهها وجود نداشته باشد.
هنوز باور بسیاری از مسئولان نظام آموزش عالی به گونهای است که آنها شاید در مقام حرف از گسترش فعالیتهای فوقبرنامه در دانشگاهها استقبال کنند، اما در مقام عمل، اعتقاد چندانی به اولویت قرار دادن فعالیتهای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها ندارند.
برنامههای فرهنگی دانشگاهها، جاذبه ندارد
بر اساس قوانین، باید 5 درصد از بودجههای هر دانشگاهی به بحث فرهنگ اختصاص پیدا کند، اما هماکنون در بسیاری از دانشگاههای کشور، این موضوع رعایت نمیشود.
حتی گاهی میبینیم که برخی فعالیتهای فرهنگی در دانشگاهها نیز برای قشر دانشجویان، جذابیت چندانی ندارد و آنها از برگزاری چنین برنامههایی استقبال نمیکنند.
بارها دیده شده است که دانشگاهها با برگزاری همایشها و سخنرانیهای بیجاذبه، عملا بودجههای فرهنگی دانشگاه را سوخت کردهاند، آن هم در اوضاعی که دانشجویان نیز برای حضور در چنین نشستهای کمرونقی استقبال نمیکنند. در حالی که میشود بودجه چنین فعالیتهای کمثمری را به تجهیز امکانات ورزشی و فرهنگی دانشگاهها اختصاص داد یا دستکم، در برگزاری برنامههای فوق برنامه در دانشگاهها، با دانشجویان هم مشورت کرد و آنها را هم وارد گود کرد.
جالب است که بسیاری از فعالیتهای فرهنگی در دانشگاهها، هزینه چندانی ندارد و میتوان با صرف کمترین هزینه، برنامهای مفرح و با نشاط برای دانشجویان تدارک دید، اما کج سلیقگی و مدیریت نکردن اصولی برنامههای فوقبرنامه در دانشگاهها، گاه باعث میشود حتی دانشجو از برگزاری برخی رخدادهای فرهنگی در دانشگاهها بیزار باشد.
مثلا براحتی میشود در محیط دانشگاهها، نمایشگاه غذاهای سنتی ایرانی به راه انداخت که بیشک از این نمایشگاه در هر دانشگاهی استقبال میشود، اما اگر اعتبار همین برنامه صرف سخنرانی به مناسبت توضیح یا تبلیغ عملکرد یک نهاد دولتی یا عمومی شود، قطعا چنین برنامه به ظاهر فرهنگی نمیتواند مورد علاقه اکثریت دانشجویان باشد.
علاوه بر مدیریت بودجههای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها، استفاده از ظرفیت خیرین برای تجهیز فضاهای فرهنگی و ورزشی در مراکز آموزش عالی نیز راهحل دیگری است که میتواند ضعف زیرساختهای فرهنگی و ورزشی در دانشگاهها را تا حد زیادی برطرف کند.
امین جلالوند / گروه جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد