جام جم سرا: در ایران نهادهای ارائه دهنده آمار فراوان است. هر نهاد و سازمان، هر وزارتخانه و هر مسئول آمار ارائه میدهد و هر مرجع، آمار خودش را درست میداند و در ولوله ناشی از آمارهای متفاوت آنچه به حاشیه میرود اصل ماجراست.
بحث برانگیزترین آمارهایی که تاکنون در کشور منتشر شده، مربوط به آمارهای اقتصادی است؛ آمارهایی که مردم شاید از ریزه کاریهای محاسباتی آن با خبر نباشند، ولی چون اقتصاد با تار و پود زندگیشان پیوند دارد، نسبت به آن حساساند و برای پیگیریاش گوش تیز میکنند.
بیشترتناقضهای آماری هم در این نقطه به وجود میآید؛ آمارهایی که نهادهای دولتی و رسمی ارائه میدهند و همه از بهبود اوضاع حکایت میکند، ولی مردم کمتر آن را میپذیرند چون آنچه در زندگی روزانه خود میبینند متفاوت از آن آمار است.
بارزترین نمونهاش آمار مربوط به بیکاری، نرخ تورم و رشد اقتصادی و سرمایهگذاری خارجی است که دستکم در سالهای اخیر اعدادی متناقض داشته و از هر دولت به دولت بعد تفاوتی چشمگیر کرده است. یعنی در یک دولت بیکاری و تورم رو به افول گزارش شده و در دولتی دیگر رشد اقتصادی و سرمایهگذاری رو به رشد توصیف شده، در حالی که آنچه مردم در زندگی خود لمس میکنند چیزی جز تشدید تنگناها و تعمیق رکود نیست. علاوه بر اقتصاد، حوزههای دیگر هم درگیر این مشکل است مثل آمارهای ضد و نقیض از ضریب نفوذ اینترنت در ایران، آمارهای متفاوت از خط فقر یا تعداد فقرا یا آمارهای مخدوش از میزان کتابخوانی و سرانه مطالعه در ایران.
آمار ورود گردشگران خارجی به کشور، تعداد دانشآموزان درگیر اعتیاد، جمعیت کودکان بازمانده از تحصیل، کودکان کار و خیابان، تعداد خوابگاههای غیرمجاز دانشجویی، آمار سیگاریها، تعداد مبتلایان به انواع بیماریها، عدد و رقم مربوط به ازدواجها و طلاقهای سالانه و حتی آمار مربوط به وسعت جنگلهای کشور یا سرعت بیابانی شدن سرزمینمان آمارهایی نیست که با یک عدد واحد از آن یاد شود.
نتیجه این میشود که در نبود آمارهای رسمی و دقیق، دیگرانی به میدان ارائه آمار میآیند که یا بررسیهای ناقصی کرده اند و به این آمارها رسیده اند یا بررسی نکرده درباره موضوعات مختلف آمار میدهند. همین چند صدایی در حوزه ارائه آمار است که اعتبار اطلاعات را مخدوش میکند، ضمن این که آمارهایی که با منطق و مشاهدات عینی جور در نمیآید ضربهای سختتر به اعتبار اطلاعات میزند.
آمار یا بازی با اعداد؟
آمار یک علم است؛ علم جمعآوری، تنظیم، تحلیل و تفسیر اطلاعات به صورت عددی که هدفش توصیف ساده، روشن و قابل فهم از مشاهدات و تعمیم آن به کل جامعه است. این علم برای رسیدن به این هدف به دو روش کار میکند؛ اول روش توصیفی و دوم روش استنتاجی که در روش اول، اطلاعات موجود دستهبندی و خلاصهسازی میشود تا ویژگیهای بهدست آمده از یک موضوع در قالب یک عدد بیان شود و در روش دوم اطلاعات به جای توصیف عددی صرف، تجزیه و تحلیل میشود.
این اطلاعات و دادهها باید هفت ویژگی نیز داشته باشد تا قابل اعتماد شود یعنی درستی، بموقع بودن، انسجام، جامعیت، مقایسهپذیری، شفافیت و مرتبط بودن با نیازهای جامعه را در بر بگیرد. پس آمار یک دستیار خوب برای ادارهکنندگان امور است چون این علم کمک میکند با بررسی یک جامعه نمونه، اطلاعات مورد نظر استخراج شود و با شناسایی وضع موجود، بشود برای آینده برنامهریزی کرد. مثلا اگر بدانیم تعداد کودکان بازمانده از تحصیل یا تعداد دانشجویانی که گرفتار مواد مخدر میشوند یا جمعیت زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست چه تعداد است آن وقت میدانیم با چه تعداد جمعیت با ویژگیهای خاص روبهرو هستیم و برای حل این معضل باید به چه راههایی متوسل شویم.
واضح است اگر چنین آماری در دسترس نباشد تا چه اندازه پای حدس و گمان به میان میآید و تا چه اندازه فضا برای آنهایی که قصد بزرگنمایی یا کوچک نمایی دارند، باز میشود.
اما گاهی رگههایی از عمد، پشت سر برخی آمارها وجود دارد که کار را سخت و شرایط را پیچیده میکند، همان شرایطی که بهمن آرمان، کارشناس مسائل اقتصادی به آن اشاره دارد. او به جام جم توضیح میدهد که گرچه مبانی آمارگیری در همه کشورهای دنیا تقریبا یکسان است، ولی در ایران قابل اعتماد بودن آمارها حتی پیش از انقلاب جای پرسش فراوان دارد. این کارشناس اقتصادی، قابل اعتماد نبودن برخی از آمارها را به تمایل دولتها به ارائه عملکردی مطلوب از خود مرتبط میداند که سبب میشود آمارها فراز و فرود داشته باشد و اعتبارش مخدوش شود.
آرمان این وضع ما را با کشورهای صنعتی مقایسه میکند و آلمان را مثال میزند که در آن (در یک برهه زمانی) آماری که حکایت از کاهش رشد اقتصادی در این کشور دارد چطور به نوسانات نرخ برابری ارز در کشورهای عضو اتحادیه اروپا منجر میشود.
این مدرس اقتصاد دانشگاه تهران با بیان این مقدمه به وضع برخی آمارها در کشورمان اشاره میکند و نرخ مربوط به بیکاری را مثال میزند که همیشه با رقمهای خوشبینانهای توصیف میشود در حالی که این رقمها با واقعیتهای موجود جامعه که وجود افراد بیکار در همه خانوادههاست تطبیق ندارد.
بهمن آرمان البته علاوه بر دستکاریهای آماری، تعاریف متفاوت در تعیین جامعه نمونه را نیز در تولید آمارهای دور از واقعیت موثر میداند، مثل تعریفی که در کشور از فرد شاغل وجود دارد و تعریفی متفاوت با تعاریف مرسوم در دنیاست. اشاره او به این نکته است که تعداد زیادی از افرادی که در کشورمان شغل دارند در حقیقت دچار بیکاری پنهان هستند، مثل میلیونها نفر که در خرده فروشیها مشغول به کار هستند و به ظاهر شغل دارند ولی از بابت فعالیت آنها ارزش افزودهای در حسابهای ملی منظور نمیشود. مثال دیگر او از بیکاران پنهان، کارمندان مازاد در ادارات هستند که اغلب تعدادشان چند برابر بیشتر از مقدارمورد نیاز است.
این کارشناس مسائل اقتصادی همین موارد را مسبب ارائه آمارهایی غیرواقعی میداند که مثلا در موضوع بیکاری، آمارهای غیررسمی و برآورد نهادهای بینالمللی نرخ آن را حدود 30 درصد میدانند ولی آمارهای ملی و رسمی آن را کمتر از 10 درصد توصیف میکند.
در واقع میشود گفت در کشور ما اتفاق غالب این است که به جای توصیف واقعیت و تلاش برای یافتن راهحل برای مشکلات، آمار ابزاری است برای ارائه تصویری قابل قبول از وضع موجود که دستکم در برههای از زمان عدهای از مردم را راضی نگه میدارد، غافل از این که نبود آمار دقیق و شفاف فقط راه را برای برداشتن گامهای اصولی و داشتن برنامهریزیهای کارساز سد میکند.
رنج آسیبهای اجتماعی از فقدان آمار
خلا وجود آمار دقیق، به روز و قابل اعتماد تقریبا در همه حوزهها احساس میشود. بجز اقتصاد، موضوعات اجتماعی و فرهنگی بویژه آسیبهای این حوزهها معمولا آمار ندارد یا اگر این آمار در دسترس مسئولان است، بنابر برخی مصلحتها پنهان میشود، مثل تعداد زنان خیابانی و تن فروش که مصلحتها میگوید بهتر است این پدیدهها بدون ذکر آمار رسمی باقی بماند.
حتی در موضوعاتی که پنهانی نیست و مستقیم با رفاه اجتماعی مرتبط است، این فقدان آماری لمس میشود. نمونهاش تعداد معلولان در کشور که با اعداد مختلفی اعلام میشود. حتی یحیی سخنگویی، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی نیز در گفتوگو با جام جم این موضوع را تائید میکند و میگوید: چون آماری دقیق از تعداد معلولان که همه جزییات مربوط به آنها را دسترس قرار دهد، کمتر موجود است، نمیتوان جامعه هدف را بخوبی شناسایی کرد و خدمات در خوری را به آنها ارائه داد.
این نقص در مواجهه با کودکان بازمانده از تحصیل، جمیعت دقیق بی سوادان، زنان خودسرپرست و بدسرپرست، افراد در معرض آسیبهای روانی، سالمندان بیمار، دانشجویان افسرده، افراد در معرض اعتیاد و صدها موضوع دیگر نیز قابل مشاهده است.
این فقدان آمارهای دقیق چند آسیب دارد که اولیاش بیخبری از تعداد جمعیتی است که باید برای آنها برنامهریزی کرد. آسیب دوم نیز بیان اعداد و ارقام متفاوت از منابع گوناگون و البته ظهور افرادی است که به اسم کارشناس، آمارهای غیرواقعی میدهند.
همین چندصدایی و نبود وحدت رویه در ارائه آمارهاست که بی اعتمادی افکار عمومی را به دنبال میآورد که در نوع خود آسیبی جدی است. موسی خدمتگزار، جامعهشناس در گفتوگو با جامجم بر این آسیب دست میگذارد و میگوید: بیان آمارهای متعدد و متناقض سبب بیاعتمادی مردم به آمارها میشود که وقتی قرار است علت آن را بررسی کنیم باید به ریشه تاریخی اش توجه کنیم و بدانیم چه بسا اتفاقاتی که در گذشته رخ داده و به تولید آمارهای غیرواقعی، دستکاری شده و تصنعی منجر شده، باعث بدبینی افکار عمومی شده است.
به گفته وی، ملموسترین مثال، آمارهای ارائه شده درباره تورم است که در گذشته چندبار تجربه کردهایم مرکز آمار ایران رقمهای معقولی از آن اعلام میکرده، ولی گاه با یک دستکاری طوری نشان داده میشد که انگار این آمارها غیرواقعی است و تورم کمتر از آنی است که در آمارها بیان شده است.
او این وضع را مسبب سردرگمی افکار عمومی میداند، چون به اعتقاد وی واقعیت آن چیزی است که مردم لمس میکنند نه آن چیزی که برخی آمارها میگویند.
اما یک جامعه نیاز به مردمی دارد که به اطلاعات داخلی اعتماد داشته باشند که موسی خدمتگزار معتقد است برای بازگشت این اعتماد چارهای جز تغییر رویکرد نسبت به علم آمار و رساندن آن به جایگاه واقعیاش که همان جمعآوری اطلاعات برای برنامهریزی و مدیریت است، وجود ندارد.
وجود آمار درست و قابل اعتماد در همه حوزهها بویژه در اقتصاد و مسائل اجتماعی به اندازهای مهم است که به کمک آن میشود وضع موجود را ارزیابی کرد، کاستیها را شناخت، نقاط ضعف و قوت را تعیین کرد و براساس آن برای آینده برنامه چید.
اگر آمار دقیق در دسترس نباشد مثل این است که تصمیم گیران و برنامهریزان کشور هیچ شناختی از جمعیت خود ندارند و با چشمهای بسته برنامه مینویسند و تصمیم میگیرند. اگر آمار دقیق در دسترس نباشد برنامهریزی معطوف به هدف مختل است و هر چه سنگ است به در ِبسته میخورد. برای همین است که اول آبان روز آمار و برنامهریزی است تا یادآوری کند داشتن جامعهای رو به رشد که همه چیز در آن طبق برنامه پیش برود در گرو داشتن آمارهای دقیق، قابل اعتماد و استناد و به روز است.
مریم خباز / گروه جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد