بازار تولید علم
دانشمند محصول یا خدمتی را تولید میکند که به انواع مختلفی نظیر مقالههای پژوهشی در اختیار جامعه علمی قرار میگیرد. به ازای این مشارکت در تولید علم او حقوق دریافت میکند و اعتبار پیدا میکند. افزایش اعتبار او ـ با کمک روشهای مختلف اندازهگیری علمی ـ باعث میشود بتواند سرمایه بیشتری را جلب کرده و تولید بیشتری انجام دهد.
اما این بازار ویژگی خاصی دارد . تمرکزم اینجا درباره علوم پایه است وگرنه فناوری داستان دیگری دارد. این بازار بهطور طبیعی نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. به این دلیل که محصول تولیدی این بازار همیشه و الزاما مورد تقاضای فوری جامعه نیست. فیزیکدانی را در نظر بگیرید که در زمینه نظریه ریسمان در حال تحقیق است. ریاضیدانی را در نظر بگیرید که ویژگی خاصی از نظریه میدانها را برای فضایی با ویژگیهایی خاص توسعه میدهد. محصول چنین فعالیتهایی که مرزهای دانش ما را به پیش میبرند ممکن است برای دههها بدون کاربرد باقی بمانند. برخلاف بخش فناوری که نیازهای مردم ـ آیندهنگری و تبلیغات و صنعت، بازار فناوری را تهیه میکند و تقاضای محصول فناوری را به وجود میآورد اینجا بازار تقاضا ممکن است سالها بعد از ارائه محصول شکل بگیرد.
در غیاب تقاضای این بازار بهطور طبیعی تولید کننده باید تولید خود را کاهش دهد و حتی به صفر برساند و چه بسا ممکن است مجبور به اعلام ورشکستگی شود و کار خود را تغییر دهد. اگر جایی نباشد که به ریاضیدانی که روی نظریه ای پیشرفته کار میکند حقوق بدهد او باید برای ادامه زندگی شغلش را عوض کند.علم کار پرهزینهای است و الزاما صرفه اقتصادی فوری ندارد، گرچه در دراز مدت موتور محرک اقتصاد به شمار میرود و باعث رشد میشود.
در چنین شرایطی علم بهطور جدی نیازمند جذب دایم سرمایه از بیرون بازار خود است و منابع اصلی این ورود سرمایه، کمکهای خیرخواهانه، بخش خصوصی و در نهایت دولتها هستند. (البته در کنار این منابع، بخش صنایع و علوم و فنون دفاعی نیز وجود دارند که بهطور طبیعی بخشی از درآمدهای خود را از دولت دریافت میکنند و محصولات آنها ممکن است در آینده ای دورتر وارد چرخه بازار و استفاده عمومیشود. نمونه چنین مراکزی موسسه دارپا متعلق به پنتاگون است اما به دلیل حاکم بودن معادلات اقتصاد صنایع دفاعی بر آنها در این بحث به آن نمیپردازم.)
جامعه علمیبهطور جدی برای بقای خود به این کمکها از هر سه رده نیاز دارد. برای همین است که شما میبینید بسیاری از دانشگاهها و پژوهشگاههای پیشرو به دنبال افراد و نهادهای خیر میگردند تا کمک مالی جذب کنند یا با بخشهای خصوصی در تماس هستند و یا از دولتها کمک میگیرند.
بگذارید این بررسی را با بخش خصوصی آغاز کنیم. بخش خصوصی به دلایل مختلف علاقهمند به مشارکت در پروژههای علمیاست. اولین علت نیازهای خود آن بخش به شمار میرود. شرکتی برای رقابت با دیگران نیازمند توسعه فناوری و برای توسعه فناوری انحصاری خود نیازمند توسعه علمیاست. به همین دلیل این شرکتها یا بهطور مستقل با تاسیس بخشهایی مانند توسعه و تحقیق (R & D) به جذب دانشمندان اقدام میکنند یا به مشارکت با دانشگاهها میپردازند. بسیاری از دانشگاهها از بخش خصوصی پروژه قبول میکنند و آن را در قالب پروژههای تحصیلات تکمیلی ارائه میدهند. برخی دیگر در ردههای پایینتر برای جذب نیروی متخصص موقت دورههای مشارکتی برگزار میکنند یا بهطور مشخص و مستقیم از دانشمندان و تحقیقات آنها حمایت میکنند.
در زمینه سرمایهگذاریهای مستقیم در بخش تحقیق و توسعه نگاهی به سرمایهای که این شرکتها صرف توسعه علوم و فنون مرتبط با رشته خود میکنند برای درک تاثیر بخش خصوصی بر رشد و توسعه علم و فناوری جالب توجه است. مجله فوربس در فهرستی از ۲۰ کمپانی که بیشترین سرمایه گذاری در بخش R&D خود را داشتهاند منتشر کرده است. تویوتا با اختصاص 4.2 درصد فروش خود، عددی نزدیک به ده میلیارد دلار را هزینه این بخش کرده است. برای مقایسه در نظر بگیرید که سال ۱۳۹۲ مجموع بودجه دولتی اختصاص داده شده به تحقیق و توسعه در ایران چیزی در حدود 0.4 درصد تولید ناخالص داخلی آن سال، یعنی عددی معادل سه و نیم میلیارد دلار بوده است. (در ژاپن که میزبان تویوتاست بودجه دولتی صرف شده در بخش پژوهش و توسعه و تحقیق معادل 3.6 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور یا چیزی در حدود ۱۶۰ میلیارد دلار بوده است.)
به این ترتیب به نظر میرسد چندان نگرانی نباید وجود داشته باشد و شرکتهای خصوصی حداقل در بخش تحقیق و توسعه سرمایهگذاری خود را انجام میدهند. ضمن اینکه بخش خصوصی بهدلیل معافیتهای مالیاتی و سیاستهای تشویقی دولتها بهطور جداگانه نیز دست به حمایت از مراکز پژوهشی میزند و هم ممکن است بهطور مستقیم هم از دانشمندان حمایت کند. پس چرا نباید کل داستان را به این بخش سپرد؟
بهطور ساده پاسخ به منافع برمیگردد. شرکتهای خصوصی و تجاری به این دلیل در بخش تحقیق و توسعه خود سرمایهگذاری میکنند که میخواهند در بازار رقابتی و تجاری موفقتر شوند. برای این کار نیاز به توسعه فناوری دارند و برای توسعه فناوری نیاز به تحقیقات پایهای در آن زمینه؛ به عبارت دیگر از بخش تحقیق و توسعه یک شرکت نمیتوان انتظار داشت در حوزههایی وقت و سرمایه خود را صرف کند که منافع کوتاهمدت، میانمدت یا درازمدت اقتصادی به همراه ندارد.
دنیای سیاست و اثرگذاری بر تولید علم
در رقابتهای سیاسی ممکن است حزبی برای انتخاب شدن حتی در شرایط اقتصادی مناسب وعدههای عامه پسندی مانند کاهش مالیاتها را بدهد. یکی از اولین مکانهایی که میتوان این کاهش را انجام داد و تاثیر مستقیماش دیده نشود، کاهش بودجههای پژوهشی است. به این ترتیب بسیاری از پروژهها و پژوهشهای علمی عقیم باقی میماند یا با بحران مواجه میشود. همانطور که در چند سال اخیر در بسیاری از کشورها که جریانهای محافظهکار به قدرت رسیدهاند شاهد این موضوع بودهایم. (برای مثال به کاهش بودجههای تحقیقاتی در کانادا طی دوره تصدی استفانهارپر توجه کنید.)
با فرض اینکه در جامعهای مردمسالار بحث میکنیم، اگر مردم عادی که رایدهنده هستند و دولت باید با استفاده از منابع مالی آنها ـ عمدتا مالیاتها ـ هزینههای بخشهای پژوهشی را تامین کند، از اهمیت و ضرورت علم برای آینده خبر نداشته باشند بلافاصله ممکن است با مواجه شدن با این پرسش که آیا ترجیح میدهید این بودجهای که مثلا صرف برنامه فضایی میشود خرج بخش بهداشت عمومی یا کاهش مالیاتها در یک بخش خاص یا صرف بهبود سیستم حمل و نقل شود، گزینههای دوم را انتخاب کنند. تنها راهی که بتوان از بازی سیاستمداران با افکار عمومی که هزینهاش کاهش بودجههای تحقیقاتی و پژوهشی و علمی است، جلوگیری کرد این است که با ترویج علم، آشنا کردن مردم با اهمیت علم و همچنین معرفی راه و روش تفکر علمی در بین مردم جایگاه شکننده علم را تقویت کرد. هر چقدر جامعه آگاهتر از اهمیت علم و روندهای علمی و تحقیقات علمی باشد، رضایت بیشتر از صرف پول خود و مالیاتهایش در این راه دارد و علم شانس بیشتری دارد که بتواند از دل مجادلات سیاسی امنیت خود را حفظ کند.
پوریا ناظمی / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد