ونس سپس در کمیته های مختلف سنای آمریکا از جمله کمیته ویژه نیروهای مسلح، فضا و هوانوردی سمتهایی به عهده گرفت و از سال 1964، معاونت وزارت دفاع به وی سپرده شد.
او در زمان ریاستجمهوری لیندون جانسون در مسائل بینالمللی همچون قبرس، کره و مذاکرات صلح ویتنام بهعنوان نماینده آمریکا حضور داشت.
ونس در زمان ریاستجمهوری جیمی کارتر با عنوان وزیر امور خارجه، در تنظیم پیمان صلح مصر با رژیم صهیونیستی در سال 1979 در کمپدیوید تلاش زیادی کرد و برای به رسمیت شناختهشدن رژیم صهیونیستی تمام فعالیت خود را به کار بست.
نام ونس با تحول مهمی در انقلاب ایران گرهخورده و آن هم اشغال لانه جاسوسی آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام بود که در آخرین سال ریاست جمهوری کارتر روی داد.
در بحبوحه پیروزی انقلاب، گروهی از سیاستمداران آمریکایی معتقد بودند پس از استحکام رژیم شاه از او بخواهند اصلاحاتی را در ایران انجام دهد و این دیدگاه بیشتر توسط برژینسکی و وزیر دفاع مطرح میشد، در مقابل دیدگاهی بود که منتسب به کبوترها بود، عناصر لیبرالتر و معتدلتر حاکمیت آمریکا که عمدتا توسط وزارت خارجه و سایروس ونس بیان میشد؛ آنها معتقد بودند که شاه آنچنان در ایران مورد انزجار است که نمیتوان بیش از این از شاه حمایت کرد.
یکی از مسائل مهم انقلاب اسلامی، نداشتن درک و شناخت صحیح مقامات آمریکایی از ایران و ساختارهای پیچیده اجتماعی و سیاسی آن است. همین مساله باعث میشد مقامات آمریکایی دیدگاههای متفاوت و گاه کاملاً متناقضی در قبال ایران داشته باشند.
این تناقض در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین ماجرای گروگانگیری بیش از هر زمان دیگری خود را نشان داد. از مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم تا اقدام نظامی از جمله گزینههایی بود که هنگام بحران در دستور کار مقامات ایالات متحده قرار میگرفت.
آن موقع برای حل بحران، تماسهایی میان نمایندگان ایران و آمریکا برقرار شد. آخرین تماس رسمی و دیپلماتیک در سطح عالی بین ایران و آمریکا مربوط میشود به دیدار سایروس ونس، وزیر خارجه آمریکا و ابراهیم یزدی(وزیر خارجه دولت موقت) در مجمع عمومی سازمان ملل(1979) که شهریور 58 در نیویورک انجام شد.
مهمترین محور بحث یزدی ـ ونس در سال 58 به موضوع استرداد محمدرضا پهلوی بازمیگشت.
سایروس ونس، وزیر خارجه وقت آمریکا، گرچه تاکید داشت که آمریکا با شاه ایران دوست بوده و شرط دوستی وفاداری است، اما از نظر او وقتی شخص در رأس قدرت سیاسی نیست باید واقعیتها را سنجید. این در حالی بود که هنری کیسینجر خواهان پذیرفتن شاه بود و کارتر را قانع کرد شاه را بپذیرد و همین به بحران گروگانگیری دامن زد.
با وجود اینکه پیشبینیها با توجه به افزایش تنش و بحران به سمت قطع روابط میرفت، اما وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که اشغال سفارت آمریکا موجب قطع روابط ایران و آمریکا نخواهد شد، اما در عین حال ونس از تلاشهای پشت پرده برای حمایت از جریان ضد انقلاب و مخالفان جمهوری اسلامی غافل نبود.
طبق سند «خیلی محرمانه» مورخ 22 سپتامبر 1979 (31 شهریور 1358)، سایروس ونس وزیر امور خارجه آمریکا به سفارت آمریکا در تهران در مورد مراقبتهای اطلاعاتی چنین پیام میدهد: «در تماس با ایرانیان تبعیدی در اروپا به طور قطع نباید هیچگونه اثری وجود داشته باشد که نشانگر آن باشد دولت آمریکا قصد مداخله در جریانات داخلی ایران را دارد یا اینکه با گروههایی که علیه دولت جدید ایران نقشه میکشند، همکاری میکند.
لطفا این موضوع را به طور صریح برای کسانی که با شما تماس میگیرند، روشن کنید. ما روی این موضوع تاکید داریم، زیرا حکومت کنونی ایران نسبت به مقاصد آمریکا شدیدا مظنون است.» معنای این سند اعتراف به آن است که اولادولت آمریکا با گروههای مخالف جمهوری اسلامی ایران ارتباط داشته و ثانیا آمریکا، قصد مداخله در امور داخلی ایران را داشته است.
در تائید مطلب فوق، عباس امیرانتظام در خاطرات مربوط به تابستان 58 خود نقل میکند هنگامی که به عنوان سفیر ایران به کشور سوئد رفته بود، در ضمن ملاقات با سفرای کشورهای دیگر، با سفیر شوروی در سوئد نیز ملاقاتی داشته است.
وی در این مورد میگوید: سفیر شوروی در مدتی که با وی ملاقات داشتم، از دخالتهای آمریکا در امور ایران صحبت کرد و اظهار داشت که آمریکا در حال تجهیز سلاح و پرداخت پول به گروههای مخالف رژیم مذهبی ایران است.
آن موقع برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر بود و اختلافاتی با سایروس ونس در عرصه سیاست خارجی داشت. در سال 1980، برژینسکی عملیات پنجه عقاب را به منظور آزادسازی گروگانهای آمریکایی در ایران طراحی و در آن از واحد نظامی دلتا فورس ـ که بتازگی ایجاد شده بود ـ و دیگر واحدهای نیروهای ویژه استفاده کرد. این مأموریت با وضع اسفباری شکست خورد و ونس از سمت وزارت امور خارجه استعفا کرد. ونس با این حال از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری نکرد و در سالهای بعد بهعنوان نماینده دبیر کل سازمان ملل متحد در مسائلی نظیر یوگسلاوی، آفریقای جنوبی، بوسنی و قرهباغ شرکت داشت.
وی در کتاب خود با نام «انتخابهای دشوار» که سال 1983 منتشر شد، ضمن توصیف سیاست آمریکا در قبال ایران در مورد علت سرنگونی رژیم پهلوی مینویسد: «سقوط شاه نمونه کاملی برای بررسی چگونگی برخورد تمدن مدرنیسم غرب با ساختار مذهبی و اجتماعی یک جامعه سنتی است.»
کتاب انتخاب دشوار نوشته سایروس ونس درباره دوران پیروزی انقلاب اسلامی و گروگانگیری است که در آن به موضوعات مختلفی در خصوص ایران پرداخته است.
سایروس ونس سرانجام چهاردهم ژانویه 2002 میلادی در سن هشتاد و پنج سالگی درگذشت.
فتاح غلامی / گروه تاریخ
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد