مجموعه‌های تلویزیونی و موضوعی به نام خشونت

جذابیت پنهان خشونت

مجموعه‌های تلویزیونی در سراسر جهان عمدتا از نشانه‌ها و کلیشه‌های یکسانی برای جلب‌نظر مخاطبان خود بهره می‌گیرند که شاخص‌ترین‌شان عنصر «خشونت» است.
کد خبر: ۷۶۳۰۹۵
جذابیت پنهان خشونت

البته باید اعتراف کرد خشونت در مجموعه‌های غیرایرانی بیشتر دیده می‌شود تا آنجا که از همان ابتدای تولید و به هنگام نگارش فیلمنامه به این موضوع توجه ویژه‌ای دارند؛ درست برخلاف مجموعه‌های تلویزیونی ایرانی که عمدتا حول محور ملودرام چرخیده و خشونت به شکل بسیار کمرنگ‌تری در آنها به چشم می‌خورد. با این حال گاه به ضرورت داستان، شاهد سکانس‌های اینچنینی در بعضی آثار هستیم که البته باعث واکنش‌های مختلفی هم در میان مخاطبان شده است.

در سال‌های اولیه دهه ۶۰ که حجم تولیدات تنها دو شبکه تلویزیونی اندک و محدود بود، بیشتر شاهد آثاری با محوریت خانواده همچون همسایه‌ها، آینه و... بودیم که حجم خشونت در آنها نزدیک به صفر بوده و نهایتا به یک داد و فریاد مختصر ختم می‌شد. نخستین بار با پخش مجموعه «هزاردستان» اثر علی حاتمی، مخاطبان با صحنه‌هایی خشن و خونین مواجه شدند که در تاروپود قصه آن تنیده شده بود.

درگیری شبانه شعبون با گروه ولگرد و باجگیر محل در حیاط منزل آکاووس که در نهایت به قتل فجیع سردسته‌شان به دست شعبون ختم می‌شود، نخستین نمونه در این مجموعه است که بسیار خوب و باورپذیر از کار درآمده که البته به همان اندازه هم حجم خشونت در این سکانس غافلگیرکننده بود. اما این خشونت در صحنه به قتل رسیدن رئیس اداره تامینات به دست شعبون که به عضویت انجمن مجازات هم درآمده، به اوج رسیده و بریده شدن سر رئیس با تیغ سلمانی مشمئز کننده از آب درآمده تا جایی که در بازپخش‌ها اندکی کوتاه‌تر شده است.

البته تماشاگران تلویزیونی پیش از این انواع و اقسام صحنه‌های خشونت‌آمیز را در فیلم سینمایی سفیر به کارگردانی فریبرز صالح بهنگام پخش چندباره‌اش از شبکه‌های تلویزیونی دیده بودند که مشهورترین آن به گردن زدن مامور ابن زیاد به دست قیس بن مسهر مربوط می‌شود یا صحنه دلخراشی که یک نفر تیغه‌های چهارشاخ (یک نوع ابزار کشاورزی) را در گلوی دشمن فرو می‌کرد و خون به بیرون سرازیر می‌شد. صحنه‌ای که البته بعدها در همان نمایش سینمایی هم حذف شد و نشان واضحی از حجم خشونت در این اثر بود. وقوع جنگ تحمیلی نیز زمینه را برای ساخت سریال‌هایی فراهم آورد که در بسیاری از آنها خشونت با توجه به ذات جنگ نمود عینی داشت و البته کاملا هم طبیعی بود. هر چند خشونت موجود در این گونه آثار را نمی‌توان با خشونت مرسوم قیاس کرد چنان‌که سکانس‌های خشن در این گونه آثار بیشتر برای تقبیح عملکرد دشمن کارکرد داشت و هدفشان همذات‌پنداری مخاطب بود. ضمن این‌که حجم خشونت گاهی بمراتب از نمونه‌های واقعی در عملکرد عراقی‌ها کمتر بود. برای مثال می‌توان به مجموعه نبردی دیگر ساخته عبدالله باکیده و بازگشت پرستوها به کارگردانی ابوالقاسم طالبی اشاره کرد که در هردوی آنها به نبرد رزمندگان ایرانی پرداخته شده و سپس وارد فضای اردوگاه اسرا می‌شود. قساوت سربازان عراقی در برخورد با اسرا، زمینه را برای خلق صحنه‌هایی خشن فراهم کرده که البته کاملا ریشه در واقعیت جنگ دارد. بخصوص در سریال بازگشت پرستوها که در خلق فضای خشن و تیره اردوگاه اسرا عالی عمل کرده و مخاطب را بشدت تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. برای مثال کافی است تنها به صحنه‌های متعدد درگیری اسرا با زندانبان‌ها و خشونت آنها در برابر اسرای بی‌دفاع توجه کنید. در نبردی دیگر هم سرگرد مشعل عراقی برای یافتن حاج رسول رستگاری به شکنجه و آزار و اذیت دیگر اسرا پرداخته و در این راه هم از هیچ کاری رویگردان نیست.

در دهه 70 موج سریال‌های مربوط به دفاع مقدس تا حدود زیادی فروکش کرد و بار دیگر ملودرام‌های اجتماع محور جای آن را گرفت که در برخی از آنها می‌توان رد پای خشونت را دید. برای مثال می‌توان از برخی سریال‌های سیروس مقدم یاد کرد که گاه خشونتی اغراق شده در آنها به چشم می‌خورد. مجموعه‌های پلیس جوان و پرواز در حباب از جمله آنها هستند که اولی با توجه به مضمون پلیسی ـ جنایی‌اش مستعد خلق صحنه‌های خشونت‌آمیز بود. اما نوعی خشونت درونی هم در بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی به چشم می‌آید که تاثیری عمیق‌تر بر مخاطب گذاشته و او را به فکر فرو می‌برد. برای مثال می‌توان به یکی از پربیننده‌ترین کارهای مقدم یعنی نرگس اشاره کرد که خشونت در لایه‌های زیرین آن و از طریق شخصیت‌هایی همچون شوکت و... جریان داشته و تا به آخر هم ادامه پیدا می‌کند. مجموعه تلویزیونی دوران سرکشی، ساخته کمال تبریزی هم دیگر نمونه شاخص از این دست است که هم خشونت در آن نمود بیرونی داشته و هم شکل درونی دارد.

در حقیقت قهرمان داستان (روناک) و ماجراهای پیچیده زندگی‌اش، مواد لازم را برای این امر در اختیار کارگردان قرار داده تا مخاطب را کاملا تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال می‌توان به زندگی روناک در خانه عموی خشن و سختگیر و پسرعموی خلافکارش اشاره کرد که خشونت و وحشت در آن موج می‌زند.

شبکه آی‌فیلم هم در مجموعه «یادآوری» ساخته حجت قاسم‌زاده‌اصل سراغ بخش‌هایی از جامعه رفته که خشونت امر متداولی میانشان به حساب می‌آید. قاسم‌زاده در این مجموعه بخش مهمی از قصه خود را در این بستر روایت کرده و به شکل عینی و غیرعینی به آن پرداخته است؛ از کشته شدن فجیع دختر عکاس به دست شخصیت منفی فیلم گرفته تا صحنه‌های هولناک ورود گروگانگیرها به خانه مهندس برای دزدیدن دوباره فرزند وی.

جنس خشونت حاکم بر یادآوری نزدیک به واقعیت بوده و بر کل داستان و شخصیت‌هایش سایه می‌افکند و تا به پایان هم ادامه پیدا می‌کرد. در سال جاری نیز می‌توان به دو مجموعه تلویزیونی «دولت مخفی» ساخته حسن برزیده و راما قویدل در کنار «همه چیز آنجاست» به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی اشاره کرد که هریک به نوعی به این موضوع پرداخته‌اند. در اولی با ورود شخصیت‌های محوری داستان به اردوگاه اسرا با نوعی از خشونت مواجه می‌شویم که پیش از این نمونه‌هایش را در مجموعه‌های مشابه آن ندیده بودیم. در واقع حجم خشونت و درگیری میان شخصیت‌ها در اردوگاه بشدت بالا رفته و در هر قسمت هم به نوعی تکرار می‌شود.

در کنار اینها باید به دست و سر شکافته برخی شخصیت‌ها اشاره کرد که در درمانگاه توسط دکتر ایرانی اسیر شده مداوا می‌شدند. در همه چیز آنجاست که قصه آشنایی با محوریت خانواده دارد گاه صحنه‌های همچون درگیری خونین مهدی، پدر و عمویش با موادفروش‌ها به چشم می‌خورد که با توجه به ساعت پخش و جنس داستان می‌توانست کمی تلطیف شود.

محمد جلیلوند / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها