در حوزه سوختگی، مشکلات هم یکی دو تا نیست؛ هم آمار سوختگیهایمان بالاست و هم امکانات درست و حسابی برای درمان سوختهها نداریم.
روز گذشته رییس سازمان نظامپزشکی هم از مردم و بخصوص جوانان خواست چهارشنبه سوری را با استفاده از مواد غیراستاندارد، به حادثهای تلخ تبدیل نکنند و در این بین به آمارهای قابلتاملی هم درباره سوختگیها اشاره کرد.
به گفته این مقام مسئول، سالانه بین 300ـ 250 هزار نفر در کشور دچار سوختگی شده و ۲۴ هزار نفر بستری میشوند. درواقع، تجربه میزان سوختگی در کشور نسبت به آمارهای جهانی بالاتر بوده، در حالی که کیفیت درمان سوختگی نیز در کشور ناقص است.
علاوه بر کیفیت پایین درمان سوختگی که زالی به آن اشاره کردهاند، تجهیزات درمان سوختگی در کشور ما هم ناکافی است.
رییس سازمان نظام پزشکی تاکید کرده که 10 تا 20 درصد تختهای بیمارستانهای کشور باید به سوختگی اختصاص پیدا کند، در حالی که این رقم در جهان 50 درصد است.
البته با آنکه گفته میشود این 20 درصد تخت سوختگی در مقایسه با آمارهای جهانی، وضع نامناسبی است، اما جالب است، در بسیاری از بیمارستانهای کشور همین 20 درصد ناکافی هم رعایت نمیشود، زیرا برای بسیاری از بیمارستانها، تختهای سوختگی درآمدزایی چندانی ندارد.
زالی هم همین مساله را تائید میکند و میگوید: در تمام بیمارستانهای عمومی باید بخش سوختگی وجود داشته باشد که بر اساس قوانین ما 20 درصد تختهای بیمارستانی باید مربوط به سوختگی باشد و 50 درصد تختها نیز در حالت آماده به کار باشد، اما مشکلات متعدد عامل اجرا نشدن این موضوع بوده است.
از سوی دیگر، سالهاست که گفته میشود ایمنی محیط کار در ایران، جدی گرفته نمیشود و اتفاقا همین موضوع، یکی از دلایل بالا رفتن آمار سوختگیها در کشور است.
آنگونه که زالی گفته است: بیشتر علل سوختگی بانوان حوادث خانگی، در آقایان محیط کار غیراستاندارد و در کودکان حوادث غیرمترقبه است و 5 تا 10 درصد سوختگیها نیز نیاز به بستری پیدا میکنند. همچنین در گروه سنی کمتر از چهار سال نیز حوادث غیرعمد سوختگی قابل پیشگیری وجود دارد، یعنی 95 درصد موارد سوختگی در کودکان قابل پیشگیری است.
بدتر از همه آنکه زالی تاکید دارد، سوختگی نهمین عامل اختلالات روانی و عملکردی در کشور است؛ یعنی وقتی امکانات و تجهیزات مناسب برای درمان سوختگی وجود نداشته باشد و یک فرد سوخته نتواند به کارکرد دوران قبل از سوختگیاش برسد، بدیهی است فشار روانی حاصل از این وضع نابهنجار، موجب اختلال روانی خواهد شد.
سالی 2000 مرگ به دلیل سوختگی
همانطور که گفتیم سالانه 250 هزار نفر در کشور دچار سوختگی میشوند و در این بین، حدود 2000 نفر از این افراد هم به دلیل وخامت سوختگی، جان میدهند.
دبیر اجرایی چهارمین همایش کشوری با اشاره به این آمارها تاکید دارد، سالانه 3000 ـ 2000 نفر به علت سوختگی جان خود را از دست میدهند و خوشبختانه این رقم در سالهای گذشته روبه کاهش بوده است، چنانکه در سال 83 ـ 82، جانباختهها 3000 نفر بودند و اکنون این آمار به 2000 نفر رسیده است.
در اینجا هم تعداد کشتههای ما بسیار بیشتر از حد متوسط جهانی است؛ طوری که سیامک فرخفرقانی هم در ادامه تاکید میکند که آمار سوختگی در ایران حتی از بسیاری از کشورهای جهان سوم نیز بیشتر است و در حقیقت میتوان گفت مردم ایران هم بیشتر میسوزند و هم بیشتر میمیرند.
او با ذکر مثالی توضیح میدهد که در ایران با جمعیت 70میلیونی سالانه 25 تا 30 هزار نفر بستری میشوند، در حالی که این رقم در آمریکا با جمعیت 300 میلیونی، 40 تا 45 هزار نفر است. علاوه بر این، در ایران از هر صد بیمار سوخته شده 10 نفر میمیرند و افراد زنده مانده نیز تا پایان عمر ناتوان هستند که مهمترین ناتوانی، ناتوانی روانی است؛ در حالی که در کشورهای پیشرفته از هر صد بیمار سوخته، سه بیمار جان خود را از دست میدهند.
حال در اینجا این سوال پیش میآید که چرا باید هم آمار سوختگیهای ما بالا باشد و هم تعداد سوختگیهای منجر به فوت؟
از دید فرقانی، بیماران سوختگی برای پزشکان و کادر درمانی ایجاد درآمد بالایی نمیکنند و از طرفی پرستیژ خوبی برای پزشکان ندارند، بنابراین افراد و کادر درمانی که در این حوزه کار میکنند، کار علمی و درمانی بزرگ انجام میدهند و در حقیقت ایثار میکنند حتی جالب است که او عنوان میکند: جراحان پلاستیک که اقدامات درمانی زیبایی بخشهای سر و گردن، گوش و حلق و بینی را مختص خود میدانند، اما در مورد سوختگی این نواحی اقدامی انجام نمیدهند.
جدای از بخش سوختگی، در بخش اورژانس هم با همین مشکل روبهرو هستیم؛ چون این بخشها نمیتواند برای بیمارستان، درآمدزایی چندانی داشته باشد و از طرفی هم آمار فوتیهای بیمارستان را بالاتر میبرد و سالهای سال است که تجهیزات این بخشها در مقایسه با دیگر بخشهای بیمارستانی، از رشد کمتری برخوردار بوده است.
در حالی به سوختگی توجه نمیشود که مشکلی فاجعهبار است و مشکلات اقتصادی ایجاد میکند و از آنجا که معمولا بیماران سوخته از اقشار فقیر هستند به علت هزینههای درمان فقیرتر میشوند.
فقرا بیشتر میسوزند
شاید به نظرتان بیربط به نظر بیاید، اما هم فرقانی و هم دبیر علمی چهارمین همایش کشوری سوختگی تائید میکنند، افرادی که دچار سوختگی میشوند معمولا از قشر فقیر هستند و هزینه درمان خود را ندارند.
به همین علت فشار مالی زیادی به وزارت بهداشت تحمیل میشود، بنابراین توجه زیادی به این بخش صورت نمیگیرد و باز به همین علت اتفاق خاصی در حوزه سوختگی روی نمیدهد.
به اعتقاد محمدجواد فاطمی، وزارت بهداشت هزینه اشتباهات ارگانهای مختلف را میپردازد، یعنی اقدامات پیشگیرانهای که باید از سوی شهرداری، وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت نیرو صورت گیرد، انجام نمیشود و فشار زیادی به علت حوادث به وزارت بهداشت تحمیل میشود. اگر بخواهیم بدون بیطرفی به این حرف نگاه کنیم، این موضوع کاملا با عقل و منطق جور درمیآید.
مثلا اگر سازمانهای مختلف در زمینه پیشگیری از سوختگی، موفق عمل کنند، در آن صورت هم آمار سوختگیها و مرگ و میرهای ناشی از آن کمتر میشود و هم بار درمان این بیماران کمتر خواهد شد اما نظام سلامت ایران، هم در حوزه پیشگیری از سوختگی، هم در عرصه درمان و تجهیزات پزشکی و هم در عرصه درمانهای پس از سوختگی، موفق عمل نمیکند.
همین موضوع باعث شده است آنهایی هم که بر اثر سوختگیهای شدید، جان سالم به در میبرند، نتوانند مثل گذشته به مسیر زندگیشان ادامه بدهند و معمولا نیز روند بازتوانی و مددکاری این بیماران، نصفه و نیمه رها میشود.
گروه جامعه - روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد